19 - 06 - 2024
درگیری سه ماهه اهالی موسیقی ملی برای اخذ مجوز
گروه فرهنگ و هنر- یکشنبه ۲۶ خردادماه «سند موسیقی» با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونان مرتبط و شش چهره هنری از جمله استاد شاهین فرهت رونمایی شد؛ سندی با یک مقدمه، ۷ماده و ۴ تبصره که در جلسه ۸۹۵ مورخ ۱۰/۱۱/۱۴۰۲ شورایعالی انقلابفرهنگی به تصویب رسیده و از تاریخ ابلاغ آن لازمالاجرا بوده است. سندی کلی که در مقدمه آن تلاش شده مفیدبودن یکی از اولین هنرهای بشری را اثبات کند و البته در مفاد بعدی تلاش کرده است تا الگو و خطوط آن را تبین کند.فارغ از آنکه تعیینتکلیف کردن برای هنرمندان و مردم که مخاطبان هنرمندان هستند، نوعی قیمومیت برای هنرمند و مردم است، بندهای این سند آنقدر حدودوثغور مشخص کرده که عملا باید به سرودهای اول انقلاب برگردیم. اینکه عدهای- فرقی نمیکند دولتمرد باشند و سیاستمدار یا هنرمند و اهل موسیقی یا مقامات محلی- تصور کنند میتوانند برای یک امر تاریخی و جهانی که با مردم سرکار دارد تکلیف مشخص کنند، اشتباه است. اینکه بایدونباید برای هنرمندان و مخاطبان مشخص کنند، نه دردی را از هنر درمان میکند نه راهی از اهداف مشخص شده، دارد.کیوان ساکت درباره سند ملی موسیقی معتقد است: «اصلا موسیقی چه نیازی به سند دارد؟ مگر سایر هنرها مثل سینما، تئاتر، نقاشی، معماری، خوشنویسی و… سند دارند، یا هنرمندان آن عرصه براساس سندی آثار خود را تولید میکنند که موسیقی نیاز به سند داشته باشد. تا آنجایی که میدانم مفاد این سند با خیلی از اهالی موسیقی به اشتراک گذاشته نشده است و محتوا و ضرورت نوشتن آن برای اهالی موسیقی روشن نیست. اصلا فرض میگیریم که تلاش صورتگرفته هم قابلقبول باشد، وقتی صدور مجوز برگزاری کنسرتهای موسیقی بهگونهای است که در برخی شهرها امامهای جمعه هیچ ارزشی برای مجوز وزارتخانه قائل نیستند و همه چیز ملوکالطوایفی پیش میرود و هر نهادی میتواند به برگزاری یا عدم برگزاری آن ورود کند، بودن سند یا نبودن آن چه نقشی را بازی میکند. اگر این سند ضرورت حضور موسیقی در زندگی را تبیین کرده، امر واضح و مشخصی است و نیازی به نوشتن در سطح دولتی ندارد بلکه امری است در دایره تخصصی که اهل موسیقی باید آن را تبیین کنند. اگر در این زمانه موسیقی را از صداوسیما، سینما، تئاتر و عرصه زندگی عمومی و روزمره مردم بگیرید، میبینید که چیزی باقی نمیماند، امروزه موسیقی با نفس زندگی در آمیخته و همه قشرها از جوان و پیر بخشی از زندگی روزانه را با شنیدن موسیقی میگذرانند، سند نوشتن در عرصه دولتی چه جایگاهی دارد؟ میتوانند به مردم بگویند موسیقی گوش نکنید یا چه نوعی از موسیقی را گوش کنید! یا به هنرمندان بگویند چه نوع اثری را بسازید؟ یا فقط لایهای به لایههای نوشته و نانوشته قبلی اضافه کردهاند که به پیچیدگیهای موجود اضافه خواهد کرد.»
این موزیسین معتقد است: «هنر فرمایشی یا مناسبتی و دستوری چه در سند باشد چه در دستور کار دولتها مورد پذیرش مردم قرار نمیگیرد و ماندگار نمیشود. این بارها وبارها هم در ایران و هم در کشورهای دیگر تجربه شده است. موسیقی و هنری که از جان و روح مردم یک سرزمین بیرون نیامده و توسط هنرمند آفریده نشده باشد، جز اندک زمانی کوتاه و آن هم به مناسبتی گذرا، دیگر شنیده نمیشود و به زودی از یادها خواهد رفت. برگردی به گذشته و دهها نمونه را خواهید دید. بیگمان هرکس که با تاریخ هنر اندکی آشنا باشد این را به آسانی درمییابد که هنر دستوری هیچ فرجامی ندارد، تاریخ بهترین گواه این سخن است. اگر کسی متوجه نیست یا از تاریخ هنر ناآگاه است یا خودش را به نفهمیدن زده است و نمیخواهد با واقعیت روبهرو شود.»کیوان ساکت میگوید: «شوربختانه چه در این دوره سهساله و چه قبل از آن شاهد لغو کنسرتهای موسیقی ملی و اصیل بودهایم. از نگاه من و بسیاری چون من، ما شاهد هیچ رخداد خوبی نبودیم، به دلایل مختلفی کنسرت هنرمندان اصیل و ملی لغو و یا دچار مشکل و چالش شده است. اظهارنظر درباره بهبودی وضعیت هنر بهویژه موسیقی در ایران که ملوکالطوایفی اداره میشود و شخصیتهای یک استان یا یک شهر از امامجمعه تا مسوولان نهادهای مختلف میتوانند اراده کرده و برخلاف نظر وزارتخانه با اجرای کنسرت موسیقی اصیل یا هر نوع موسیقی برخورد کنند، بیهوده است. نمونههای آن را بسیار دیدهایم و من در تمام این سالها ندیدهام که حتی یکبار خانه موسیقی در اینباره کاری شایسته انجام دهد.»
این نوازنده معتقد میافزاید: «من هیچ ستیزهای با موسیقی پاپ و اجراهای متعدد آن و هنرمندان آن ندارم ولی اشاره به این دارم که برای اجرای کنسرت پاپ مجوز را گاهی یک یا دو روزه و گاه در کمتر از آن صادر میکنند، تنها شرح وضعیت را میگویم اما برای اجرای موسیقی اصیل گاه دو یا سه ماه زمان و دوندگی فراوان نیاز است تا مجوز صادر شود، این فرآیند آنقدر طولانی است که بسا فرصت تبلیغات از دسترفته و در بسیاری از موارد کنسرت کنسل میشود. مساله من سنگاندازی در مسیر اجرای موسیقی ملی و اصیل ایرانی است که مسیر اجرای آن را بسیار سخت و دشوار کردهاند. هیچ نهاد دولتی و عمومی حاضر به حمایت از موسیقی اصیل ایرانی نیست هر کنسرت هزینه بسیاری دارد که باید از آن حمایت شود اما آقایان هیچ روی خوشی به موسیقی اصیل نشان نمیدهند. ما هنرمندان باید هزینه نیروی انتظامی را بدهیم برای کاری که وظیفه آنهاست. یکبار به تهیهکننده گفتم اگر نخواهیم که نیروی انتظامی بیاید چه کنیم؟ پاسخ داد نمیشود وظیفهشان است. آنگاه هنرمند باید هزینه وظیفه آنها را بپردازد. در چنین شرایطی موسیقی ملی و اصیل به گوشه رانده شده است. سالهاست از موسیقی پاپ حمایت میشود و ما هم مخالف آن نیستیم و گفتم که هیچ ستیزی با موسیقی پاپ نداریم. به هنرمندان ارجمند و دارای شان آن عرصه احترام میگذاریم اما نمیشود سایر ژانرها و گونههای هنری موسیقی را نادیده گرفت و مخصوصا راه موسیقی ملی و اصیل را بست و یا مسیر رشد آن را بسیار کند کرد. آقایان این مسیر را مسدود کردهاند یا مجوز نمیدهند یا با تاخیر میدهند یا به کنسرت مجوز میدهند اما به سالن برگزاری مجوز نمیدهند که در نهایت موسیقی اجرا نشود. پدیده عجیبی است مشابه آنکه وزیر فرهنگ و ارشاد به مجسمه یک مانکن پلاستیکی جایزه مد و خوش لباسترین فرد را داد. به کی بگیم که نخندد و باور کند؟ این آشفتگی در همهجا دیده میشود در همه کشورهای پیشرفته یا در حال پیشرفت در جهان، موسیقی و سایر هنرهای ملی دارای ارجمندی و احترام فراوانی است و از آن حمایت میکنند و با آن هیچ ستیزهای ندارند اما در سرزمین ما انگار مسیر وارونه است و چه بس دیدهایم به هنر ملی توهین میشود. برای نمونه اجرای اپرا که هنر بسیار گرانی است در اروپا بهعنوان یک هنر ملی ارج نهاده میشود؛ هنری که تلفیقی است از موسیقی، تئاتر، رقص، طراحی لباس و صحنه و نور و کارگردانی. حضور ارکسترسمفونیک، بازیگران، خوانندگان و سایر عوامل، این هنر را پرهزینه میکند اما این هنر پر خرج و پرهزینه با حمایت شهرداریها و دولتها زنده است. بلیت آن با بهای کم یا رایگان در اختیار مردم قرار میگیرد تا اینگونه هنری منسوخ نشده و به کار خود ادامه دهد ولی متأسفانه در سرزمین ما گاه از هنر سخیف حمایت شده اما هنر درست و راستین با سنگاندازی روبهرو است.»
منبع:خبرآنلاین
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد