19 - 03 - 2020
حل بحران با تغییرات اساسی امکانپذیر است
گروه جامعه- روز چهارشنبه به همت جمعیت امام علی و با حضور سعید مدنی، جامعهشناس و محمد قهرمانی، روانشناس نشستی با عنوان «سلامت روان و گرایش به اعتیاد در دوران بحران» برگزار شد.
در این نشست ابتدا به معضلاتی که در سال گذشته تا اکنون اتفاق افتاده بود اشاره شد. یکی از اصلیترین موضوعاتی که در این نشست به آن اشاره شد تغییر قیمت تمام کالاهای مصرفی پس از تحریم و بحران اقتصادی بود، در صورتی که این افزایش قیمت هیچ تاثیری روی مواد مخدر نداشت اما میزان ناخالصی در این ماده مخدر بیش از پیش دیده میشود و آسیبهای بیشتری به مصرفکنندگان میرساند. از سوی دیگر زمانی که قیمت مواد مورد نیاز معتادان بالا میرود آمار خلاف و بزه و آسیبهای اجتماعی نیز به همان اندازه بالا میرود.
مورد دیگری که در این نشست به آن اشاره شد آمار بالای استفاده از ماریجوانا و حشیش توسط نوجوانان و جوانان در ایران است. بیکاری و تظاهراتی که سال گذشته در برخی شهرهای ایران روی داد بخشی دیگر از رویدادها و بحرانهایی است که در یک سال گذشته به وقوع پیوسته است. صحبت در رابطه با کمبود کالاهای اساسی هم بخشی دیگر از موضوعات این نشست را تشکیل میداد. هجوم بیرویه مردم و خرید کالاها در حجم زیاد باعث شد تا برخی مواد غذایی و بهداشتی با قیمتهای بالایی به فروش برسند. در میان این افزایشهای قیمت اما مصرفکنندگان تریاک با افزایش قیمتی مواجه نشدند و دلیل آن افزایش حجم قاچاق و تولید بیشتر این ماده مخدر است در صورتی که در رابطه با توزیع کالاهای اساسی این مدیریت وجود نداشت تا اقلام بدون افزایش قیمت به دست مردم برسد.
نوسانات شدید قیمت ارز هم نقش قابل توجهی در شکلگیری بحران داشت. این نوسانات تا جایی پیش رفت که خریداران دلار هم نمیدانستند برای این افزایش قیمتها باید خوشحال یا ناراحت باشند. نوسانات ارز باعث شد تا افراد زیادی تصمیم بگیرند تمام سرمایه خودشان را وارد بازار و بازی دلار کنند و در واقع برای مردم عادی یک بازی دو سر باخت بود. وعدههایی که مسوولان میدادند به زمان عملی شدن خود نزدیک میشد و هیچ واکنشی از مسوولان دیده نمیشد، مدتی هم شاهد اخبار سلسله وار فسادهای اداری بودیم و تقریبا جوانان را وارد یک بیاعتمادی به دنیا، آینده و مسوولان کرد. این بی اعتمادی ناامیدی زیادی را در جامعه رواج داد و تصمیمات زیادی را تحتالشعاع قرار داد. هیجانات افسارگسیخته از ترس و اضطراب، نگرانی، خشم و افسردگی در جامعه گسترش پیدا کرد و مردم بدون اینکه به دانش و بصیرت اقتصادی برسند وارد بازیها و خریدهای هیجانی شدند و در این بین خیلی از افراد ضررهای زیادی کردند.
اعتیاد، از مشکل تا بحران
در این رابطه سعید مدنی، مهمان نشست با اشاره به اینکه باید در ابتدا به دنبال دلایل وقوع این اتفاقها باشیم تا در قدم بعدی بتوانیم گره اصلی آن را پیدا کنیم گفت: بدون ارزیابی وضعیت نمیتوان کاری کرد. باید وضعیت را بشناسیم و بعد آن را کنترل کنیم. این چکلیستی که از مشکلات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی مطرح شد موضوعاتی هستند که مرتب در زندگی خودمان میبینیم و وقتی به هم میرسیم میگوییم وضعیت خراب است. این وضعیت خراب است را در قالب واژهای به نام بحران نام میبریم و میگوییم وضعیت بحرانی است. اول باید ببینیم بحران چیست؟ در هر جامعهای فقر وجود دارد اما باید دید در سایر جوامع هم از این مشکلات با نام بحران یاد میکنند؟ باید دید بحران چه تاثیر و پیامدی روی زندگی مردم دارد و به صورت خاص روی موضوع اعتیاد و تاثیر آن بر این پدیده بحث میکنیم.
او در ادامه توضیح بحران اضافه کرد: به طور مشخص بحران برای نابسامانی شدید در یک پدیده به کار میرود. برای مثال زمانی که شخصی بیماری شدیدی دارد و رو به مرگ است میگوییم وضعیت بحرانی است. یا اگر یک نظام سیاسی در معرض فروپاشی باشد میگوییم وضعیت بحرانی دارد. پس یک وضعیت نابسامان شدید باید وجود داشته باشد تا پدیده بحرانی باشد. بحث بحران در علوم اجتماعی با دولت گره میخورد چرا که دولتها مرتب در معرض بحران هستند. بحران عینی و کاربردی در این بین بسیار مهم است. شرایطی که تحولاتی اتفاق میافتد و فضای متشنجی را ایجاد میکند. در واقع کسی که میگوید وضعیت بحرانی است یک ارزیابی دراماتیک دارد که بر اساس آن وضعیت به خودی خود باعث ایجاد آسیب میشود و در ادامه این وضعیت بحرانی اجتماعی ما شاهد اضمحلال اجتماعی و نابسامانی اجتماعی هستیم و همه اینها کنار هم به ما نشان میدهد شرایط موجود قابل تحمل نیست و باید تغییری به لحاظ عینی انجام شود. بحران هم جنبه نقادانه اجتماعی و هم جنبه بسیجگرایانه دارند که یک نیروی اجتماعی را هم با خود به همراه میآورد. گاهی بحران میتواند در حد یک سازمان باشد و گاهی هم در یک دولت و یک نظام سیاسی ایجاد شود. بحران در یک سازمان به این معناست که ما یک وضعیت موجودی داریم که با وضعیت مطلوب، نه تنها شکاف زیادی دارد بلکه روز به روز این شکاف بیشتر میشود. فاصلهای که در دید افراد بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب مرتب بیشتر میشود در واقع بحران را عمیقتر میکند. از طرف دیگر این موضوع نشاندهنده نوعی ناکارآمدی است یعنی فلسفه حاکم بر یک نهاد قابلیت توجیه وضعیت موجود را ندارد و نمیتواند واقعیت عینی را توضیح و تبیین کند و برایش راهحلی پیدا کند و به نوعی دچار عقبماندگی نظری است و نمیتواند وضعیت را درست تحلیل کند.
این جامعهشناس در بخشی دیگری از صحبتهایش خاطرنشان کرد: همه مردم در وقوع بحران اتفاق نظر دارند و میدانند که بحران جزئی از نظام سیاسی است. بحران به هر حال تهدیدکننده نظامهای سیاسی است. به بیان دیگر شبیه شب امتحان است؛ باید دید دولتها در مقابله با بحران میتوانند آن را مدیریت کنند یا خیر که این موضوع بر بقا و آینده آنها هم تاثیر میگذارد. این به این معناست که هر نظام سیاسی با مجموعهای انبوه از تضادهای حلنشده روبهرو است و حالا باید دید توانایی و دانش و بینش این را دارد که به بحران پاسخ دهد و نکته بعدی اینکه به لحاظ کارآمدی آنقدر کارآمد است که اگر راهکاری برایشان در نظر گرفته شد بتوانند آن را انجام دهند. در واقع نظامهای سیاسی وقتی در بحران قرار میگیرند یا به تغییرات ساختاری تن میدهند یا مقاومت میکنند. اما اگر بحران به صورت دائمی وجود داشته باشد و راهحل ساختاری هم وجود نداشته باشد با توالی بحرانها سر و کار داریم و هر روز یک مساله میتواند بحران ایجاد کند و نظام سیاسی نمیتواند به مطالبات متعارف جامعه پاسخ دهد.
مدنی در ادامه به این موضوع اشاره میکند که در بسیاری موارد دولت خودش دلیل بحران است. نظام سیاسی نه اندیشه و فکر و توانایی ذهنی حل مساله و نه توانایی و کارکرد لازم را دارد بنابراین ابتدا با مشکل و سپس با بحران مواجه میشود. برای مثال ۲۰ سال پیش اعتیاد یک مشکل اجتماعی محسوب میشد یعنی در واقع از طریق سازوکارهای درون همین ساختار میشد مشکل را حل کرد اما چون مشکل حل نشد این پدیده اعتیاد پیچیده شد تا امروز که از یک مشکل به بحران تبدیل شده است و با ساختارهای موجود نمیتوان آن را کاهش داد. با این شرایط بود و نبود ستاد مبارزه با مواد مخدر تاثیر جدی بر کنترل اعتیاد ندارد.
نابرابری، یکی از دلایل بحرانها
او در بخش دیگری از صحبتهایش به نابرابری و ارتباط مستقیم نابرابری بر سلامت روان اشاره و بیان میکند: اعتیاد حاصل بحران است. اگر نظامی نتواند نابرابری را رفع کند اعتیاد هم حل نخواهد شد. نابرابری، فقر، بیکاری و خیلی فاکتورهای دیگر در جامعه روی سلامت روانی مردم تاثیر دارد. کارکرد دیگر دولت این است که میتواند کارگزار حل بحران باشد آن هم از طریق افزایش کارآمدی و مشروعیت که از طریق اصلاح ساختارهایش ایجاد میشود. مدنی در پایان به این نکته اشاره کرد که این وضعیت بحرانی که با آن مواجه هستیم کاملا ساختاری است و بدون اصلاح نهادها و قوانین و مقررات و تغییرات اساسی امکان حل آن وجود ندارد. برای مثال یکی از مهمترین نشانههای این بحران ابعاد وسیع نابرابری است که از بزرگترین مولفههایی است که بر این قضیه تاثیر میگذارد.
جای خالی آموزش مهارتها
محمد قهرمانی، روانشناس نیز در ادامه نشست در رابطه با این موضوع که چرا بعد از رخ دادن بحرانهای مختلف مردم به سمت اعتیاد روی میآورند گفت: این موضوع ارتباط تنگاتنگی با مهارتهای افراد دارد. اما چه میشود که عدهای خیلی راحت با بحران مقابله میکنند و برخی نمیتوانند. سازمان بهداشت جهانی از دهه ۹۰ حدود ۱۰ مهارت را که هر شهروند در جامعه باید یاد بگیرد مطرح کرده که این مهارتها شامل خودآگاهی، همدلی، تفکر خلاق، تفکر انتقادی، مهارت حل مساله، تصمیمگیری در بحرانها، مهارت ارتباط موثر و نکتهای که میخواهیم در رابطه با آن حرف بزنیم مهارت کنترل هیجانات منفی و کنترل در بحرانهاست. مسلما اگر ساختار جامعه ما بچهها را از ابتدایی تا دانشگاه با چنین مهارتهایی آشنا میکرد بسیاری از مشکلات حل میشد. افراد در مقاطع بالای تحصیلی درس میخوانند اما مهارتها را بلد نیستند. زمانی که انسان با بحران روبهرو میشود دچار استرس میشود. این فشار و استرس میتواند از طریق یک محرک بیرونی مثل وضعیت اقتصادی یا سیاسی درونی شود که ناشی از افکار فرد است و خیلی راحت با کوچکترین مشکلی که بروز میکند چون میبیند که آرزوهایش بر باد میروند دچار استرس میشود. حالا باید دید فضا چقدر جوان را برای این شرایط پرورانده و آماده کرده است. بسیاری از افراد در شرایط سخت به سمت داروهای آرامبخش میروند یا به سمت اعتیاد رو میآورند. فرد به جای حل مساله به سمت اعتیاد میرود. بسیاری از افرادی که امروز برای جامعه ما به معضل تبدیل شدهاند زمانی مشکلی حل نشده بودند.
روشنفکران ناامیدی را به جامعه تزریق میکنند
قهرمانی به این نکته اشاره میکند که ناامیدی به شدت در جامعه در حال تزریق شدن است و حتی قشر تحصیلکرده و روشنفکر هم این موضوع را به جامعه القا میکنند. نقشی که سازمانهای مردمنهاد دارند بسیار مهم است و میبینیم که آنها هم نقش موثری در ناامیدی جامعه دارند. مثال آن، این موضوع است که یکدیگر را تشویق میکنیم در صورت داشتن شرایط ایران را ترک کنند. باید توجه داشت گروه زیادی از مردم آموزش و مهارت ندیدهاند و همین ناامیدیها آنها را به سمت اعتیاد میکشاند. بسیاری از افرادی که وارد چرخه اعتیاد میشوند روند درمانی راحتی ندارند و هیچ نهادی در جامعه نیست که بتوانیم به آن مراجعه کنیم. بیرون کشاندن کسی که در شرایط بحرانی سراغ اعتیاد میرود کار بسیار سختتری است. اگر چند سال پیش برای این بحران فکری میشد یا شرایط آموزشی برای کنترل هیجانات به ما آموزش داده میشد شرایط ما بسیار بهتر از حال حاضر بود.
این روانشناس در انتهای صحبتهای خود تصریح کرد: یکی از کارهای ناسالم دیگری که مردم در بحرانها انجام میدهند کارهای تکانشی و به دور از تفکر است، الگوهایی که بسیاری از ما انجام میدهیم. رشد اعتیاد دلیل همین موضوع است و واقعیت این است که کسی در زمان مناسب فکر و برنامهریزی برای این موضوع نکرده است. از طرف دیگر باید به این موضوع توجه داشته باشیم که هیچ انسانی از روی آگاهی به خودش آسیب نمیزند اما زمانی که فرد با علم و آگاهی به سمت اعتیاد میرود یعنی مهارتهای لازم را آموزش ندیده است. وقتی بحرانی در جامعه اتفاق میافتد مسوولان باید با مردم حرف بزنند. برنامههایی برای آموزش مردم در زمان بحران در نظر گرفته شود نه اینکه مردم را به حال خود رها کرد. با وجود شبکههای مجازی مردم از تمام اخبار مطلع میشوند، راه آن انکار نیست، باید به مردم راهکار خروج از بحران را آموزش داد تا در این شرایط کمترین قربانی را داشته باشیم.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد