5 - 02 - 2023
حرکت ضدتوسعه برای بودجه
از دید اقتصاد نهادگرا، انحلال سازمان مدیریت یک حرکت ضدتوسعهای بود. از دیدگاه نهادی توسعه اینگونه تعریف میشود؛ «توسعه فرآیندی است که باعث میشود در یک کشور ایدههای نو به سادگی پدیدار شوند، سپس این ایدهها به تجربه و این تجربهها به نهاد تبدیل شوند.» در واقع مشکل توسعهنیافتگی این است که یا ایده نو شکل نمیگیرد یا ایده شکل میگیرد ولی تبدیل به تجربه نو نمیشود، یا تبدیل به تجربه هم میشود اما نهادینه و ماندگار نمیشود. پس هر جا این زنجیره شکسته شود، توسعه متوقف میشود و هر حرکت یا سیاستی که یکی از حلقههای این زنجیره را بشکند، یک سیاست ضدتوسعه قلمداد میشود. حالا نگاه کنید ما سازمان مدیریت و برنامهریزی را با ۶۰ سال سابقه یکشبه نابود میکنیم.
این سازمان یک نهاد معمولی مثل یک قرضالحسنه یا یک انجمن خیریه نبود بلکه نهادی متولی توسعه بود که این حرکت آشکارا ضد توسعه است. اگر نهادی خوب عمل نمیکند چارهاش منهدم کردن آن نیست بنابراین یک اقدام کافی است که ما بگوییم نگاه دولت به مدیریت کشور یک نگاه توسعهای نیست، داستان مثل این است که بگویید ذوبآهن اصفهان یک شرکت ناکارآمد و قدیمی است و تنها راه اصلاحش این است که بولدوزر را بگذاریم کنارش و تخریبش کنیم. آری شاید اگر شما جدیدترین فناوریهای ذوبآهن را وارد کنید بتوان توجیه کرد که ذوبآهن اصفهان را تعطیل کنید- که البته همان هم توجیه ندارد- اما وقتی هنوز هیچ فناوری کارآمدتری ندارید اگر ذوبآهن را تعطیل کردید یک حرکت غیرعقلانی و ضدتوسعه انجام دادهاید حالا شما با سازمان مدیریت همین کار را کردهاید و شکی نیست که سازمان مدیریت ناکاراییهایی داشته اما نه اینکه ویرانش کنید. میخواستند جایی نباشد که بر بودجه نظارت کند؟ خب راهش این نبود که سازمان را منهدم کنند، راهش این بود که بودجه را از سازمان میگرفتند و اجازه میدادند نظام کارشناسی سازمان سرجایش بماند و وظایف دیگری را بر عهده بگیرد. بنابراین از هر نگاهی که بنگریم انحلال سازمان یک حرکت ضدتوسعهای و بسیار پرهزینه بوده، این کار «پایان عصر برنامهریزی در ایران» بود و امروز اقتصاد ایران با مجموعه محیط اقتصادی و سیاسی در شرایطی قرار گرفته که از این پس اقتصاد ایران «برنامهپذیر» نیست.
دولتها میآیند و میروند. یک نهادی که به طور ثابت وظیفهاش نظارت بر بودجه و برنامه بود همین سازمان بود. روشن است که وقتی شما این نهاد را منهدم میکنید همه چیز به هم میریزد. هماکنون تمام بودجهریزی دولت قائم به یکی دو فرد شده است که اگر اینها مریض شوند یا دیگر نخواهند با دولت همکاری کنند کل نظام بودجه بندی دولتی میخوابد زیرا تصمیمات مهم بودجهای در این سازمان گرفته میشود. از گذشته یک قدرت انحصاری در مورد تخصیص بودجه در این سازمان وجود داشته و این انحصار میتوانست فسادآمیز باشد و سازوکاری نبود که بر این قدرت انحصاری نظارت کند گاهی یک استاندار یک استان باید میآمد و به کارشناس دست چندم سازمان التماس میکرد تا بودجه فلان ردیف را به جای مثلا ۷۰ درصد۹۰ درصد تخصیص دهد، خب این انحصار منشای رانت بالایی برای کارکنان این سازمان بود و همین میتوانست فسادآور باشد اما با وجود همه اینها راه حل مشکل انحلال نبود مثل اینکه عضوی از بدن عفونی شده باشد و ما بدون اینکه به مداوای آن بیندیشیم آن را قطع کنیم.
*استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان
منبع: سایت قانون
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد