29 - 05 - 2020
دعا گویان ادیسون
سیدکاظم طباطبایی- اگر این روزها حدود ساعت ۳ تا ۴ بعدازظهر گذرتان به مرکز تهران به خیابان قدیمی و همواره مانای لالهزار و دنباله آن لالهزار نو بیفتد، میبینید که خورشید عالمتاب با بازی نور و رنگ چه هنگامهای به راه انداخته که جایی برای روشنایی مصنوعی باقی نمیگذارد. در واقع در چنین ساعاتی از روز نور اضافی اصلا و ابدا لازم نیست اما در این خیابان قدیمی با درازای حدود یک کیلومتر شاید در دو جانب آن چیزی در شمار هزار مغازه وجود داشته باشد (مجموع ۱۰ پاساژ کوتاه و بلند را منظور نکردهایم چون در گذر و عبور مجال و فرصت دقیق نیست).
حال بیایید در این دنیای کمبرقی و کمتر آبی لامپهای روشن مغازهها را بشماریم که تمام آنها لوستر و آباژورفروش هستند. اگر به هر مغازه چهار لامپ بدهید به رقمی حدود پنج هزار لامپ میرسید که از ساعت ۵/۸ تا ۹ صبح روز روشن میشوند تا ۵/۹ تا ۱۰ شب که دخلها پر شدهاند روشن و نوردهنده هستند.
آیا از خود نمیپرسید که پول برق اینها چگونه پرداخت میشود؟ آیا جریمهای گرانتر از حد معمول برای مصرفکنندههای بیرحم و انصاف وجود دارد؟
آیا این مغازهها با دو سه لامپ، روشن و نورانی نخواهد بود؟ آیا دستور اتحادیه لوسترپردازان چنین است که هرچه و هر تعداد لامپ بر آویزک منصوب است باید روشن باشد تا نظر خریدار به این جنس در اصل چینی که با قلب ملیت از ایتالیا تا چک و آلمان عرضه میشود جلب شده و محموله درشتی از موجودی کارتی به کارت دیگر منتقل شود.
آقای شهردار پایتخت، آقای رییس اتحادیه لوستر و کلید و پریز و متصدی محترم برقشماری مردم دارالمرکز تهران میتوانید در اینباره کاری بکنید یا دست و بالتان را با مقررات بستهاند؟ در این صورت آن را کمی شل کرده یا باز کنید. شاید در حاشیه شهر چند مهاجر تازه رسیده که هنوز دخل و کاری ندارند بتوانند دو سه لامپی بیشتر روشن کنند تا مادر و پدر پیر یا بچه چهارزانو رویشان زمین نخورند و دعاگوی ادیسون باشند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد