26 - 09 - 2017
خدا میرسونه!
محمدرضا ستوده- داشتم توی کانالهای خبری دنبال یه خبر میگشتم که بهش گیر بدم و دستاویزی بشه واسه یادداشت امروز. هر چی گشتم چیز دندونگیری پیدا نکردم. مادرم از قدیم همیشه میگفت: خدا بزرگه... به مو میرسونه ولی پاره نمیشه!
دیگه داشتم کلافه میشدم که چرا هیچی پیدا نمیشه که من بهش گیر بدم که یهو سایت انتخاب نوشت: ایران روستاهای مرزی کردستان عراق را بمباران کرد. حس گربهای رو داشتم که یه تیکه گوشت دادن دستش ولی نمیتونه بهش دست بزنه!
قبول کنید که من در حد و اندازهای نیستم که بخوام در مورد این مساله حتی اظهارنظر کنم چه برسه به اینکه بخوام نقد و بررسی کنم!
کاش میشد الان از طرف شورای عالی امنیت ملی بهم زنگ میزدن میگفتن: سلام ممدرضا.. اگه دوست داری در مورد این خبر چیزی بنویسی بنویس ما بهت این اجازه رو میدیم. ولی حیف که زنگ نمیزنن!
آقای ترامپ!
با شما هستم که مخالف این همهپرسی هستی. یه همهپرسی که این حرفا رو نداره. بذارین بپرسن دیگه. همیشه میگن: پرسیدن عیب نیس، ندانستن عیبه! یه سوال که این همه اَلَمشَنگه نداره.
داشتم به این فکر میکردم که اگه من در مورد این همهپرسی اظهارنظر کنم چی میشه.. احتمال دادم نتیجهش این بشه؛
یک مسوول داخلی: این مساله خیلی بزرگتر از اونیه که تو در موردش حرف بزنی!
من: من که چیزی نگفتم فقط نظرمو گفتم
یک مسوول داخلی: شما چیکارهای که نظر میدی؟
من: من یه شهروند معمولیام همین
یک مسوول داخلی: پس اگه شهروند معمولی هستی به این کارای غیرمعمولی و مهم کاری نداشته باش
من: ولی شما خودتون میگین مردم صاحب مملکتن.. مردم نور چشم ما هستن..
یک مسوول داخلی: آره شما نور چشمی ولی نظرتو توی دلت نگه دار!
من: چشم
یک مسوول داخلی: آفرین گلم!
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد