18 - 06 - 2018
خودشکن آئینه شکستن خطاست
نادر کریمیجونی- حسن روحانی نمیتواند انکار کند که پیروزیاش در انتخابات ۹۲ بیش و پیش از آنکه موفقیت برای مردم ایران بوده باشد، موفقیت و از آن مهمتر مصونیت برای حکومت جمهوری اسلامی ایران بوده است. بدیهی که روش محمود احمدینژاد در هشت سال زمامداریاش چنان حکومت و نظام اقتصادی ایران را بیثبات کرد که در روزهای پایانی دوره ریاستجمهوری وی، روابط تجاری و سیاسی ایران کاملا قفل شده بود. اگرچه او اکنون ادعای مضحک قدرتمندسازی توان اقتصادی- سیاسی ایران ظرف شش ماه را مطرح میکند اما گزافهای که او میگوید هیچ شانسی برای پذیرش در تردد افکار عمومی کشورمان ندارد. از این منظر پیروزی حسن روحانی به ثبات و پایداری حکومت ایران کمک بینظیری کرد و حتی اگر به قدرت رسیدن روحانی ثمرات و منافعی برای شهروندان ایرانی داشته باشد این منافع در ذیل منافعی که نظام حکومتی ایران از ریاستجمهوری حسن روحانی بوده است قرار میگیرد.
اتفاقا همین حاکمیت، بیش از مردم روحانی را تحت فشار گذاشته و طلبکاری بیشتری داشته است اما روحانی کوچکتر از آن است که به همردهها یا ارشدتر از خود این انتفاع را یادآوری کند و از آنان بخواهد که از طلبکاری دست بردارند. درست به همین دلیل است که روحانی در چهارشنبه گذشته و در ملاقات با اصحاب رسانه با غیظ سخن گفت و از رسانهها و مردم به شدت انتقاد کرد.
روحانی در این انتقادات اتفاقا حرفهایی زد که در وهله اول خودش را مورد هدف قرار میداد. به عنوان نمونه او از اینکه رسانهها توقع مردم را از دولت افزایش دادند گلایه کرد. این در حالی بود که روحانی در روزهای پایان دولت پیشین خود و بالاخص هنگام مبارزات انتخاباتی، وعدههایی داد که متوقع شدن مردم را پایهگذاری کرد. وعدههایی که طی قریب به یک سال گذشته تقریبا هیچ کدام از آنها محقق نشده است.
در کلیپهایی که از سخنرانی حسن روحانی منتشر شد رییسجمهور از اینکه رسانههای خارجی مرجع دریافت اخبار و اطلاعات ایرانیان شده ابراز ناراحتی میکند و میگوید که باید مرجعیت خبر و اطلاعات را به رسانههای داخلی بازگردانیم. آیا واقعا رییسجمهور میخواهد اعتبار و اعتماد را به رسانههای داخلی بازگرداند. آیا رییسجمهور تصاویر دیکته کردن متن مصاحبه از سوی رسانه ملی به شهروندان را دیده است؟ آیا ایشان اصطلاح رایج رسانه میلی به جای رسانه ملی را شنیده است؟ آیا رییسجمهور میتواند رویههای شکبرانگیز و تخریبکننده اعتماد را در فراگیرترین رسانه ایران تغییر دهد؟
در مورد مطبوعات آیا رییسجمهور این باور عمومی که «اگر راست بنویسید، دستگیر میشوید» را شنیده است آیا رییسجمهور میداند که دستگیر شدن برای بسیاری از روزنامهنگاران اعتبار و محبوبیت عمومی آورده است؟ در این صورت حسن روحانی چگونه میتواند این روند را تغییر دهد؟ آیا برخوردهایی که با فعالان مطبوعاتی به خاطر نگارش مطالب انجام میشود مورد تایید رییسجمهور است؟ در این صورت جایگاه آزادی بیان از نگاه آقای روحانی کجاست؟
پیش از آن رییسجمهور این پرسش را مطرح کند که چرا مردم به رسانههای داخلی اعتماد نمیکنند؟ باید به این پرسش پاسخ دهد که جمهوری اسلامی ایران برای اعتمادسازی میان رسانهها و بالاخص رسانه ملی با مردم چه کرده است. اگر این واقعیت مسلم را بپذیریم که فراگیری پرسش صداوسیما به دلیل موقعیت انحصاری این رسانه است آنگاه نمیتوان اطمینان داشت که ضریب نفود فیزیکی این رسانه لزوما به معنای مقبولیت و جلب اعتماد عمومی نبوده است. اگر روحانی از وضعیت اعتماد میان رسانهها و مردم انتقاد دارد و برای بازگرداندن اعتماد و اعتبار به روزنامهها و رسانهها تاکید میکند، لزوما به این معناست که هدایت و فشارهای دولتی و حکومتی به مطبوعات که در قالب صدور بخشنامه، دیکته کردن برخی سیاستها و جلب و احضار قضایی روزنامهنگاران و صاحبنظران مصداق پیدا میکند تاکنون کارساز نبوده و به بحرانی تبدیل شده که اکنون حساسیت و احساس خطر را در نزد برخی دستاندرکاران جمهوری اسلامی ایران برانگیخته است.
روحانی و همکارانش اکنون به جای مجبور کردن رسانهها برای دیکته کردن اعتماد و علاوه بر آن افزایش فشار علیه صاحبنظران و روزنامهنگاران باید رویههای تمرین شده و شکست خورده پیشین را تغییر دهند و اعتمادسازی را از رفتارهای حاکمیتی آغاز کنند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد