16 - 04 - 2025
حسابداری دیجیتال در مسیر پذیرش
محمد نظریپور- سیستمهای حسابداری دیجیتال بهعنوان یک فناوری، نقش مهمی در مدیریت تراکنشهای مالی، ثبت دادهها و تسهیل فرآیندهای تصمیمگیری دارد. در همین راستا هدف پژوهش حاضر شناسایی و تحلیل عوامل موثر بر قصد شرکتها در بهکارگیری سیستمهای حسابداری دیجیتال است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری دادهها توصیفی- پیمایشی است. دادههای پژوهش حاضر از طریق توزیع پرسشنامه بین 285 حسابدار جمعآوریشده است. تحلیل دادههای پژوهش با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری انجام شده است. در این پژوهش برای آزمون 11 فرضیه پژوهش، از سه مدل موفقیت سیستمهای اطلاعاتی، مدل پذیرش فناوری و مدل انتظار- تایید و همچنین یک مدل ترکیبی استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان دادند کیفیت سیستم، کیفیت اطلاعات، سودمندی ادراکشده، سهولت استفاده ادراکشده، تایید و رضایت بر قصد شرکتها در استفاده مستمر از سیستمهای حسابداری دیجیتال اثر مثبت و معناداری دارند. در کل یافتههای این پژوهش نشان داد درک هرچه بهتر عوامل موثر بر قصد استفاده مستمر از سیستمهای حسابداری دیجیتال میتواند نقش موثری در پذیرش و استفاده طولانیمدت از آنها ایفا کند.
1- سیستمهای حسابداری دیجیتال (DAS) چیستند و چرا اهمیت دارند؟
DAS شامل ایجاد، انتقال، مدیریت و ذخیرهسازی الکترونیکی اطلاعات حسابداری از طریق نرمافزارهای خودکار است. مزایای اصلی DAS عبارتند از:
– بهبود مدیریت تراکنشهای مالی و حسابداری
– تسهیل فرآیندهای تصمیمگیری از طریق اطلاعات دقیق و بهموقع
– افزایش کارایی عملیات مالی و کاهش خطاهای انسانی
– ایجاد مزیت رقابتی برای سازمانها.
2- چه عواملی بر تصمیم شرکتها برای استفاده مستمر از DAS تاثیر میگذارند؟
این پژوهش عوامل کلیدی زیر را شناسایی کرده است:
-کیفیت سیستم: قابلیت اطمینان، سهولت استفاده، انعطافپذیری و دسترسیپذیری سیستم
– کیفیت اطلاعات: دقت، جامعیت، ارتباط و بهموقع بودن اطلاعات ارائهشده
– سودمندی درکشده: میزان اعتقاد کاربران به اینکه DAS عملکرد سازمان را بهبود میبخشد
– سهولت استفاده درکشده: میزان اعتقاد کاربران به اینکه استفاده از DAS بدون تلاش زیاد امکانپذیر است
– تایید انتظارات: تطابق عملکرد واقعی DAS با انتظارات اولیه کاربران
– رضایت کاربر: سطح رضایت کلی کاربران از تجربه استفاده از DAS.
3- چه مدلهای نظری برای بررسی پذیرش DAS استفاده شدهاند؟
سه مدل اصلی که در این پژوهش ترکیب شدهاند عبارتند از:
1- مدل موفقیت سیستمهای اطلاعاتی
(ISSM – DeLone & McLean )
– بررسی کیفیت سیستم، کیفیت اطلاعات، رضایت کاربران و تاثیر آن بر عملکرد سازمانی
2- مدل پذیرش فناوری (TAM – Davis )
– تاکید بر سودمندی درکشده و سهولت استفاده بهعنوان عوامل پذیرش فناوری
3- مدل تایید انتظارات (ECM – Bhattacherjee )
– بررسی نقش انتظارات کاربران، تایید این انتظارات و تاثیر آن بر رضایت و استفاده مستمر از سیستم.
ترکیب این مدلها باعث ایجاد چارچوبی جامع برای تحلیل پذیرش و استفاده مداوم از DAS شده است.
4- کیفیت سیستم و کیفیت اطلاعات چگونه بر پذیرش DAS تاثیر میگذارند؟
– کیفیت بالاتر سیستم (پایداری، دسترسیپذیری، انعطافپذیری و سهولت استفاده) باعث افزایش رضایت کاربران و افزایش احتمال استفاده مستمر از DAS میشود.
– کیفیت بالاتر اطلاعات (دقت، جامعیت، مرتبط بودن و بهموقع بودن اطلاعات مالی) موجب افزایش اعتماد به سیستم و پذیرش طولانیمدت آن در سازمانها میشود.
5- سودمندی درکشده و سهولت استفاده چه نقشی در پذیرش DAS دارند؟
– سودمندی درکشده: اگر شرکتها معتقد باشند که DAS عملکرد مالی آنها را بهبود میبخشد، احتمال بیشتری دارد که از آن استفاده کنند.
– سهولت استفاده درکشده: اگر کاربران احساس کنند که یادگیری و استفاده از DAS آسان است، سریعتر آن را میپذیرند و به استفاده مستمر از آن ادامه میدهند.
6- تایید انتظارات چگونه بر استفاده از DAS تاثیر میگذارد؟
تایید انتظارات به معنای این است که عملکرد واقعی DAS با انتظارات اولیه کاربران مطابقت داشته باشد. اگر انتظارات کاربران برآورده شود یا فراتر رود:
– درک کاربران از سودمندی DAS افزایش مییابد.
– رضایت کاربران بیشتر شده و احتمال استفاده مستمر از سیستم افزایش مییابد.
7- آیا رضایت کاربران برای ادامه استفاده از DAS مهم است؟
بله، رضایت کاربران یکی از مهمترین عوامل در استفاده مداوم از DAS است.
– کاربران راضی به استفاده از سیستم ادامه میدهند و حتی آن را به دیگران توصیه میکنند.
– کاربران ناراضی ممکن است استفاده از سیستم را متوقف کرده یا به گزینههای جایگزین فکر کنند.
8- محدودیتهای این تحقیق چیست و چه پیشنهاداتی برای تحقیقات آینده ارائه شده است؟
محدودیتها
– استفاده از مدلهای اولیه بدون در نظر گرفتن نسخههای جدیدتر این مدلها
– عدم بررسی تاثیر عوامل سازمانی و جمعیتی (مانند اندازه شرکت، نوع صنعت و تعداد کارکنان)
– مقطعی بودن دادهها (عدم بررسی تغییرات رفتاری کاربران در طول زمان)
– محدودیت در تعمیم نتایج به سایر محیطهای کسبوکار
پیشنهادات برای تحقیقات آینده
– بررسی تاثیر عوامل سازمانی و جمعیتی بر پذیرش DAS
– استفاده از دادههای طولی (longitudinal data) برای بررسی تغییرات رفتاری کاربران در طول زمان
– انجام مطالعات تطبیقی در صنایع مختلف برای مقایسه نتایج.
* این مطلب از مقالهای با عنوان «شناسایی و تحلیل عوامل موثر بر قصد شرکتها در بهکارگیری سیستمهای حسابداری دیجیتال» استخراج شده است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد