9 - 04 - 2025
خلیجفارس؛ منطقه استراتژیک جهانی
کتاب «خلیجفارس: جایگاه تاریخی، جاده ابریشم دریایی و هیددرپولیتیک» به زبان انگلیسی و توسط انتشارات بينالمللی اسپرینگر منتشر شده است. طبق روش متداول اسپرینگر، این کتاب هماکنون در بیش از سههزار کتابخانه بزرگ جهان، کتابفروشیهای معتبر و نیز نمایشگاههای بینالمللی کتاب در اختیار خوانندگان و علاقهمندان در سراسر گیتی قرار دارد.
پروفسور نظامالدین فقیه در مقدمه کتاب مینویسد: «این کتاب با نگرشی آکادمیک و طی مباحثی عمیق، پژوهشگرانه و قاعدهمند درپی ایجاد دیدگاهی جامع، چندبعدی و چندلایه درباره خلیجفارس است. آنچه در این مقدمه میخوانید چکیده مطالبی است که در کتاب پیشرو با استناد به چندصد منبع و مأخذ معتبر علمی و تاریخی ارائه میشود. این کتاب، جنبههای متعددی از امور خلیجفارس را مطرح و تبیین میکند. این جنبهها نهتنها میتواند برای دانشگاهیان و محققان، بلکه برای سیاستگذاران و همه علاقهمندان مفید باشد. از اینرو امید است مطالب مورد بحث پاسخگوی علائق طیف وسیعی از مخاطبان جهانی، محققان، دانشگاهیان و سیاستگذاران باشد. همچنين امید است این موضوعات بتواند مباحث خلاقانهای را در مطالعات خلیجفارس ارائه و بینشی نوین برای درک بهتر چنین مباحثی ایجاد کند و نهایتا به عنوان یک اثر مرجع، در صلح منطقهای و نیز صلح جهانی مترتب بر آن موثر واقع شود.
«خلیجفارس» یا «دریای فارس» آبراهی است که در کنار دریای عمان و بین ایران و شبه جزیره عربستان قرار دارد. این خليج در جنوب غربی قاره آسیا، در قسمت جنوبی کشور پهناور ایران، در طول جغرافیایی ۴۸ تا ۵۶ درجه و عرض جغرافیایی ۲۳ تا ۳۰ درجه شمالی به طول ۱۲۹۵کیلومتر واقع شده است. خلیجفارس از پیشرفت آب اقیانوس هند در قسمتی از فلات ایران ایجاد شده و بزرگترین و پرآبترین رودها از فلات ایران به این خلیج میریزند. کل قسمت شمالی آن نیز در ایران تحتپوشش منطقه تاریخی فارس قرار میگیرد.
نام تاریخی این خلیج در سراسر جهان همواره و همیشه در همه ادوار تاریخ، همانا ترجمه خلیجفارس یا دریای پارس به زبانهای مختلف گیتی بوده است. ایلامیها مردمانی بودند که قبل از تاریخ در دشتهای جنوب غربی ایران از شوش تا بوشهر زندگی میکردند. از هزاره سوم پیش از میلاد، از خلیجفارس (ضمن تاکید بر پسوند پارس) به عنوان راه ارتباطی و نیز از بندر بوشهر و جزیره خارک برای فرمانروایی بر سواحل و جزایر خلیجفارس و همچنین تجارت با هند غربی و دره نیل استفاده و بهرهگيري میشده است. در زمان هخامنشیان، چون داریوش بزرگ به توسعه دریانوردی علاقهمند بود، هنگام فتح هند، یک دریانورد یونانی (اسکیلاکس) و تعدادی از دریانوردان ایرانی گسیل شدند تا ضمن عبور از خليجفارس و محل اتصال رود سند به خلیجفارس، دریای سرخ و مکانهای ناشناخته این دریاها را شناسایی کنند. این در حالی بود که طبق گزارشهای هرودوت در زمان داریوش بزرگ
(521-485 قبل از میلاد) نواحی و جزایر خلیجفارس چهاردهمین ساتراپ (استان) این امپراطوری محسوب میشد.
در زمان اشکانیان و ساسانیان که نظام جهانی دوقطبی بود، یعنی ایران در یک طرف و روم در طرف دیگر، خلیجفارس جزئی از سرزمین ایران محسوب میشد. در زمان ورود اسلام به ایران، اگرچه ابتدا قدرت ایران در همه عرصهها تضعیف شد اما دیری نپایید که این عظمت دوباره بازیابی شد. در دورههای بعدی نیز تا دوره صفویه، خلیجفارس همچنان بخشی بلامنازع از ایران محسوب میشد. سپس در دوران صفویه با ورود اروپاییان به این منطقه و با اخراج پرتغالیها به کمک انگلیسیها در زمان شاه عباس کبیر متصرفات ایران در خلیجفارس احیا شد اما در دورههای بعد بهویژه دوره قاجار، نفوذ انگلیسیها روز به روز افزایش یافت. از سوی دیگر علاقه وافر روسیه که دسترسی به آبهای آزاد و گرم، خلیجفارس یکی از برنامههای رویایی آنها بود موجب ورود ایران به یک بازی بزرگ شد.
به این ترتیب و در نتیجه، انگلیسیها خود را متوهمانه حاکمان خلیجفارس و مردم این منطقه میپنداشتند؛ تا آن حد که تلاش مذبوحانه بریتانیا برای برقراری کنترل بر خلیجفارس در اواخر دهه۱۸۳۰ در مجله تایمز منعکس شد که خليجفارس را «دریای بریتانیا» نامید! (مجله تایمز لندن منتشر شده در سال ۱۸۴۰). معالوصف، این نام جعلی، قلابی، ساختگی و ابلهانه هرگز در هیچ جای دیگر یا در هیچ زمینه و مورد دیگر استفاده نشده است.
از دیگر سو، با پایان جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراطوری عثمانی، همسایگان جدیدی مانند عراق، کویت، عربستانسعودی و… به جای آن پدید آمدند. سرانجام، پس از دوران قاجار، همچنان پرچم ایران در خلیجفارس برافراشته ماند، سپس با شروع جنگ جهانی دوم، ایران باوجود اعلام بیطرفی به این ماجرا کشیده شد. و متفقین براساس توافق با دولت ایران در خلیجفارس حضور یافتند. در این زمان میلیونها تن سلاح جنگی به مرزهای روسیه ارسال شد که نهایتا منجر به پیروزی متفقین گردید. متعاقبا پس از پایان جنگ، با تقویت نیروی دریایی، قدرت ایران در خلیجفارس بیش از پیش گسترش و استحکام یافت.
افزون بر این، در مورد نام تاریخی دریای پارس با توجه به آنچه در کتیبه داریوش بزرگ آمده است، شامل خلیجفارس، دریای عمان و قسمتی از اقیانوس هند تا دهانه خلیج عدن و بابالمندب است.. نام خلیجفارس یکی از قدیمیترین نامهای جغرافیایی جهان است که با وجود گذشت قرون متمادی، تغییرات اقلیمی و جغرافیایی در مرزها و نامهای کشورهای حاشیه دریاها و بستر رودخانهها، همواره به همین نام خوانده شده و میشود. یعنی همانطور که اولین اقوام ایرانی ساکن در این سرزمین نام «فارس» بر آن نهادهاند، ، همواره به همین نام نامیده شده است.
خلیجفارس مهمترین نامی است که از قدیمیترین منابع و مستندات تاریخی و جغرافیایی به جای مانده است زیرا قدمت آن به قرنها قبل از میلاد میرسد و با «پارس»، یعنی «پرشیا»، نام سرزمین پارسیان (ایرانیان)، گره خورده است. قدیمیترین نام خلیجفارس که در کتیبههای آشوری ذکر شده «نار- مراتو» به معنای دریای تلخ است که به سبب شوری بسیار زیاد آب آن دریا به این نام شهرت داشته است. در تنگه هرمز کتیبهای از داریوش بزرگ هخامنشی یافت شده که در آن به زبان پارسی باستان این مفهوم نوشته شده است: «دریایی که از پارس (پرشیا) میرود». این خلیج در زمان ساسانیان نیز دریای پارس نامیده میشده است.
براساس نقشههای تاریخی، معاصر و یونانی در سراسر تاریخ نیز همواره چنین بوده است: در زبان یونانی
(Περσικός Κόλπος) «خلیجفارس»؛ در زبان لاتین (Persicus Sinus) «خلیجفارس»؛ یا
(Mare Persicum) «دریای پارس» – «دریای فارس»؛ در زبان عربی (الخلیجالفارسی): «خلیجفارس» یا «خلیج العجم»: (خلیج ایرانی – خلیجفارس). همچنین در سراسر متون تاریخی و جغرافیایی به زبان فارسی، صفت «فارسی» در طول تاریخ به دریای جنوبی ایران اطلاق و نسبت داده شده است. در منابع و مستندات یونانی، لاتین، فارسی، اروپایی و به ویژه عربی، مورخان شواهد تاریخی متعددی درباره صفت «پارسی» به این دریا ذکر کردهاند. حتی مورخان یونانی در دو قرن پیش از میلاد، در آثار خود از این خلیج با نام «Περσικός Κόλπος» به معنای خلیجفارس یاد كردهاند.
بررسی متون تاریخی – جغرافیایی نشان میدهد که دریای پارس در قرون وسطی به بخش وسیعتری از دریا نسبت به گستره کنونی آن اطلاق میشده و محدوده آبی بسیار وسیعتری نسبت به خلیجفارس کنونی را شامل میشد.
نقشهها و متون تاریخی و جغرافیایی به زبانهای یونانی، لاتین، عربی و فارسی و سفرنامههای اروپایی در زمانهای مختلف و از دیرباز به روشنی نشان میدهند که نام این دریا از قدیمالایام همواره با پسوند «پارس» یا «فارس» همراه میشده است. دولتمردان، تاریخنویسان، جغرافیدانان، نقشهنگاران و جهانگردان عرب همواره آن را خلیجفارس نامیدهاند. یعنی خلیجفارس همیشه نام این قسمت از دریا بوده است و بهويژه در زبان عربی به «خلیجالفارسی» یا «خلیجالعجم» (خلیج ایران) موسوم است.
از دوران قبل از شاهنشاهی پارس چندان سند مکتوبی بر جای نمانده است اما ایرانیان در فرهنگ و تاریخ شفاهی خود آبهای جنوب را: جام دریا، ایران دریا و پارس دریا مینامیدهاند.
در خلال سالهای 330 تا 559 پیش از میلاد، در دوران تسلط امپراطوری ایران بر منطقه خاورمیانه و بهویژه بر کل خلیجفارس و برخی از بخشهای شبهجزیره عربستان، نام دریای پارس به طور گستردهای در متون مکتوب آورده میشد. همچنین بخشهایی از سفرنامه فیثاغورث (۵۷۰ – ۴۹۵ قبل از میلاد) مربوط به شرح سفرهای او با داریوش بزرگ هخامنشی (۵۵۰ – ۴۸۶ قبل از میلاد) به تختجمشید، شوش و منطقه خلیجفارس است.
در این دوره، در زمره آثار مکتوب، میتوان از کتیبهها و حکاکیهای داریوش بزرگ نام برد که در محل اتصال آبهای خلیج عرب (دریای احمر: دریای سرخ)، نیل و رود روم (دریای مدیترانه فعلی) نصب شده که قدمت آن به قرن پنجم قبل از میلاد باز میگردد که در این آثار مکتوب، داریوش، پادشاه امپراطوری ایران این کانال آبی (یعنی خلیجفارس) را دریای پارس نامیده است.
از دیگر آثار مکتوب مهم و ارزشمند موجود در این زمینه، میتوان به نقشه جهان اثر هکاتائوس (جغرافیدان و مورخدان
۵۵۰ – ۴۷۶ قبل از میلاد) اشاره کرد که در آن خلیجفارس و خلیج عرب (دریای سرخ) به وضوح نشان داده شده است. همچنین نقشهای از هرودوت (مورخدان و جغرافیدان معروف و مشهور یونانی،
۴۸۴ – ۴۲۵ قبل از میلاد) موجود است که دریای سرخ را به عنوان «خلیج عربی» معرفی میکند.
در نقشههای جهان باستان، «خلیجفارس» (دریای پارس) و «خلیجعربی» (دریای سرخ یا دریای احمر) همواره به طور کامل و به وضوح مشخص و از یکدیگر متمایز بودهاند. این تشخیص و تمیز و تمایز در نقشهها و اسناد تاریخی و جغرافیایی بسیار متعدد که توسط دانشمندان، مورخان و محققان جغرافیایی تهیه و تدوین شدهاند کاملا آشکار و مشهود است. به عنوان نمونههای بارز، میتوان از این چهرههای شاخص یاد کرد: هکاتائوس (۵۵۰ – ۴۷۶ قبل از میلاد، جغرافیدان و مورخدان)؛ هرودوت (۴۸۴ – ۴۲۵ قبل از میلاد، پدر علم جغرافیا)؛ مالوس (قرن دوم قبل از میلاد، فیلسوف رواقی یونانی که به دلیل ساختن اولین نماد کروی زمین نیز شناخته شده و مشهور است)؛ هیپارخوس (۱۹۰ - ۱۲۰ قبل از میلاد، ستارهشناس، جغرافیدان و ریاضیدان یونانی)؛ کلودیوس بطلمیوس (۱70 – ۱00 پس از میلاد، معروف در علم هندسه و نیز مشهور برای ترسیم نقشه با استفاده از مختصات جغرافیایی)؛ الخوارزمی (850 – 780میلادی، رییس بیتالحکمه بغداد، با آثار بسیار تاثیرگذار به زبان عربی در جغرافیا، ریاضیات، نجوم و پروژه تعیین محیط زمین و تهیه نقشه جهان)؛ ابویوسف یعقوب بن اسحاق الصباح الکندی (لاتین: Alkindus؛ ۸73–۸01 میلادی، فیلسوف و جغرافیدان عرب)، ابن خردادبه (913-835/825 میلادی، جغرافیدان عالیرتبه دیوانی، بنیانگذار برید و نویسنده قدیمیترین کتاب عربی موجود در جغرافیای دیوانی)؛ ابوزید احمد بنسهل بلخی (متولد 850 میلادی، دانشمند ایرانی، جغرافیدان، موسس «مکتب بلخی» در بغداد برای نقشهبرداری زمینی و شاگرد الکندی)؛ اصطخری (یا استخری; ابواسحق ابراهیم بنمحمد فارسی استخری، متولد ۹۵۷ میلادی، سفرنامهنویس و جغرافیدان قرن دهم میلادی که گزارشهای ارزشمندی از سرزمینهای مورد بازدید خود نوشته است)؛ ابن حوقل (محمد ابوالقاسم ابن حوقل نویسنده، جغرافیدان و وقایعنگار قرن دهم میلادی که از ۹۴۳ تا 969 پس از میلاد سفر میکرد و اثر معروف او در سال 977 نوشته شده است، تحت عنوان «صورت الارض» که برخی آثار استخری را نیز دربر میگرفت)؛ ابوریحان بیرونی (ابریحان محمد بناحمد بیرونی؛ ۹۷۳ – تا پس از ۱۰۵۰ میلادی، دانشمندی معروف که به عنوان «پدر ژئودزی مدرن» نیز شهرت دارد).
انديشمندان فوقالذکر همگی از چهرههای شاخص، سرشناس، صاحبنام و صاحب اعتبار در تاریخ علم و انديشه هستند که نهتنها جغرافیاشناس و مورخدان بودهاند، بلکه در زمره حکیمان، فلاسفه. ریاضیدانان و ستارهشناسان نامآور جهان را میتوان ملاحظه کرد. اینان و بسیاری دیگر از همتایان تاریخی آنان. همگی متفقا و بلااستثنا از دریای وسیع موجود در جنوب ایران، همواره و در همه زبانهای مختلف گیتی با پسوند «پارس» و یا «فارس» یاد میکنند و نام میبرند.
به هر حال، خلیجفارس از آغاز تاریخ بشر همواره بخشی از سرزمین پارس و در مرزهای جنوبی و شمالی تحت سیطره ایران بوده و ایران همواره بر این دریا فرمانروایی داشته است. همه مورخان، جغرافیدانان و منابع تاریخی، اعم از منابع رومی و یونانی مربوط به بیش از ۲۵۰۰سال پیش یا حتی منابع عربی، نام خلیجفارس را به عنوان نام واقعی و حقیقی آن پذیرفتهاند و نیز از نظر تاریخی و بینالمللی، همواره به عنوان خلیجفارس شناخته شده و میشود. گروه از کارشناسان سازمان ملل متحد در زمینه نامهای جغرافیایی، موضوع نامگذاریهای بینالمللی را در بیستوسومین نشست خود که از ۲۸ مارس تا ۴ آوریل
سال ۲۰۰۶ در وین برگزار شد، مورد بحث و بررسی قرار داد. در این اجلاس، سازمان ملل متحد استفاده از نام «خلیجفارس» را قویا و اکيدا مورد تایید و تاکید قرار داده است. همچنین از دفتر دبیر کل سازمان ملل متحد، توجه کامل و دقیق به اين مهم به کلیه قسمتها و واحدهای آن سازمان طی بخشنامههایی مکرر و موکد اعلام و ابلاغ رسمی شده است. نیز در غرفهها، نمایشگاهها، اسناد و بیانیههای رسمی سازمان ملل متحد، دایرهالمعارفها و اطلسهای مختلف قرون بیستم و بیستویکم (به جز تعداد بسیار اندکی از نقشههای جعلی و جهلی و در برخورداری از جنبههای ذاتا مالی و تجاری در قرن بیستویکم)، منحصرا نام «خلیجفارس» برای این بخش از دریا به کار گرفته شده است.
اما در اواسط قرن بیستم، ناگهان، بیهیچ پايه و اساس و به عبارتی از هیچ کجا، مگر از ذهنیت شوریده یک رهبر عرب – آفریقایی که خود در پی یک کودتای نظامی سر بر آورده و همواره در سودای رهبری اعراب به سر میبرده، کودتای دیگری سر زد. او اینبار گویی کودتایی دیگر اما اینبار علیه تاریخ طولانی زندگی بشر و رشتههای علمی مانند تاریخ، جغرافیا و ژئوپلیتیک ترتیب داده بود: در یکی از سخنرانیهایش، نومیدانه، زبان بیالود و نام خلیجفارس را به چالشی واهیانه، جاعلانه و جاهلانه کشید (البته ناگفته نماند و جالب توجه است که این سخنرانی باوجود نامه دستنوشتهای موجود از وی است که خود نام «خلیجفارس» را عینا در مکاتباتش با دستخط خود به کار برده و آلودن کاغذ را روا ندانسته است). در واقع، سخن آلود او بازتاب نظر حیلهگرانه و بیشرمانه سر چارلز بلگریو (مشاور بریتانیایی حاکم بحرین) بود که به عنوان اولین مغرب زمینی بود و برای اولین بار در رادیوی صوتالبحرین (صدای بحرین) در سال ۱۹۵۵ نامی جعلی و جهلی را در سخن پراکنی خود به کار برد. لیکن، این پیشنهاد مضحک بلگریو هرگز مورد اعتنا قرار نگرفت تا دهه ۱۹۶۰، یعنی زمانی که فرد فوقالذکر زبان جای زبان آلوده بلگریو نهاد. تا آن زمان پیشنهاد بلگریو کاملا نادیده گرفته شده بود و باوجود آن، کشورهای عربی متفقالقول از نام «خليجالفارسی» استفاده میکردند.
چنان که پیش از این اشاره شد، افزون بر اينکه بزرگترین و پرآبترین رودخانهها از فلات ایران به خلیجفارس میریزند، خلیجفارس نیز خود در واقع، فرآیند پیشروی آب اقیانوس در خشکی سرزمین ایران، یعنی بخشی از فلات ایران است. همچنین این که قسمت شمالی آن عمدتا توسط منطقه بسیار قدیمی فارس (پارس) در ایران پوشیده شده است. بنابراین حتی اگر به غلط هم فرض کنیم که این خلیج در طول تاریخ نامی نداشته است و مثلا جغرافیدانان و کارشناسان امروز بخواهند برای این خلیج نامی برگزینند، قطعا نامی بهتر از خلیجفارس نخواهند یافت، زیرا علاوه بر دلایل فوقالذکر، هماکنون نیز ایران بزرگترین کشور خلیجفارس است؛ به عبارت دیگر، بزرگترین کشور در مجاورت این منطقه آبی با طولانیترین ساحل و بیشترین جمعیت.
افزون بر تمامي موارد، ادله و بیناتی که تاکنون تشريح و تبیین شده، باید به این مهم نیز توجه داشت که علم جغرافیا به عنوان یکی از قدیمیترین انواع دانش غلمی بشری است که جنبههای گوناگونی دارد: جغرافیا به بررسی رابطه انسان و طبیعت میپردازد. نام پدیدهها و آثار طبیعی بر روی کره زمین امکان دیده شدن ندارد اما براساس سوابق تاریخی، نقشهها و اطلسها به عنوان بخشی از هویت تاریخی و فرهنگی ملتها تعبیه شده و به عنوان میراث بشری حفظ و حراست میشود. هرگونه تغییر، تخریب یا جایگزینی اسامی ثبت شده در اسناد و نقشههای تاریخی و تخریب آثار باستانی اقدامی ناپذیرفتنی و غیرقابل توجیه است. بنابراین نامهای تاریخی و اسامی جغرافیایی هویت تاریخی منحصربهفردی دارند و نباید به هیچوجه به عنوان ابزار سیاسی برای دستیابی به اهداف سیاسی، نژادی و قومی یا به گونهای که با مصالح ملی و ارزشهای پذیرفته شده سایر ملل در تضاد باشد، مورد استفاده قرار گیرد. تغییر نام پدیدهها و آثار طبیعی به طور بالقوه میتواند منشا ایجاد تنش و به خطر انداختن صلح منطقهای و فرامنطقهای و نفی تاریخ یک منطقه و مردم آن باشد. این تنها به خلیجفارس محدود نمیشود و ممکن است بسیاری از نامهای تاریخی دیگر را نیز در اینگونه مناقشات دخیل کند.
از مهمترین جنبههای خلیجفارس در زمان حاضر میتوان به موقعیت جغرافیایی خلیجفارس اشاره کرد که به دلیل نزدیکترین مسیر به هند از سمت غرب، همواره مورد توجه ویژه قرار گرفته است و حتی امروزه نیز این موقعیت واجد ارزشهای غیرقابل انکار است؛ ارزشهای انکارناپذیر بهویژه در ارتباط با کشورهای حوزه خلیجفارس. وضعیت اقتصادی خلیجفارس، سرمایه گذاریهای خارجی، ظرفیت بازار در منطقه خلیجفارس (شامل کالاهای مصرفی، کالاهای سرمایهای، خدمات، مشاورهای، سرمایه انسانی، بازار سرمایه و…) را باید به این موارد افزود. منابع بسیار غنی نفتی و به عبارت دیگر ثروتهای نفتی موجود در حوزه خلیجفارس از مهمترین موجوديهای ارزشمند در این منطقه محسوب میشوند؛ بهویژه اینکه امروزه در جهان نفت نهتنها به عنوان منبع تولید انرژی، بلکه به عنوان ماده اولیه برای تولید بسیاری از کالاهای اساسی مورد توجه ویژه قرار دارد.
خلیجفارس از دیدگاه کلی دارای موقعیت استراتژیک جهانی است. سالها قبل از اینکه نفت این آبراه را به عنوان یک منطقه مهم در جهان معرفی کند، موقعیت استراتژیک خلیجفارس آن را به یک مسیر ارتباطی بسیار مهم برای رقبای تجاری تبدیل کرده بود و منافع امپراطوریهای مختلف به این آبراه ارزشمند وابسته بود. از اینرو خلیجفارس مرکز توجه سیاسی و نیز صحنه حملات دریایی بهشمار میرفت. وقایع دهههای گذشته حکایت از آن دارد که نهتنها خلیجفارس محل رویدادهای مهم اقتصادی در جهان است، بلکه صلح جهانی نیز به این دریای نیمه بسته و این بستر آبی منحصربه فرد وابسته است. بنابراین خلیجفارس در اتخاذ راهبردهای نظامی و اقتصادی در سطح جهانی بسیار حائز اهمیت است. به عبارت دیگر، وقایع دهههای گذشته نشان میدهد که خلیجفارس نهتنها سکوی رویدادهای بسیار مهم در اقتصاد جهان است، بلکه صلح جهانی نیز به این سکوی آبی منحصربهفرد و مهم در سطح جهان بستگی دارد و خلیجفارس در دهههای آینده همچنان بستری خواهد بود برای چالشهای اقتصادی و نظامی در سراسر جهان. وجود هرگونه روند ناپایدار و بیثباتکننده در این منطقه نشان از آن دارد که کشورهای این حوزه باوجود عوامل متعدد همگرایی در مسیر واگرایی لغزیدهاند و در نتیجه این حوزه مهم جهانی میتواند به بخشی ناپایدار از منطقه خاورمیانه و جهان تبدیل شود که میتواند صفآراییهای منطقهای و بینالمللی را تحتتاثیر قرار دهد. وانگهی از سوی دیگر، حوزه خلیجفارس به جای تشدید تنش و رقابت منفی بین کشورهای ابن منطقه، باید به دنبال فضایی باشد که موجب صلح، ثبات، همکاری و رقابت سازنده باشد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد