12 - 01 - 2018
دانشآموز ۱۴ ساله خرابکار نیست
گروه جامعه- «میزان دانشجویان یا افراد تحصیلکرده در تجمعات اخیر بسیار کم بود». «بیشترین کسانی که در تجمعات بودند، فرزند طلاق یا دارای اعتیاد و آسیبدیده بودند». «جوان ۲۲ سالهای که در قرنطینه بازداشتگاه اوین فوت کرد، خودکشی کرده بود، دیپلمه بود و مواد مخدر به همراه داشت». «فردی که در بازداشتگاه اوین درگذشت، معتاد بوده» اینها اظهارنظرات و جملات مسوولان دولتی ظرف روزهای اخیر نسبت به مردم معترض و رنجدیدهای است که وقتی آنها را از نظر میگذرانیم به جز بار تحقیری و سرزنشی و بیاهمیت جلوه دادن افرادی که درد معیشتی و اقتصادی و محدودیتهای اجتماعی دارند، به چیز دیگری نمیرسیم. سخنگوی وزارت کشور یا رییس اداره تامین استان کرمان سطح معترضان را به صورت غیرانسانی بدون توجه به خواستههای تعداد زیادی از شهروندان این سرزمین، به بیسواد و معتاد و فرزند طلاق و آسیبدیده تقسیمبندی میکنند و با این اقدامات و اظهارات فقط خشم مردم را شعلهورتر میکنند. در غیر این صورت چه هدفی از این صحبتها در میان است؟ اگر مسوولان با پاک کردن صورت مساله و دلیل اصلی اعتراضات و نوع شعارها و خواستهها، مردم معترض را با الفاظ تحقیری خطاب کنند و آنها را ناچیز و بیاهمیت جلوه دهند، از بار اعتراضات و حرف اصلی مردم کم میشود؟ یا مردم فراموش میکنند چه شد و چه اتفاقاتی رخ داد؟ یا خواستههایشان را در طاقچه میگذارند و دیگر فریادی سر نمیدهند؟
افراد معترض حتما باید دارای مدرک تحصیلی فوقلیسانس یا دکترا باشند و مدارک خود را به سینهشان سنجاق کنند تا اجازه بیان اعتراضاتشان را داشته باشند؟ پرسش بسیاری از مردم عادی در شبکههای اجتماعی بعد از شنیدن این حرفها و برافروخته شدن بیشتر این است که مردم رنجکشیده و مشکلدار و آسیبدیده حق اعتراض ندارند؟ مگر زمانی نمیگفتند معترضان سال ۸۸ قشری مرفه و بیدرد هستند؟ بر چه اساسی حالا که دردمندان معترض شدهاند، به نوع دیگری تحقیر و سرزنش میشوند؟
از سویی دیگر تعداد بسیاری از معترضان دانشآموز و دانشجو و جوانان کم سن و سال بودند به حدی که وزیر آموزشوپرورش در اظهارات خود عنوان کرده پیگیر آزاد شدن و رسیدگی به وضعیت دانشآموزان بازداشتشده هستیم چنان که رهبری نیز در این زمینه عنوان کرده است: «آن جوان یا نوجوانی که تحت تاثیر هیجانی یک شبکه اینترنتی در فضای مجازی قرار میگیرد و یک حرکتی میکند یا یک کلمه حرف میزند، با آن کسی که با دستگاههای سازمانیافته مرتبط است و جزو آن پادوها است، فرق دارد. اینها را یکجور به حساب نیاورند.»
مگر دانشآموز ۱۴، ۱۵ ساله چه کرده که این همه مدت در بازداشتگاه مانده
در خصوص اتفاقات رخ داده و آسیبشناسی این نوع اظهارات و این پرسشها، با دکتر مصطفی اقلیما آسیبشناس و رییس سابق انجمن مددکاری ایران گفتوگو کردیم. وی ابتدا در خصوص تعداد زیادی از بازداشتشدگانی که یا دانشآموزند یا سن و سال بسیار جوانی دارند، عنوان میکند: وقتی وزیر به صورت رسمی اعلام میکند پیگیر آزادی بازداشتشدگان دانشآموزند، حتما تعداد آنها بالاست. همین دانشآموزانی که بازداشت شدهاند و هنوز هم کودک محسوب میشوند، چیزی از انقلاب سال ۵۷ کشور نمیدانند، اینها سیاسی نیستند.
در برنامههای متعدد همین تلویزیون کودکان دانشآموز زیادی نشان داده شدهاند که در حال شعار دادن یا اعلامیه پخش کردن و غیرهاند. از همین برنامهها میتوانند آموزش ببینند.
چرا آن موقع خوب بوده و حالا بد است که دانشآموز هم معترض بشود؟ وقتی به این قشر فشار وارد میشود، آنها هم اعتراض میکنند. اقلیما تاکید میکند: الان فصل امتحانات است. چرا دانشآموزان را بعد از ده روز در بازداشت نگه داشتهاند؟ مگر آنها چه کردهاند؟ آنها گناهکار نیستند. وقتی این جوانان باتوم میخورند، چند سنگ هم پرتاب میکنند. دانشآموز ۱۴، ۱۵ ساله چه خرابکاری؟ مگر آنها از قبل برنامهریزی کرده بودند چه کنند؟
رییسجمهور باید برای بازداشتشدگان و حفظ حقوق آنها صدایش بلند باشد و اعتراض کند
خانوادهها و مادران این بچهها به شدت نگرانند. به خصوص بعد از فوت سینا قنبری در قرنطینه بازداشتگاه اوین و اخبار دیگری از کشته شدن دو جوان دیگر که هنوز به درستی تایید نشده است، حالا مادران بیش از هر زمان دیگری میترسند و دلنگران بچههایشان هستند. دلنگران دانشآموزانی که باید سر کلاس باشند و حالا در بازداشتگاههای غیراستاندارد شهرهای مختلف در بلاتکلیفی و فشار به سر میبرند. اقلیما بیان میکند: هیچ آماری عنوان نمیشود که چه تعداد دانشآموز در بازداشت هستند، ولی وقتی مسوولان رسمی در خصوص آن اظهارنظر میکنند، مشخصا تعدادشان میتواند بالا باشد. وی تاکید میکند: اگر شیشهای شکسته شده و به بانک و اداره دولتی هم آسیبی وارد شده، کار تعداد محدودی بوده است. مگر همه این جوانان و دانشآموزان شیشه شکستهاند یا جایی را آتش زدهاند که در بازداشت ماندهاند؟ مگر یک بچه مدرسهای چه میتواند بکند؟ اقلیما تاکید میکند: برای این بچهها پروندهسازی میکنند و همه اینها در آیندهای نهچندان دور برایشان سوءسابقه میشود و هم موقع ازدواج و هم برای کار به شدت دچار مشکل میشوند. چرا برای بچههای مردم پروندهسازی بیهوده شود؟ این آسیبشناس ادامه میدهد: دولت زندان و پلیس و بازداشتگاه ندارد. مسوولیت جان بازداشتشدگان بر عهده مسوولان قضایی است اما رییسجمهور باید برای حفظ حقوق بازداشتشدگان، برای جوانان مردم صدایش بلند باشد. اعتراض کند و درخواست آزادی این جوانان را هر چه زودتر داشته باشد. نمایندگان مردم در مجلس باید پیگیر وضعیت بازداشتشدگان و آزادی آنها باشند. معترضان معمولی که چند شعار دادهاند و خشم داشتند کاری نکردهاند که این همه وقت در بازداشتگاهها بمانند اما متاسفانه تعداد زیادی از نمایندگان اهمیتی به این موضوع نمیدهند و برخیها هم میگویند حرفشان برشی ندارد و نمیتوانند اقدامی انجام دهند. اقلیما تصریح میکند: اگر هر کسی که قدرتی در این مملکت دارد، وظیفه خود را درست پیگیری کند، حرف و خواستهاش مورد توجه قرار گیرد و به خواستههایشان اهمیت دهند، این همه تخلف و اقدامات غیرقانونی در کشور صورت نمیگیرد.
در همین مملکت معتاد و آسیبدیده شدهاند و حق اعتراض دارند
رییس سابق انجمن مددکاران ایران در خصوص اظهارات برخی مسوولان دولتی در نوع خطاب قراردادن مردم معترض با تقسیمبندی آنها بر اساس خصوصیات اکتسابی که بار تحقیری دارد، میگوید: لازم است به سخنگوی وزارت کشور یادآور شوم وقتی خداوند انسان را در رنگ و نژاد و قومیت و دین و خصوصیات متفاوت آفرید، به هیچ چیزی توجه نکرد و همه آنها را انسان خلق کرد با تفاوتهایشان. همه افراد مردم حقی دارند. چطور همین افرادی که حالا بیسواد و فرزند طلاق و آسیبدیده و معتاد خطاب میشوند، هنگام رای دادن کلی تشویق میشوند و روی آنها مانور میدهند و از آنها استفاده میکنند؟حالا که به شرایط و مسایل متعدد اعتراض دارند، شدند معتاد و آسیبدیده و قاچاقچی و بیسواد؟ مگر معتاد و آسیبدیده حق بیان اعتراض ندارد؟ کسی که از مشکلات و مسایل همین سیستم اجتماعی آسیب دیده است یا کسی که در همین جامعه معتاد شده، جامعه بخش بزرگی از این آسیب را به او وارد کرده است. مگر فقر از کجا بر زندگی مردم تحمیل میشود؟ از ناکارآمدی سیاستهای دولتی و عدم اشتغال و توزیع درست منابع و تبعیض. اگر فردی معتاد شده و خانواده به آنها رسیدگی نکرده در همین جامعهای بوده که مسوولان این مملکت آن را ساختهاند. معتاد که وارداتی نیست! فقر و درد آنها را به این روز انداخته. حالا چون معتاد است بگوییم تو معتادی و چون اعتراض کردی درجهای از اهمیت نداری؟! وقتی فشاری به او یا هر کس دیگری وارد میشود و نمیتواند خشم خود را خالی کند، در نهایت خودکشی هم میکند. او ادامه میدهد: مگر فرزند طلاق گناهی مرتکب شده که با الصاق چنین عنوانی به وی، او را تحقیر میکنند؟ او هم به خاطر مشکلاتش اعتراض میکند. اینها مسوولان این مملکتند مثلا که اینگونه صحبت میکنند. این آسیبشناس تصریح میکند: متاسفم برای افرادی که چنین حرفهایی میزنند. اینگونه اظهارنظرات نه عاقلانه است، نه منصفانه، نه انسانی و نه مسوولانه. اگر واقعا شایستهسالاری در این کشور وجود داشت و این مسوول شایسته بود، چنین حرفی نمیزد.
مسوولان هرگز فضایی برای بیان اعتراضات و تجمعات مردم در نظر نخواهند گرفت
اقلیما همچنین در خصوص پیشنهاد شورای شهر مبنی بر ایجاد مکانی برای بیان اعتراضها میگوید: در همه جای دنیا به موافقان و مخالفان به یک اندازه اجازه تظاهرات و حرف زدن داده میشود. این آسیبشناس با ذکر مثالی از وجود پارکی در انگلستان میگوید: اگر کسی به دولت اعتراض و انتقادی دارد برای حرف زدن و شعار دادن و تظاهرات به آن پارک میرود و هر چه میخواهد میگوید. نیازی هم به مجوز دوباره ندارند. من معتقدم چنین اتفاقی هرگز در ایران رخ نخواهد داد. اینکه شورای شهر اعلام کرده قرار است مکانی برای تجمعات اعتراضی مردم در نظر گرفته شود، ادعایی گزاف است. مسوولان شهامت ایجاد چنین مکانی علیه خودشان را ندارند. اصولا مسوولان دوست ندارند حرف حق یا انتقادات و اعتراضات را بشنوند. در واقع به سختی اشتباهات و بی مسوولیتی و کمکاری خود را میپذیرند. اگر چنین پارکی برای بیان اعتراضات ایجاد شود و قانونمند باشد، بله اقدام بسیار مناسبی است. همانطور که برای تظاهراتهای حامی و مقابله با شعارهای مردم اجازه تظاهرات داده میشود و نیازی هم به مجوز ندارند، باید به مخالفان و معترضان هم اجازه بیان اعتراضهایشان به صورت مسالمتآمیز داده شود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد