10 - 12 - 2024
خطر نامرئی تحریم
علی کریمی- در تحلیل تحریمهای اقتصادی غالبا به اثرگذاری آن بر جنبههای مشخص تاکید میشود. محدودیت در تجارت، انسداد منابع مالی و کاهش دسترسی به بازارهای جهانی از جمله آثار مشخص تحریم است که بیش از همه بر آن تمرکز میشود. با این وجود تحریمها آثار پنهان و پیچیدهای نیز دارد؛ واسطهها، بازیگران غیررسمی که بهظاهر ابزاری برای دورزدن محدودیتها هستند اما در عمل به عامل بیثباتی و آسیبهای ساختاری در اقتصاد تبدیل میشوند. این واسطهها که در خلأ نظامهای رسمی فعالیت میکنند، نهتنها شفافیت مالی را از بین میبرند بلکه جریان ارزی کشور را به شبکههای غیررسمی سوق میدهند. نتیجه، کاهش کنترل بانک مرکزی و دولت بر بازار ارز است؛ جایی که نوسانات شدید و شکاف فزاینده بین نرخ رسمی و آزاد، ثبات اقتصادی را به چالش میکشد. واسطهها از طریق تسهیل تراکنشهای مالی خارج از چارچوبهای قانونی، دسترسی به منابع ارزی را پیچیدهتر کرده و سیاستگذاران را در مواجهه با شوکهای ارزی، در موضعی ضعیفتر قرار میدهند.
از سوی دیگر، نقش واسطهها در تضعیف نهادهای رسمی مالی نیز قابلتوجه است. وقتی جریان ارزی به دست شبکههای غیررسمی میافتد، منابع مالی که باید از طریق بانکها و موسسات رسمی مدیریت شوند، به کانالهای پنهان هدایت میشوند. این فرآیند نهتنها ظرفیت نهادهای رسمی را برای مدیریت بحران کاهش میدهد، بلکه ابزارهای سیاستگذاری اقتصادی مانند کنترل نرخ ارز و تثبیت بازار پول را عملا بیاثر میکند. این جنبه پنهان تحریمها، فراتر از یک چالش مقطعی، نشاندهنده یک تهدید سیستماتیک برای اقتصاد کشور است. وابستگی به واسطهها، در نهایت نهتنها سیاستهای پولی و مالی را تضعیف میکند، بلکه با تشدید شوکهای ارزی، زیرساختهای اقتصادی را فرسایش میدهد.
واسطهها در اقتصاد تحریمشده؛ نجاتدهنده یا تهدید پنهان؟
تحریمهای اقتصادی بهعنوان ابزاری کلیدی در سیاستهای بینالمللی، با هدف ایجاد فشار بر کشورهای هدف و محدودکردن دسترسی آنها به منابع مالی و تجاری اعمال میشوند. با این حال، در پاسخ به این فشارها، کشورهای تحریمشده اغلب به روشهای جایگزین برای انجام تراکنشهای مالی و تجاری روی میآورند. یکی از این روشها استفاده از واسطهها (trustees) یا (intermediaries) است که امکان دسترسی غیرمستقیم به بازارها و شبکههای مالی جهانی را فراهم میکند.
اگرچه واسطهها میتوانند به کاهش محدودیتهای ناشی از تحریمها کمک کنند اما استفاده از آنها اثرات منفی متعددی بر اقتصاد کشورهای تحریمشده دارد. واسطهها معمولا هزینههای تراکنش را افزایش میدهند، سودآوری شرکتها و دولتها را کاهش میدهند و دسترسی به منابع مالی را پیچیدهتر میکنند. علاوهبر این، وجود واسطهها به ایجاد عدم شفافیت مالی منجر میشود که نهتنها بهرهوری اقتصادی را کاهش میدهد، بلکه ممکن است ساختارهای اقتصادی و نهادی را دچار آسیبهای بلندمدت کند.
افزایش هزینههای انتقال پول
استفاده از واسطهها برای انجام تراکنشهای مالی در کشورهای تحریمشده اغلب با افزایش چشمگیر هزینههای تراکنش همراه است. این هزینهها شامل کارمزدهای مستقیم و هزینههای پنهان میشود که تاثیر قابلتوجهی بر اقتصاد این کشورها دارند. واسطهها برای ارائه خدمات مالی و تسهیل تراکنشها، درصدی از مبلغ معامله را به عنوان کارمزد دریافت میکنند. این کارمزدها ممکن است شامل هزینههای انتقال وجوه از کانالهای غیررسمی یا خدمات اضافی مانند تبدیل ارز و پردازش معاملات پیچیده باشد که بهطور مستقیم سودآوری شرکتها و فعالان اقتصادی را کاهش میدهد.
علاوهبر این، واسطهها هزینههای پنهانی را نیز به اقتصاد تحمیل میکنند. تاخیر در انتقال وجوه از کانالهای غیررسمی یکی از این هزینهها است که میتواند به اختلال در روند پرداختها و معاملات بینالمللی منجر شود. همچنین استفاده از واسطهها خطرات قانونی و مالی را افزایش میدهد زیرا در صورت کشف این معاملات توسط نهادهای نظارتی، ممکن است جریمههای سنگینی بر شرکتها یا حتی کل اقتصاد کشور تحمیل شود. از سوی دیگر، فعالیت واسطهها در شبکههای غیررسمی باعث کاهش شفافیت مالی میشود که این امر هزینههای نظارتی و حسابرسی را افزایش داده و مدیریت اقتصادی را پیچیدهتر میکند. این افزایش هزینهها تاثیر منفی گستردهای بر اقتصاد کشورهای تحریمشده دارد. از جمله این اثرات میتوان به کاهش سودآوری شرکتها اشاره کرد چراکه بخش قابلتوجهی از درآمد حاصل از تراکنشها صرف پرداخت به واسطهها میشود. این مساله همچنین توان رقابتی شرکتها را در بازارهای بینالمللی کاهش میدهد زیرا هزینههای اضافی باعث افزایش قیمت کالاها و خدمات نهایی میشود. در نهایت، این هزینههای اضافی اغلب به مصرفکنندگان منتقل میشود که با افزایش قیمتها و کاهش قدرت خرید مواجه میشوند.
به طور کلی، کارمزدهای مستقیم و هزینههای پنهان ناشی از فعالیت واسطهها فشار اقتصادی قابلتوجهی را بر کشورهای تحریمشده وارد میکند. این هزینهها نهتنها بر عملکرد شرکتها تاثیر منفی میگذارد، بلکه رشد اقتصادی کلی کشور را کند کرده و چالشهای جدی برای توسعه پایدار ایجاد میکند. همچنین جریان ارزی کشور را با اختلال همراه خواهد ساخت که خود را در کاهش قدرت بانک مرکزی در بازار ارز و شوکهای ارزی نمایان میکند.
آسیب به نهادهای مالی رسمی
استفاده از واسطهها در کشورهای تحریمشده یکی از مهمترین عواملی است که به تضعیف نهادهای مالی رسمی منجر میشود. واسطهها معمولا در شبکههای غیررسمی فعالیت میکنند و بهدلیل ماهیت غیرشفاف خود، بهتدریج جایگزین یا مکمل نظامهای مالی رسمی میشوند. این روند اثرات مخربی بر ساختار و عملکرد نظام مالی رسمی داشته و توانایی این نهادها در ارائه خدمات و مدیریت منابع مالی را تحتتاثیر قرار میدهد.
یکی از اولین پیامدهای حضور واسطهها، کاهش اعتماد عمومی به نظام بانکی رسمی است. واسطهها با ارائه خدمات سادهتر و اغلب بدون نیاز به شفافیت، نقش سیستم بانکی را کمرنگ میکنند. این شبکههای غیررسمی اطلاعات دقیقی درباره تراکنشها ارائه نمیدهند که باعث ایجاد بیاعتمادی عمومی به توانایی نهادهای مالی رسمی در مدیریت منابع مالی میشود. علاوهبر این، برداشت عمومی از ناکارآمدی یا ناتوانی نهادهای رسمی در مقابله با فعالیتهای غیرقانونی واسطهها، این بیاعتمادی را تشدید میکند.از سوی دیگر، فعالیت واسطهها در شبکههای غیررسمی باعث افزایش نوسانات در بازارهای مالی میشود. تراکنشهایی که از طریق واسطهها انجام میشوند، از دید نهادهای نظارتی پنهان مانده و امکان نظارت دقیق بر بازارهای مالی را تضعیف میکند. این عدم شفافیت میتواند جریانهای مالی ناپایداری ایجاد کند که به نوسانات شدید در بازارهای ارز، سهام و کالا منجر میشود. ورود و خروج غیرقابل پیشبینی سرمایهها از طریق شبکههای غیررسمی نیز ثبات مالی کشور را تحتتاثیر قرار میدهد.علاوهبر این، استفاده گسترده از واسطهها منابع مالی نهادهای رسمی را کاهش میدهد. زمانی که افراد و شرکتها بهجای استفاده از خدمات بانکی رسمی، به واسطهها روی میآورند، سپردههای بانکی کاهش یافته و توانایی بانکها برای تامین مالی پروژههای توسعهای محدود میشود. این موضوع جریان نقدی رسمی را نیز کاهش داده و درآمدهای بانکی حاصل از کارمزدها و سایر خدمات مالی را محدود میکند.
یکی دیگر از پیامدهای مهم حضور واسطهها، تضعیف سیاستهای اقتصادی و نظارتی است. نهادهای مالی رسمی نقش کلیدی در اجرای سیاستهای پولی و مالی دارند اما زمانی که فعالیتهای مالی بهسمت شبکههای غیررسمی سوق داده میشود، بانک مرکزی به دادههای اقتصادی کلیدی دسترسی کمتری خواهد داشت. این مساله اجرای موثر سیاستهای پولی مانند کنترل تورم یا نرخ بهره را دشوار میکند.
تشدید شوکهای ارزی
واسطهها در کشورهای تحریمشده نقش مهمی در مدیریت جریان ارزهای خارجی ایفا میکنند و اغلب بهعنوان جایگزین یا مکمل نهادهای مالی رسمی عمل میکنند. این واسطهها از کانالهای غیررسمی و غیرشفاف برای انتقال ارز استفاده میکنند که این فعالیتها خارج از سیستم مالی رسمی انجام میشود. نتیجه این امر، کاهش کنترل دولت و بانک مرکزی بر منابع ارزی است. دولت در چنین شرایطی نمیتواند بهطور کامل بر ورود و خروج ارز نظارت داشته باشد که این موضوع به نبود اطلاعات دقیق از منابع ارزی و دشواری در برنامهریزی ارزی برای واردات کالاهای اساسی و استراتژیک منجر میشود. علاوهبر این، کاهش کنترل دولت بر نرخ ارز باعث افزایش نوسانات در بازار ارز میشود و بیثباتی بیشتری را ایجاد میکند.
فعالیت واسطهها همچنین سیاستهای ارزی و پولی کشور را تضعیف میکند. زمانی که جریان ارز از کنترل دولت خارج شود، سیاستگذاران پولی با محدودیتهای جدی در اجرای برنامههای خود مواجه میشوند. واسطهها ممکن است ارزهای خارجی را به بازارهای غیررسمی هدایت کنند که این امر باعث افزایش شکاف بین نرخ ارز رسمی و نرخ ارز بازار آزاد میشود. در زمانهای بحران، این شبکهها با احتکار یا عرضه نامنظم ارز، نوسانات بیشتری را در بازار ایجاد میکنند و کارایی سیاستهای پولی مانند تثبیت نرخ ارز یا کنترل تورم را به شدت کاهش میدهند.
علاوه بر این، واسطهها به دلیل همکاری با شبکههای غیررسمی و گاه غیرقانونی، فعالیتهای غیرقانونی را تقویت میکنند. انتقال غیرقانونی ارز به خارج از کشور یکی از پیامدهای این روند است که ذخایر ارزی داخلی را کاهش داده و کشور را با کمبود منابع ارزی مواجه میکند. همچنین، فعالیتهای مرتبط با پولشویی که توسط این شبکهها انجام میشود، شفافیت مالی کشور را تضعیف کرده و اعتماد عمومی به نظام مالی را کاهش میدهد.
در مجموع، مدیریت جریان ارزهای خارجی توسط واسطهها نهتنها کنترل دولت بر منابع ارزی را محدود میکند، بلکه بیثباتی در بازار ارز و تضعیف سیاستهای ارزی و پولی کشور را به همراه دارد. این شرایط فشار مضاعفی بر اقتصاد تحریمشده وارد کرده و ظرفیت دولت برای مدیریت بحرانهای اقتصادی را کاهش میدهد.
ریسکهای سیستمی واسطهها
استفاده گسترده از واسطهها با ایجاد وابستگی فزاینده به شبکههای غیررسمی، منجربه افزایش ریسکهای سیستمی و تهدید جدی برای ثبات اقتصادی میشود. این وابستگی به تدریج ساختار اقتصاد رسمی را تضعیف کرده و توانایی دولت در مدیریت بحرانها و اجرای سیاستهای اقتصادی را محدود میکند. واسطهها به دلیل فعالیت در شبکههای غیررسمی که خارج از چارچوبهای نظارتی و قانونی عمل میکنند، باعث میشوند بخش قابلتوجهی از تراکنشها و سرمایهها از اقتصاد رسمی خارج شود. این امر منابع موجود در نظام مالی رسمی را کاهش داده و کنترل دولت بر جریانهای اقتصادی را به دلیل نبود شفافیت و نظارت کافی، دشوارتر میکند.در مواقع بحرانی، مانند شوکهای اقتصادی یا نوسانات شدید در بازارهای مالی، وابستگی به این شبکهها آسیبپذیری اقتصاد را دوچندان میکند. شبکههای غیررسمی ممکن است در زمان بحران بهسرعت منابع مالی را از کشور خارج کنند که این موضوع باعث کاهش ذخایر ارزی و افزایش بیثباتی در بازارهای مالی میشود. علاوه بر این، نبود نظارت بر فعالیتهای واسطهها میتواند منجر به فروپاشی سیستمهای مالی غیررسمی شود که تاثیرات مخربی بر کل اقتصاد خواهد داشت.
وابستگی به واسطهها مدیریت اقتصادی دولت را نیز پیچیدهتر میکند. دولت به دلیل نبود اطلاعات دقیق و شفاف درباره جریانهای مالی، با محدودیت در برنامهریزی اقتصادی مواجه میشود. علاوهبر این، وجود جریانهای غیررسمی مالی باعث کاهش اثرگذاری سیاستهای پولی، مانند کنترل نرخ ارز یا مدیریت نقدینگی شده و توانایی دولت در مقابله با بحرانهای اقتصادی را کاهش میدهد. این شبکهها با ایجاد اختلال در اجرای سیاستهای اقتصادی، برنامههای دولت برای تثبیت اقتصادی را بیاثر میکنند.در نتیجه، افزایش ریسکهای سیستمی ناشی از استفاده گسترده از واسطهها تهدیدی جدی برای ثبات اقتصادی کشورهای تحریمشده است. وابستگی به این شبکههای غیررسمی نهتنها آسیبپذیری اقتصاد را در برابر بحرانها افزایش میدهد، بلکه اجرای سیاستهای اقتصادی و مدیریت کلان را برای دولت دشوارتر میسازد.
کاهش بهرهوری اقتصادی
استفاده از واسطهها در کشورهای تحریمشده، بهرهوری اقتصادی را به شدت تحتتاثیر قرار داده و منابع مالی و انسانی را از مسیرهای مولد منحرف میکند. واسطهها با ایجاد پیچیدگی در فرآیندهای مالی و تجاری، انجام تراکنشها را به شبکههای غیررسمی و اغلب غیرشفاف وابسته میکنند. این شبکهها شامل مراحل متعدد و زمانبری هستند که برای مدیریت آنها، منابع مالی قابلتوجهی صرف پرداخت هزینههای مرتبط با واسطهها میشود. علاوهبر این، منابع انسانی ماهر که میتوانستند در فعالیتهای تولیدی و خدماتی نقشآفرینی کنند، ناچار به مدیریت و هماهنگی با این شبکههای پیچیده میشوند. پیامد این پیچیدگیها، کاهش تخصیص سرمایه و زمان به فعالیتهای تولیدی است، بهگونهای که تولید و عرضه کالاها و خدمات به میزان قابلتوجهی کاهش مییابد.
در بخش خدمات نیز بهرهوری کاهش مییابد زیرا سازمانها بهجای بهبود خدمات یا توسعه کسبوکار، مجبور به مدیریت تراکنشها و مسائل ناشی از تحریمها میشوند. این وضعیت شرکتها را درگیر مدیریت ریسکهای قانونی و مالی مرتبط با واسطهها میکند که علاوهبر افزایش هزینههای اجرایی و مدیریتی، بهرهوری اقتصادی را نیز کاهش میدهد. از سوی دیگر، منابع اقتصادی که میتوانست در پروژههای مولد مانند سرمایهگذاری در نوآوری، فناوری یا توسعه زیرساختها به کار گرفته شوند، در مسیرهای کمبازده و پرهزینه صرف میشود. بودجههایی که برای پرداخت به واسطهها اختصاص داده میشوند و زمان و انرژی سازمانها که در حل مسائل مرتبط با این تراکنشهای پیچیده هدر میرود، از جمله مصادیق این انحراف منابع هستند.
بهطور کلی، استفاده از واسطهها نهتنها بهرهوری اقتصادی را در کوتاهمدت کاهش میدهد، بلکه اثرات بلندمدتی بر رشد اقتصادی و توسعه پایدار کشورهای تحریمشده خواهد داشت. این وضعیت، واسطهها را به یک مانع پنهان اما موثر در مسیر بهبود و توسعه اقتصادی تبدیل میکند که نیازمند بررسی و مدیریت دقیق است.
تورم چند لایه
استفاده از واسطهها در اقتصاد کشورهای تحریمشده یکی از عوامل مهم در افزایش تورم و کاهش قدرت خرید مصرفکنندگان است. این موضوع به دلیل انتقال هزینههای اضافی ناشی از واسطهها به زنجیره تولید و توزیع کالاها و خدمات رخ میدهد. واسطهها برای ارائه خدمات مالی و تسهیل تراکنشها هزینههای قابلتوجهی دریافت میکنند. شرکتها و فعالان اقتصادی که ناچار به استفاده از خدمات واسطهها هستند، این هزینهها را به قیمت تمامشده محصولات خود اضافه میکنند. در نتیجه، قیمت کالاها و خدمات در بازار افزایش مییابد و مصرفکنندگان نهایی که امکان جبران این هزینهها را ندارند، با کاهش قدرت خرید خود مواجه میشوند.
باید توجه داشت که تورم ناشی از واسطهها اثرات چندلایهای نیز دارد. این تورم نهتنها باعث افزایش قیمتها میشود، بلکه هزینه تولید را نیز افزایش میدهد زیرا هزینههای مواد اولیه و حملونقل به دلیل افزایش قیمتها بیشتر میشود. از سوی دیگر، با افزایش قیمتها، مصرفکنندگان توان خرید خود را از دست میدهند که این موضوع باعث کاهش تقاضا در اقتصاد میشود. کاهش تقاضا بهطور مستقیم بر سرمایهگذاریها و تولید تاثیر گذاشته و رشد اقتصادی را محدود میکند. در مجموع، هزینههای بالای ناشی از واسطهها زنجیره تولید و توزیع کالاها و خدمات را مختل کرده و فشارهای اقتصادی شدیدی بر مصرفکنندگان وارد میکند. این فشارها در قالب افزایش قیمتها، کاهش قدرت خرید و نارضایتی اجتماعی، اقتصاد کشورهای تحریمشده را با چالشهای جدی مواجه میسازد.
واسطهها، تهدیدی پنهان
در قلب اقتصاد تحریمشده
تحریمهای اقتصادی اگرچه در نگاه اول با آثار آشکارشان شناخته میشوند اما جنبههای پنهان و پیچیدهای دارند که آسیبهای ساختاری گستردهای به اقتصاد وارد میکنند. نقش واسطهها در این میان، بهعنوان یکی از مهمترین چالشهای ناشی از تحریمها، باید جدیتر بررسی شود. این شبکههای غیررسمی، با افزایش هزینههای تراکنش، کاهش شفافیت مالی و تضعیف نهادهای رسمی، نهتنها بیثباتی مالی را تشدید میکنند بلکه زیرساختهای اقتصادی کشور را نیز فرسایش میدهند.
وابستگی فزاینده به واسطهها، مدیریت اقتصادی را پیچیده و کنترل دولت بر جریانهای مالی را محدود کرده است. در نتیجه، سیاستهای پولی و ارزی بهطور قابلتوجهی تضعیف شده و شوکهای ارزی تشدید شدهاند. این تهدیدهای پنهان، زنگ خطری جدی برای ثبات و توسعه اقتصادی محسوب میشوند.
برای مقابله با این چالش، نیاز به بازنگری در استراتژیهای اقتصادی و تقویت نهادهای رسمی بیش از پیش احساس میشود. کاهش وابستگی به واسطهها، ارتقای شفافیت مالی و مدیریت بهینه منابع ارزی، گامهایی ضروری برای بازگرداندن ثبات به اقتصاد کشور هستند. تنها با چنین اقداماتی است که میتوان از تاثیرات مخرب واسطهها و فشار تحریمها کاست و مسیر توسعه اقتصادی را هموار کرد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد