29 - 10 - 2022
در بازار پول چه خبر است؟
این روزها وضع در بازار پول قدری آشفته است. خوانندگان محترم اگر به خاطر داشته باشند پس از اینکه بانک مرکزی اعلام کرد که بانکها با هم قرار گذاشتهاند تا جنگ قیمتی را بر سر نرخ سپرده متوقف کنند، سرمقالهای به قلم اینجانب در تاریخ سوم خردادماه تحت عنوان پیرامون تغییر نرخ سود بانکی در همین روزنامه منتشر شد که پیشبینی میکرد این توافق قابل اتکا و تداوم نیست. اینک مجددا شرایط منطبق با پیشبینی صورت گرفته به سمت جنگ قیمتی حرکت کرده و رقابتی که غیررسمی شده بود مجددا به شکل علنی درآمده است. برخی بانکها و موسسات اعتباری نرخ سود سپرده را تا ۲۹ درصد بالا برده و موجب شدهاند تا دوباره جنگ قیمتی تازه شود. این قضیه در نرخ استقراض در بازار بین بانکی نیز خود را نشان داده است. بیایید یک بار دیگر به این قضیه نگاه کنیم تا دریابیم چه اتفاقی در حال رخ دادن است. از یک سو مطالبات چند موسسه و بانک خاص معوق شده و منابع آنها بازنگشته است اما به شکل طبیعی بخشی از سپردهگذاران در یک رویه عادی منابع خود را برای مایحتاج متعارف از بانک خارج میکنند. تا اینجای کار مساله این است که این بانکها دچار ریسک نقدینگی شدهاند یعنی نمیتوانند داراییهای خود را به نقد کنند و جوابگوی بدهیهای خود باشند. راه پیش روی آنها سه چیز است: ۱) استقراض از بانک مرکزی ۲) استقراض از شبکه بانکی و ۳) استقراض از مردم. رویه اول خیلی جذاب نیست زیرا بانک مرکزی تنها با نرخ سود ۳۴ درصد به آنها قرض میدهد که نرخ بسیار بالایی است. در بازار بین بانکی نیز بانکهای دیگر از دادن منابع به آنها خودداری میکنند زیرا مطمئن نیستند که آنها بتوانند این منابع را باز گردانند. نرخ بهره بین بانکی نیز بالا رفته است. لذا این بانکها و موسسات به استقراض از مردم روی آوردهاند در واقع میخواهند با بالا بردن نرخ سود سپرده، سپردههای جدیدی جذب کنند تا جوابگوی خروج سپردههای قدیمی شود. وقتی آنها این رویه را شروع کردهاند بلافاصله این نگرانی در دیگر بانکها ایجاد شد که نکند منابع آنها از بانک خارج شده و متوجه بانکهای دیگر شود. به این ترتیب جنگ قیمتی روی نرخ سود دوباره بالا گرفت. سوالات متعددی که بلافاصله مطرح میشود به این قرار است: ریشه مشکل کجاست؟ آیا استراتژی بانکهای مشکلدار استراتژی درستی است؟ سیاست مناسب برای بانکهای دیگر چیست؟ واکنش صحیح بانک مرکزی چیست؟ این وضع تا کی قابل تداوم است. پاسخ به همه این سوالها مجال فراختری میطلبد اما در اینجا صرفا به سوال دوم میپردازیم؛ آیا بانکهای مشکلدار شیوه درستی برای حل مشکل خود اتخاذ کردهاند. پاسخ آن است که بستگی دارد. اگر تصور آنها این است که در آینده نزدیک اقتصاد ایران احیا میشود و با احیای اقتصاد وامهای معوق بازپرداخت خواهند شد، این استراتژی میتواند درست باشد. اگر واقعا اقتصاد ایران در آینده نزدیک یعنی دو سال آتی از رکود خارج شده و مطالبات آنها بازپرداخت شود آنها قادر خواهند بود بحران را از سر بگذرانند باوجود اینکه هزینه بالایی برای این امر پرداخت کردهاند. این هزینه بالا همان نرخ بالای سودی است که وعده دادهاند. اگر واقعا این تصور درست نباشد و آنها وامهای خود را به شکل بدی تخصیص داده باشند به نحوی که به سادگی قابل وصول نباشند در این صورت آنها رویهای را در پیش گرفتهاند که قابل تداوم نیست. آنها قرض قبلی را با قرض جدید میپردازند با این تفاوت که این قرض جدید بزرگتر است و این گلوله برف هی بزرگتر میشود. از آن بدتر اینکه اثرات جانبی منفی بر دیگر بخشهای اقتصاد به همراه دارد و اوضاع بانکهای دیگر را بر هم میزند. به دلیل وجود این تبعات ضروری است که مداخلهای از بالا صورت گیرد. تشریح نحوه مداخله مذکور خود مجال دیگری میطلبد.
* اقتصاددان و استاد دانشگاه
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد