24 - 03 - 2020
دروازه مردگان، قبرستان عمودی
«قبرستان عمودی» جلد اول از رمان سه جلدی «دروازه مردگان» نوشته حمیدرضا شاهآبادی است که از سوی نشر افق منتشر شده. جلد دوم آن هم با نام «همه میمیریم» به زودی چاپ و روانه بازار میشود و جلد سوم هم در دست نگارش است.
داستان رمان قبرستان عمودی به شکل تودرتو، توسط پسر نوجوانی در روزگار حاضر روایت میشود که به شکلی تصادفی دستنوشتهای از زمان مظفرالدین شاه به دست او رسیده و مشغول خواندنش شده است. نویسنده آن دستنوشته قدیمی و مرموز، خبر از خانهای میدهد که قالیبافخانهای است که کودکان بیسرپرست و دزدیده و خریدهشده در آن، در شرایطی سخت مشغول کار هستند و در دیوارهای آن خانه جنازههایی دفن شده است. حوض ترسناک و رازآلودی در حیاط خانه است که کودکی در آن غرق میشود و حول آن حوادث غریبی شکل میگیرد.
داستان قبرستان عمودی، همچون بسیاری از داستانهای دیگر شاهآبادی، از دل تاریخ و روایتهای تاریخی برساخته شده و بیرون آمده است و ردپای حوادث و شخصیتهای تاریخی واقعی، همچون حضور میرزا حسنخان رشدیه به عنوان یکی از شخصیتهای داستان، در آن دیده میشود. در بخشی از این کتاب میخوانیم: «تماشای تهران حیرتانگیز بود. به عمرم هیچوقت آنقدر آدم با لباسهای رنگارنگ یک جا ندیده بودم. ردیف دکانهای میوهفروشی، خواروبارفروشی و هزار صنف دیگر، در کنار آنها که روی الاغ جنس میفروختند و یا مَجمَعه روی سر گذاشته اجناس خود را داد میزدند، جادویم میکرد. سکوت کرده بودم و همهچیز از یادم رفته بود. صدای داد زدن کسبه از هر طرف به گوش میرسید و مردم از زن و مرد و پیر و جوان در کنار مغازهها به رفتوآمد خرید مشغول بودند. زنها چادرهای آهار زده سیاه با روبنده سفید به تن داشتند و مردان پیراهن بلند و قباهای رنگی پوشیده بودند و شالهای سفید و سیاه به کمر بسته بودند. کلاههایشان قهوهای، سفید و سیاه بود و سفیدی گیوههایی که پا کرده بودند چشم را میگرفت. گاری ما که از دروازه باغشاه وارد شده بود ما را تا نزدیک بازار برد.
آنجا بود که گاری ایستاد و فرخ آرام پیاده شد و به من هم گفت که پیاده شوم.
من بهتزده انگار که در خواب باشم آمدم جلوی گاری و او دستش را زیر کتفهایم گذاشت و کمک کرد پیاده شوم. پایین که آمدم فرخ با صدای زنانهاش گفت: «میبینی تهران چقدر قشنگه؟ خوشحال باش که از این به بعد اینجا زندگی میکنی، اینجا کجا و اون جهنمدرهای که زندگی میکردی کجا، حالا بیا بریم واگن اسبی سوار بشیم تا بفهمی که تهران یعنی کجا» این کتاب که از سوی نشر افق منتشر شده، با قیمت ۲۰ هزار تومان روانه بازار کتاب شده است.

لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد