14 - 12 - 2022
دستگیری عامل جنایت سعادتآباد
در ساعت ۱۱ شب ۲۶ بهمنماه از طریق مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ وقوع یک فقره آتشسوزی در منطقه سعادتآباد- میدان کاج به کلانتری ۱۳۴ شهرک قدس (غرب) اعلام شد.
با توجه به فوت سه نفر از ساکنین ساختمان و اعلام نظریه کارشناسی آتشنشانی مبنی بر عمدی بودن آتشسوزی، بلافاصله موضوع از طریق کلانتری ۱۳۴ شهرک قدس به قاضی کشیک ویژه قتل دادسرای امور جنایی و پلیس آگاهی تهران بزرگ اعلام و به دستور قاضی رسولی، بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی، تحقیقات جهت شناسایی و دستگیری عامل یا عاملین آتشسوزی در دستور کار کارآگاهان اداره دهم قرار گرفت.
در بررسیهای اولیه از محل آتشسوزی مشخص شد که ساختمان دارای شش طبقه (چهار طبقه بالا و دو طبقه زیرزمین) بوده و آتشسوزی از پارکینگ منفی یک، با آتش زدن خودرو یک دستگاه خودرو سمند و انفجار آن آغاز و به علت سرایت آتش به چهار دستگاه خودرو همجوار و تولید دود غلیظ و انبوه گسترش پیدا کرده است.
برابر اظهارات اهالی ساختمان، با توجه به صدای انفجار خودرو سمند ساکنین مجتمع قصد خروج از طریق راهپلههای ساختمان را داشتهاند که به علت خفگی ناشی از دود غلیظ جمع شده در ساختمان و راهپلهها متاسفانه سه نفر از اهالی ساختمان به نامهای معصومه.ر (۵۹ ساله)، احد. ج (۳۱ ساله) و محمدرضا. ی (۳۳ ساله) فوت کرده و شش نفر دیگر نیز به بیمارستان منتقل میشوند.
دستگیری داماد یکی از اهالی ساختمان
با آغاز تحقیقات میدانی از ساکنین ساختمان مشخص شد که داماد سابق یکی از اهالی ساختمان چندین بار به محل مراجعه و اقدام به تهدید و آتشسوزی نموده است؛ بلافاصله محل سکونت این شخص به نام فرهاد. ش (۴۷ ساله) در منطقه امیرآباد- میدان گلها شناسایی و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی به محل سکونت وی مراجعه کردند.
با حضور کارآگاهان در میدان گلها، فرهاد درحالی که کولهپشتی خود را به دوش گرفته و قصد متواری شدن از محل را داشت، دستگیر و در تحقیقات اولیه منکر هرگونه دخالت در آتشسوزی میشود.
اعتراف فرهاد
با وجود انکار هرگونه دخالت در آتشسوزی از سوی فرهاد و با توجه به دلایل به دست آمده از همان تحقیقات اولیه، فرهاد به ناچار لب به اعتراف گشود و عنوان داشت: آتشسوزی توسط یکی از دوستانم به نام ابوذر صورت گرفته اما خود من هیچ دخالتی در آتشسوزی نداشتم.
فرهاد در ادامه اظهارات خود به کارآگاهان گفت: «دو سال قبل از همسرم جدا شدم و او فرزند پسر شش سالهام را با خودش به خارج از کشور برد؛ من علت اختلاف در خانوادهام و جدایی از همسرم را دخالتهای خانواده او میدانستم و به همین علت بارها به درب منزل آنها مراجعه و خواستار بازگشت پسرم به ایران و ملاقات با او میشدم اما آنها هربار مدعی میشدند که نمیتوانند کاری برای من انجام دهند تا اینکه موضوع را با یکی از دوستانم به نام ابوذر مطرح نموده و او نیز گفت: «من میدانم که چگونه تو را به فرزندت برسانم» و درخصوص نقشه خود که آتش زدن خودرو پدرهمسرم بود، با من صحبت کرد و من هم موافقت کردم. »
فرهاد درخصوص نحوه به آتش کشیدن ساختمان به کارآگاهان گفت: «۲۵بهمن (یک روز قبل از حادثه) به همراه ابوذر به پمپ بنزین رفتیم و یک ظرف دولیتری بنزین خریداری کردیم. بعدازظهر همان روز ابوذر را به درب منزل پدرزنم در سعادتآباد برده و مشخصات خودرو سمند وی را به ابوذر دادم اما به علت عدم حضور آنها در منزل و نبودن خودرو در پارکینگ آن روز نقشه عملی نشد و ابوذر به خانه خواهرش رفت. روز بعد (روز حادثه) با ابوذر تماس گرفته و به او عنوان داشتم که «تو هم مثل دیگران هستی؛ فقط حرف میزنی» و در ادامه چندینبار دیگر با او تماس گرفتم تا اینکه حدودا ساعت ۲۲ ابوذر با من تماس گرفت و گفت: «کار را تمام کردم؛ ماشین پدرزنت را آتش زدم». من نیز با او در میدان کاج قرار گذاشتم و او را سوار کردم و با هم به منزل من در میدان گلها رفتیم تا اینکه یکی از دوستانم با من تماس گرفت و گفت ساختمان محل سکونت پدرزنم آتش گرفته و چند نفر در آنجا کشته شدهاند؛ با شنیدن این خبر ابوذر گفت: «به منزل خواهرم میروم» که از منزل خارج شد و دیگر از او اطلاعی ندارم؛ من هم وسایل شخصی خود را جمعآوری و در یک کولهپشتی قرار دادم و قصد فرار داشتم که در مقابل در خانه دستگیر شدم.»
مرگ نفر چهارم در بیمارستان
همزمان با دستگیری و اعترافات فرهاد درخصوص آتشسوزی و صدور قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس پرونده به اتهام شرکت در آتشسوزی منجر به قتل برای وی، به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ اطلاع داده شد که یکی دیگر از مصدومان آتشسوزی به نام خانم سونا. ب (۲۳ ساله) به علت شدت سوختگی فوت کرده و دختر پنج سالهاش نیز در بیمارستان دیگری به علت سوختگی تحت درمان قرار گرفته و سایر مصدومان حادثه نیز بهبود نسبی پیدا کرده و از بیمارستان ترخیص شدهاند.
دستگیری عامل اصلی آتشسوزی
با شناسایی ابوذر. خ (۳۲ ساله) به عنوان عامل اصلی آتشسوزی، اقدامات پلیسی گستردهای جهت شناسایی مخفیگاه و دستگیری وی آغاز شد و محل تردد وی در محدوده منزل یکی از بستگانش در منطقه نوبنیاد شناسایی و سرانجام در ساعت ۱۵:۰۰ مورخه ۲۱/۱۲/۱۳۹۲ دستگیر و به اداره دهم منتقل شد.
با آغاز تحقیقات و با توجه به دلایل و شواهد مستند و همچنین مواجهه حضوری با فرهاد، ابوذر صراحتا ضمن تایید اظهارات فرهاد به آتش زدن خودرو سمند متعلق به پدرزن سابق فرهاد و متعاقب آن آتشسوزی سایر خودروها که منجر به فوت چهار نفر و مصدوم شدن پنج نفر دیگر شده، اعتراف کرد.
اعترافات ابوذر
ابوذر در اعترافات خود به کارآگاهان گفت: «روز قبل از حادثه نزد فرهاد رفته تا ببینم آیا میتواند کاری برایم دست و پا کند یا نه؟» پای صحبتهای فرهاد که نشستم، دیدم که از دوری پسرش بسیار ناراحت است و عنوان میکند که کسی نیست که او را کمک کند. من نیز به خاطر دوستی تصمیم گرفتم تا به او کمک کنم. پس از آنکه چند ساعتی در خانه فرهاد نشستیم، فرهاد تصمیم گرفت تا پدرزنش را بترساند تا شاید بچه را بازگرداند. از خانه بیرون رفته و با ماشین به سمت سعادتآباد حرکت کردیم. به پیشنهاد فرهاد (برخلاف اظهارات فرهاد مبنی بر طرح پیشنهاد از سوی ابوذر) قرار شد تا لاستیک ماشین پدرزنش را آتش بزنیم. به پمپ بنزین مراجعه کرده و فرهاد گفت: «یک ظرف خالی در عقب ماشین است» و از من خواست که آن را پر از بنزین کنم سپس مرا به سعادتآباد برد و منزل پدرزنش را نشان داد و گفت: «ماشین پدرزنم یک دستکاه سمند سفید با شیشههای دودی است که در داخل پارکینگ مجتمع است. برو و لاستیک آن را آتش بزن.» من نیز نمیدانم یا از روی رفاقت یا بیکاری یا مشکلات زندگی یا سادگی، بدون دریافت هیچ پولی قبول کردم تا این کار را انجام دهم. آن شب داخل پارکینگ نرفتم چون زمانی که داخل پارکینگ را نگاه کردم، متوجه شدم ماشین آنجا نیست به همین علت ظرف بنزین را در میان شمشادهای خیابان گذاشته و به منزل خواهرم رفتم و از خیرش گذشتم تا اینکه فرهاد با من تماس گرفت و طی چندین نوبت تماس مرا راضی کرد تا لاستیک ماشین پدرزنش را آتش بزنم.»
ابوذر در تشریح زمان حادثه نیز به کاراگاهان گفت: «حدودا ساعت ۲۱ روز حادثه بود که داخل پارکینگ ساختمان رفته و لاستیک ماشینی را که فرهاد مشخصاتش را داده بود آتش زدم؛ ابتدا کمی از بنزین را روی لاستیک خودرو سمند ریخته و آتش زدم؛ ناگهان در حین آتش گرفتن لاستیک، هل شدم و ظرف بنزین زیر ماشین افتاد؛ تمام بنزین روی زمین ریخته شد و آتش به تمام قسمت باک خودرو کشیده شد؛ به سرعت از ساختمان خارج شده و از محل فرار کردم؛ ابتدای کوچه بود که با فرهاد تماس گرفتم و او نیز در میدان کاج مرا سوار ماشین کرد و به خانهاش برد چند ساعت بعد یکی از اهالی ساختمان که دوست فرهاد بود با او تماس گرفت و گفت: «اتفاق بدی افتاده» فرهاد نیز به من گفت که بهتر است فرار کنیم من زودتر از فرهاد از ساختمان خارج شده و دیدم که فرهاد دستگیر شد اما من بدون ایجاد هرگونه حساسیتی در محل از آنجا دور شدم.
درحالی که ابوذر در اظهارات اولیه خود انگیزهاش از آتش زدن خودرو را صرفا دوستی با فرهاد عنوان کرده بود اما در ادامه تحقیقات با اشاره به انگیزه اصلی عنوان کرد: «به علت بیکاری، فکر میکردم که شاید آتش زدن لاستیک خودرو فرصت شغلی مناسبی را از طرف فرهاد یا دوستانش که پیمانکار هستند، برایم ایجاد خواهد کرد!!!»
به گزارش ایسنا، سرهنگ کارآگاه آریا حاجیزاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعترافات صریح هر دو متهم بهویژه متهم اصلی پرونده به مشارکت در آتشسوزی منجر به مرگ چهار نفر، قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس محترم پرونده صادر و متهمان جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ
قرار گرفتهاند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد