31 - 07 - 2024
در جستوجوی عدالت
مهدیه بهارمست- سهشنبه 20 ارديبهشت سالجاری خبری تیتر یک رسانهها شد که همگان را در شوک فرو برد. بهلول مرد مسني كه دختر 14سالهاي به نام شيما صباگردي را به قتل رسانده و جسدش را در حياط خانهاش دفن كرده بود با گذشت اولیای دم و همچنین بخشیده شدن بخشی از محکومیتش آزاد شده بود. اما حالا با گذشت بیش از دو ماه پدرخوانده شیما نهتنها در فضای مجازی بلکه در گفتوگو با رسانهها از قاتلی که در میان ما آزادانه میگردد و قربانیان خود را گلچین میکند، مینویسد. از قضا هموطنان هم در حمایت از او کارزاری با عنوان «برگرداندن رباینده و قاتل شیما به زندان» به راه انداختند که تا لحظه نگارش این گزارش بیش از 75هزار تن امضا کردند که این آمار لحظه به لحظه افزایش پیدا میکند اما مخاطب این کارزار مدعیالعموم تهران است. در متن کارزار آمده است: «حضور رباینده و قاتل دخترِ جوان «شیما» در شهر تهران، دل هر زن و هر دختر نوجوان و هر مادری را میلرزاند. برگرداندنِ رباینده و قاتل «بهلول ابولحسنزاده» به زندان و به پیروی از آن برگرداندن احساس امنیت به کوچه و خیابانهای تهران، امروز در دست شماست.» اما ماجرا به پنج سال پیش بازمیگردد. حوالی سال 98 پرونده یک قتل رسانهها را تحت تاثیر قرار داد. پس از بررسیهای فراوان معلوم شد جسد شیما، دختر 14ساله تهرانی، در خانه یک راننده تاکسی 60ساله پیدا شده است. پیش از این ماجرای گمشدن شیما و تلاش خانوادهاش برای پیداکردن او در رسانهها بازتاب فراوانی پیدا کرده و رسیدن به یک متهم در این پرونده ابعاد تازهای به آن داده بود. سرانجام هم پس از جستوجوهای فراوان و آدرسهای اشتباه متهم اصلی پرونده، جنازه شیما چند ماه بعد از ناپدیدشدن در خانه دوم صاحبخانه متهم پیدا شد. با پیداشدن جنازه، بهلول به عنوان متهم اصلی پرونده دستگیر و ابعاد تازهتری به این پرونده اضافه شد. البته شیما اولین و آخرین قربانی او نبوده است. غروب نهم آبان ماه سال 99 زمانی که هنوز آوازه نام بهلول قاتل شیما نپیچیده بود و راز جنایت هولناک متهم فاش نشده بود، فریادهای یک دختر خیابان سبلان را به هم ریخت. سمیرا با کمک همسایهها از آن خانه بیرون آمد اما به دلایل نامعلوم از بهلول شکایتی نکرد. از طرفی هنگام تفتیش ماموران از خانه بهلول یکسری زیورآلات و کفش دخترانه پیدا شده بود اما به دلیل نبود شاکی پرونده مختومه شده است بنابراین اگر اخبار رسانههای جنایی را در زمان دستگیری بهلول دنبال کنیم، به حداقل دو نام دیگر میرسیم. در آن زمان حداقل از دو دختر به نامهای فریبا ۱۵ساله و سمیرا نام برده شد که در خانه بهلول زندانی بودند اما در ادامه رسیدگی پرونده خبری از آنها نیست. همچنین در آن زمان خبر ترسناک دیگری در رسانهها از خانه بهلول منتشر شد که بعدها کمتر به آن پرداخته شد؛ آنهم اینکه از خانه او مجموعهای از کفشهای دخترانه مستعمل پیدا شد که با توجه به رفتار کلاسیک قاتلان در جمعآوری یادگاری از قتلها میتوانست بهشدت نگرانکننده باشد اما قاتل در اعترافاتش گفته که این کفشها به شغل قدیمی او که دستفروشی کفشهای دستدوم در حاشیه تهران بوده، مربوط است و ارتباطی به پرونده ندارد.
ضرورت ورود مدعیالعموم به
پرونده شیما
احمد صباگردیمقدم، پدرخوانده شیما درخصوص کارزاری که تا لحظه نگارش این گزارش بیش از 75هزار امضا داشته است به «جهانصنعت» گفت: در ابتدا از همه عزیزانی که این کارزار را امضا کردند، تشکر میکنم. دوما مدعیالعموم محترم تقاضا میکنم، آزادی «بهلول ابولحسنزاده» برای نهتنها دختران و زنان ایرانی بلکه تمامی افراد جامعه خطرآفرین است. حین بازرسی از خانه بهلول دهها کفش دخترانه پیدا شد اما وقتی در دادگاه دلیل وجود این کفشها را پرسیدند گفت من تاناکورا فروش هستم. براساس شواهد وقرائن شیما اولین و آخرین قربانی او نبوده است اما دخترانی مانند سمیرا که از چنگال او فرار کردند، به دلیل حفظ آبرو شکایتی از او نکردند و خانوادههایشان هم سکوت کردند. حالا که بهلول آزاد شده و آزادانه در میان مردم زندگی میکند، یک تهدید جدی برای هموطنان است چراکه سمیراها و شیماهای زیادی در معرض خطر قرار دارند.
وی افزود: برخلاف اعترافات این قاتل نه شیما و سمیرا هیچیک موادمخدر مصرف نمیکردند. اتفاقا خود این فرد توزیعکننده شیشه در پایانه بیهقی بود. شیمای عزیزمان 40 الی 50 روز در خانه او در اسارت بود و طبق اعترافات بهلول شیطان صفت بارها به دخترمان تجاوز کرده بود. با وجود تعدد جرم آدمربایی و قتل عمد هیچ ترسی از دستگاه قضایی نداشت. قطعا اولین خلاف او در سن 60 سالگی نبوده و این فرد پیش از این هم جنایتهای انجام داده اما پیگیریها دقیق نبوده است.
صباگردیمقدم با تاکید بر اینکه تنها خواسته ما از دستگاه قضایی رسیدگی فوری به این قضیه و بازداشت بهلول است، بیان کرد: مسوولان قضایی محترم شیمای من از دست رفته است اما دختران و زنان زیادی در معرض خطر قرار دارند بنابراین از تمام مردم عزیز میخواهم که در این کارزار شرکت کنند تا این فرد به زندان بازگردد. امضای بیش از 75هزار تن در کارزار هم بازداشت دوباره این فرد را به یک مطالبه ملی تبدیل کرده است اما بنده و دیگر شهروندان از آقای اژهای رسما تقاضا داریم بازداشت دوباره بهلول در دستور کار دستگاه قضایی قرار گیرد. واقعا داغ فرزند رنج بزرگی است که هیچوقت سرد نمیشود.
ماجرای گمشدن شیما
احمد صباگردیمقدم، پدرخوانده شیما در گفتوگو با «جهانصنعت» اینگونه روایت میکند: تازه تولد ۱۴سالگی شیما را جشن گرفته بودیم که دختری از اقواممان به شیما گفت تو دختر این خانواده نیستی و خانوادهات در مشهد هستند. به همین خاطر شیما خانه را ترک کرد تا به سمت مشهد برود. همسرم چند بار با شیما تماس گرفت و گفت به خانه برگرد تا ماجرا را برایت تعریف کنم. شیما در ترمینال بود که حرف همسرم را قبول کرد اما گفت خودش ماشین کرایه میکند تا به سمت خانه برگردد. تا دیر وقت منتظر شیما ماندیم اما از او خبری نشد. تصمیم گرفتیم ماجرا را به پلیس اطلاع دهیم. بعد از بررسی دوربینهای مداربسته متوجه شدیم شیما سوار یک خودروی پژو سفیدرنگ شده تا به سمت خانه بیاید اما بعد از آن دیگر از او خبری نمیشود.
وی افزود: وقتی بهلول دستگیر شد به همراه ماموران آگاهی برای بازرسی از خانه بهلول به آنجا رفتیم. حین بازرسی از خانه او یکسری زیورآلات و چندین لباس دخترانه کشف شد. این موارد نیز در پرونده موجود است، بهلول پس از اعلام مفقودی شیما یکی،دو بار دستگیر شد اما هر بار ماموران از او سرنخی به دست نمیآوردند و او آزاد میشد تا اینکه دختری به نام سمیرا از خانه بهلول فرار کرد. از آنجا به بعد ماموران آگاهی، متهم را زیر نظر گرفتند و سپس او را دستگیر کردند. بهلول چند روز بعد از دستگیری به قتل شیما اعتراف کرد.
صباگردیمقدم در ادامه بیان کرد: بعد هم متوجه شدیم وسط راه بهلول که راننده همان ماشین بوده، شیما را با ترفند به خانهاش کشانده و آنجا شیما را حبس کرده و چند وقت بعد هم او را با شال خفه و جسدش را با اسید سوزانده و در باغچه خانهای در خیابان گرگان خاک کرده است. وقتی بهلول بازداشت شد، به همراه ماموران آگاهی برای بازرسی از خانه او به آنجا رفتیم. حین بازرسی از خانه او یکسری زیورآلات و چندین لباس دخترانه کشف شد. این موارد نیز در پرونده موجود است.
صباگردیمقدم تاکید کرد: بهلول چند روز بعد از دستگیری به قتل شیما اعتراف کرد اما دو بار برای گمراه کردن ماموران آگاهی آدرس جایی که جسد شیما را معدوم کرده بود، اشتباه اعلام کرد؛ یک بار گفت، جسد شیما را داخل رودخانه انداخته. بار دیگر گفت جسد شیما را از بالای یک پرتگاه داخل دره انداخته است تا اینکه بار آخر آدرس مدفون کردن جسد را به ماموران درست اعلام کرد و گفت جسد شیما را به خانه دیگر صاحبخانهاش که زنی مسن بوده، برده و آنجا جسد را در باغچه دفن کرده است. باغچه آن خانه توسط ماموران جستوجو و استخوانهای شیما کشف شد. زن صاحبخانه در جریان تحقیقات وانمود میکرد گوشهایش سنگین است و از ماجرای مخفی بودن شیما در خانه بهلول خبر ندارد.
او ادامه داد: از آنجایی که شیما را به سرپرستی قبول کرده بودیم دستگاه قضایی به من فهماند که پدرخوانده صاحب مسوولیت است اما ولیدم فرزندش نیست و با وجود اینکه نام شیما در شناسنامه من قرار گرفته اما پدر و مادر خونی او سرانجام توانستند با دریافت دیه یک میلیارد تومانی، قاتل فرزندم را آزاد کنند.
گفتنی است حالا از بهار ۱۴۰۳ بهلول از زندان آزاد شده و جایی در این شهر در میان ماست. فردی که پروندهای پر از ابهام دارد و حتی با دریافت رضایت اولیایدم به نظر نمیرسد در دادگاه افکار عمومی مجازاتی معادل با جرمش دریافت کرده باشد. همین امر نگرانیهای زیادی را در جامعه ایجاد میکند چراکه شاید جان دختر جوان دیگری را بگیرد بنابراین روزنامه «جهانصنعت» از دستگاه قضایی پیگیری فوری به موضوع را خواستار است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد