3 - 05 - 2020
دلزدگی مردم از اصلاحطلبان
ملیحه اسناوندی- عملکرد دولتی که محصور به اصلاحطلبان است شاید یکی از مهمترین دلایل دلزدگی مردم از جریان اصلاحطلب محسوب شود. واقعیت آن است که شکست برجام و اعمال تحریمهای سنگین بر مردم و حتی ناکارآمد بودن فراکسیون امید در مجلس دهم موجب وضعیت ناخوشایند امروز اصلاحطلبان شده است. هر چند که برخی روحانی را کاندیدای اجارهای میخوانند و او را منسوب به اصلاحطلبان نمیدانند اما به هر حال حمایت این جریان و بزرگان اصلاحطلب موجب پیروزی او در دو دوره انتخابات ریاستجمهوری شد؛ وضعیتی که ممکن است خطر به محاق رفتن این جریان برای انتخابات ۱۴۰۰ را نیز به همراه داشته باشد. اما رد صلاحیتهای گسترده هم مزید بر علت شد تا خود این جریان نسبت به انتخابات مجلس سرد شوند تا حدی که نهتنها خبری از ارائه لیست از شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان نبود بلکه محمدرضا خاتمی نیز این بار حاضر به تکرار کارزار سیاسی خود نشد.
حالا اکثر کرسیهای پارلمان یازدهم در اختیار جریان اصولگرا قرار دارد و این میتواند پلهای برای پیروزی این جریان در انتخابات ۱۴۰۰ قلمداد شود به ویژه که سردمدار آن، محمدباقر قالیباف عزم جدی برای رسیدن به پاستور دارد. واقعیت ان است که حضور او در مجلس و ریاست احتمالی بر قوه مقننه تنها میتواند هدفی کوتاهمدت برای قالیباف باشد. از اینرو انتظار میرود او سودای رییسجمهور شدن در سر دارد و میخواهد از بهارستان برای رسیدن به هدفش استفاده کند البته باید دید تا یک سال باقیمانده به انتخابات چه حوادثی رخ میدهد تا کلاً اوضاع تغییر کند اما به هر حال طبق پیشبینیها احتمال پیروزی اصولگرایان در انتخابات ۱۴۰۰ وجود دارد. این را میتوان از نتیجه انتخابات مجلس اسفندماه، تصاحب بهارستان توسط اصولگرایان، عملکرد دولت روحانی و شکست نقطه قوت او در دستگاه دیپلماسی یعنی برجام متوجه شد.
عدم شکست اصلاحطلبان در مجلس
اما داریوش قنبری کارشناس سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با «جهانصنعت» تحلیلی از انتخابات مجلس یازدهم ارائه کرد و در مورد محتمل بودن پیروزی اصولگرایان در انتخابات ۱۴۰۰ سخن گفت. وی تاکید داشت که اصلاحطلبان در انتخابات مجلس شکست نخوردند چرا که کاندیدا و اساسا حضوری در انتخابات نداشتند که بخواهند متحمل شکست شوند. طبق اظهارات او به قدری تعداد تایید صلاحیتشدگان میان اصلاحطلبان کم بود که در خیلی از شهرستانها از جمله تهران شورایعالی سایستگذاری اصلاحطلبان مجبور شدند اعلام کنند لیستی ارائه نمیدهند چون در واقع کسی را تایید شده برای ارائه لیست نداشتند. اگر هم لیستی ارائه میدادند شاید در کل کشور ۳۰ یا ۴۰ نفر تایید شده بودند که میتوانستند مورد حمایت قرار گیرند. وی در ادامه گفت: «این تعداد در اقلیت پرتعداد هم نبودند چه رسد به آنکه بخواهند مسوولیتی را نیز بر عهده گیرند بنابراین اصلاحطلبان در انتخابات به خاطر ردصلاحیتهای گسترده حضوری نداشتند و این به معنی شکست قلمداد نمیشود.»
قنبری خاطرنشان کرد: «اما به هر حال شاهدیم که مجلس دردست اصولگرایان است و آنها تمام کرسیها را کسب کردند اما در این تردیدی نیست که آنها در یک جاده یکطرفه رقیب خود را حذف کردند. انتخابات مجلس یازدهم با مشارکت ضعیف مردم که بعد از انقلاب سابقه نداشته است صورت گرفت. در این انتخابات مشارکت مردمی زیر ۵۰ درصد بوده و این کمک بزرگی به اصولگرایان کرد.» وی افزود: «در مجموع میتوان گفت که درست است که اصولگرایان پیش رفتند و توانستند کرسیهای مجلس را بگیرند اما این اتفاق با حذف رقیب و مشارکت ضعیف و کمرنگ مردم عملی شد.»
قنبری تاکید کرد: این پیروزی در انتخابات مجلس یازدهم بیانگر خواسته تمایل کل جامعه نیست درنتیجه انتخابات ۱۴۰۰ هم بسته به حضور مردم در صحنه انتخابات است. اینکه از طرف اصلاحطلبان چه کسانی کاندیدا شوند و کاندیدای نهایی چه فردی باشد و آیا کاندیدای آنها صلاحیت خواهد گرفت یا اینکه اصلاحطلبان مثل مجلس بدون کاندیدا خواهند بود سوالاتی مهم است که پاسخ به آنها نیازمند زمان است.
لزوم معرفی کاندیدای شناسنامهدار
این فعال سیاسی در خصوص برنامه اصلاحطلبان در انتخابات ۱۴۰۰ گفت: «حضور کاندیدای اصلاحطلب شناسنامهدار در انتخابات ریاستجمهوری تعیینکننده است.
اصلاحطلبان بیشتر دنبال این هستند که با هویت اصلی خود وارد انتخابات شوند و بعید به نظر میرسد که از یک غیراصلاحطلب در ۱۴۰۰ حمایت کنند بنابراین قطعاً با برند خود میآیند و اگر کاندیدا هم نداشته باشند مثل انتخابات مجلس لیستی ارائه نمیدهند و از فردی حمایت نمیکنند در نهایت هم صرفا پای صندوق رای حضور پیدا میکنند.» وی ادامه داد: «در این مسیر باید دید که امکان حضور برای اصلاحطلبان فراهم میشود یا خیر. اما اگر امکان حضور فراهم شد قطعاً یک اصلاحطلبی با برند اصلاحطلب باید به میدان بیاید و این حضور در انتخابات ۱۴۰۰ تعیینکننده خواهد بود. اصلاحطلبان اگر به حمایت از افرادی بپردازند که در اصلاحطلبی آنها تردید است و یا مردم آنها را به عنوان اصلاحطلب نمیشناسند قطعا نمیتوانند موفقیتی کسب کنند. لذا مهم است که اصلاحطلبان به دنبال اصلاحطلب تمامعیار باشند ولو اینکه این فرد رای هم نیاورد. البته اگر با فرد شناسنامهدار اصلاحطلب به میدان بیایند احتمال موفقیت این جریان وجود دارد.»
وی در پاسخ به این سوال که عملکرد دولت چقدر از بدنه رای اصلاحطلبان در انتخابات میکاهد گفت: «به هر حال دولت روحانی مورد حمایت اصلاحطلبان بوده و هست. هرچند که ایشان تا به حال اعلام نکرده اصلاحطلب است ولی تلاش کرده مشی میانهرویی داشته باشد. از این رو محصور به اصلاحطلبان است و قطعاً عملکرد دولت در موفقیت اصلاحطلبان در ۱۴۰۰ موثر خواهد بود.» قنبری ادامه داد: «اما مهمتر از همه بحث اعتماد مردم به صندوقهای رای است. متاسفانه اعتماد مردم از اینکه صندوق رای تعیینکننده باشد تا حدودی سلب شده است. مردم احساس میکنند دیگر رای دادن و ندادنشان فرقی نمیکند و مطالباتشان مورد توجه قرار نمیگیرد باید این ذهنیت تغییر کند اما تا حدود زیادی تغییر این ذهنیت در گرو عمل کردن به تعهداتی است که در راستای مطالبات مردم داده شده است.» وی تاکید کرد: «مردم انتظار دارند درخواستهایشان اجرایی و عملیاتی شود و مطالباتشان منشأ سیاستگذاری و تصمیمگیریها باشد. ضمن اینکه این سیاستگذاریها باید متناسب با مطالبات و انتظارات مردم باشد. اگر غیر از این اتفاقی بیفتد به هر حال مردم اعتماد خود را به جریانهای سیاسی از دست خواهند داد بنابراین باید این اعتماد بازسازی شود هرچند که در کوتاهمدت دشوار است و نیاز به اقدامات خاص دارد که از طرف مسوولان و نخبگان سیاسی باید انجام شود.» قنبری گفت: « مردم باید باور داشته باشند که حضور در پای صندوق رای امری صوری نیست بلکه تعیینکننده است و سرنوشتشان از این طریق و در جهت پیشبرد منافع آنان مشخص میشود.»این فعال سیاسی در ادامه خاطرنشان کرد: «مسوولان و نخبگان موانع پیش روی اهداف خود را تبیین کنند تا در جهت اعتماد از دست رفته تاثیرگذار باشند. اصلاحطلبان و اصولگرایان و تمام جریانهای سیاسی در کشور باید اعتماد ازدسترفته را بازسازی کنند. اینکه میزان مشارکت مردم زیر ۵۰ درصد باشد مطلوب هیچ کدام از جریانهای سیاسی حاکم بر کشور نباید باشد و اصولگرایان هم نباید از این موضوع خوشحال باشند که مشارکت کم مردم و حذف رقیب باعث پیروزی آنان شده است. کاهش این میزان مشارکت زنگ خطر است و باید آن را جدی گرفت و تلاش کرد مشارکت در انتخابات افزایش پیدا کند و این هدف هم در گرو افزایش اعتماد مردم است.»
پایه رای ثابت اصولگرایان
قنبری در تحلیل خود از نحوه حضور اصولگرایان در انتخابات ۱۴۰۰ گفت: «واقعیت آن است که اصولگرایان پایه رای ثابتی دارند هرچند در کل پایگاه رای ثابتشان ۱۰ درصد افراد جامعه است و از این ۱۰ درصد هم شاید معتقدان واقعی که منافع خودشان را درنظر نداشته باشند باز به زیر ۵درصد تزلزل پیدا کنند اما این ۱۰ یا ۵درصد میتوانند حدود بیش از ۳۰ درصد مردم جامعه را با خود همراه کنند و وزن خود را تا ۳۰ درصد با توجه به ابزارهایی که در اختیار دارند مثل رسانهها ارتقا دهند. تمام شبکههای رادیویی و تلویزیونی از یک طرف و خبرگزاریها و روزنامهها در اختیار این افراد هستند. در طرف مقابل رسانهای که در اختیار اصلاحطلبان باشد به جز چند روزنامه و سایت خبری و خبرگزاری، چیز دیگر ینیست بنابراین بعد تبلیغاتی اصولگرایان بسیار بیشتر است.»
وی ادامه داد: «تا حدود زیادی این پیروزی که برای جریان اصولگرا به دست آمده و آنها توانستند موفقیتی در انتخابات مجلس داشته باشند جدا از اینکه رقیب را حذف کرده بودند نحوه تبلیغاتشان بوده، نمونهاش تخریب و تضعیف دولت و اقداماتش بوده. این جریان با ابزارهای تبلیغاتی دولت را ناکارامد جلوه دادند تحریمهایی که خودشان بر کشور تحمیل کردند و نتیجه اقتصادی آنها بود بر سر دولت کوبیدند البته آقای روحانی هم در مقطعی این تحریمها را با توجه به برجام برطرف کرد اما دوباره برگشت. به هرحال این تحریمها دستاویزی برای تبلیغات اصولگرایان شد؛ تحریمهایی که نتیجه دیپلماسی ضعیف اصولگرایان بود اما به هرحال مورد استفاده وسیع تبلیغاتی قرار گرفت و برای تضعیف دولت و جریان همفکر آن استفاده شد.»
قنبری در پایان خاطرنشان کرد: «جریان اصولگرایی با توان مالی تبلیغاتی و رسانهای در کنار قدرتی که در رای ثابت خود که میتوانند آن را تا سی درصد افزایش دهند در انتخابات مجلس یازدهم پیروز شدند و اگر همین وضعیت حاکم بر انتخابات مجلس ادامه پیدا کند و این جریان با این روند تبلیغاتی پیش بروند و مشکلاتی که خودشان پیش آوردد را به جریان رقیب نسبت دهند همچنان میتوانند در انتخابات ریاستجمهوری موفقیتی به دست بیاورند اما این موفقیت، موفقیت افتخارآمیزی برای جریان اصولگرا نخواهد بود.»
عملکرد ضعیف روحانی و اصلاحطلبان
اما ناصر ایمانی فعال سیاسی اصولگرا نیز در گفتوگو با «جهانصنعت» موفقیت اصولگرایان در انتخابات ۱۴۰۰ را محتمل میداند اما علت این موضوع را رد صلاحیت گسترده اصلاحطلبان قلمداد نمیکند بلکه عملکرد ضعیف مدیریتی دولت روحانی و مجلس دهم را در بدنه رای مردم به اصلاحطلبان موثر میداند.
ایمانی در خصوص میزان موفقیت اصولگرایان در انتخابات ۱۴۰۰ گفت: «امکان این پیروزی از جانب اصولگرایان در انتخابات ریاستجمهوری وجود دارد اما حتی اگر اصولگرایان در انتخابات مجلس یازدهم هم پیروز نمیشدند بازهم محتمل بود که در انتخابات ریاستجمهوری پیروز شوند. همچنان که این پیروزی در انتخابات گذشته توسط کاندیدای اصولگرا امکانپذیر بود اما با مقداری تفاوت رای در نهایت موفق به پیروزی نشدند بنابراین امکان پیروزی اصولگرایان در ۱۴۰۰ وجود دارد. اما اکنون با توجه به اینکه مجلس یازدهم اصولگراست امکان پیروزی این جریان در انتخابات ریاستجمهوری هم بیشتر میشود اما به دلیل رویگردانی مردم از عملکرد آقای روحانی یعنی اصلاحطلبان نیز این امکان برای اصولگرایان در ۱۴۰۰ بیشتر میشود. اما موضوع دیگر عملکرد مجلس یازدهم است اگر در این یک سال آینده نمایندگان عملکرد خوبی نشان دهند و در مجموع موجب جلب توجه مردم شوند میتوانند در میزان موفقیت مجدد خود در انتخابات ریاستجمهوری موثر عمل کنند. ضمن اینکه عملکرد ضعیف اصلاحطلبان در مجلس و در ریاستجمهوری و شوراها میتواند در میزان موفقیت اصولگرایان موثر باشد.»
تفرقه در اصولگرایان
این کارشناس در خصوص تفرقه اصولگرایان و حضور پرتعداد آنها در هر انتخاباتی گفت: «حضور پرتعداد اصولگرایان باعث شد در سال ۹۲ اصولگرایان به روحانی ببازند. اگر اصولگراها نتوانند جمع خودشان را متحد کنند امکان رای آوردنشان طبیعتا پایین میآید البته تلاشی هم در انتخابات ۹۶ کردند و قالیباف به نفع رییسی کنارهگیری کرد اما بعضا این تلاشهای صورت گرفته منجر به موفقیت نشد که البته این شکست دلایل دیگری هم داشت. آقای رییسجمهور دور دوم حضورش بود و معمولا دور دوم مردم به رییسجمهور قبلی رای میدهند اما به هرحال تفرقه میزان رای آوری را کم میکند همچنان که در همین انتخابات مجلس یکی از دلایلی که اصولگراها توانستند مجلس را به دست آورند این بود که در روزهای پایانی حداقل با هم متحد شدند.»
ایمانی در پاسخ به این سوال که آیا اصولگرایان بدنه رای ثابتی در هر انتخابات دارند گفت: «اصولگرایان امکانات و دستگاههایی را در کشور در اختیار دارند اما اصلاحطلبان هم دولت را با تمام مجموعهاش در اختیار دارند. اگر انتخابات ۹۶ را مدنظر قرار دهید میبینیم که دستگاههای دولتی کمک زیادی خلاف قانون به آقای روحانی کردند؛ هر موضوعی را که کاندیدای اصولگرا در مناظرات مطرح میکردند بلافاصله دستگاه دولتی با تندی پاسخ میدادند بنابراین این امکانات دولتی بود که به نفع اصلاحطلبان رقم خورد. از طرف دیگر، اینکه میگویند اصولگرایان کف رایی دارند را هم تایید میکنم اما کف رایی را هم اصلاحطلبان در جامعه دارند با این تفاوت که کف رای اصولگرایان به نفع این جریان رای میدهند اما کف رای اصلاحطلبان اینگونه نیست. آنها در بعضی انتخابات میآیند و در بعضی انتخابات حضور پیدا نمیکنند یعنی کف رای اصلاحطلبان اقتضایی عمل میکند در حالی که کف رای اصولگرایان نیز احساس وظیفه میکنند و در هر انتخاباتی به آنها رای میدهند. در انتخابات دوم اسفند ۹۶هم همین اتفاق افتاد کف رای اصولگرایان طبق معمول به میدان آمدند اما کف رای اصلاحطلبان بدلایل دلخوریها کاسته شد و نتیجه اینگونه شد که اصولگرایان پیروز مجلس شوند البته مشارکت هم پایین بود ولی به هرحال کف رای اصلاحطلبان سیال و اصولگرایان ثابت است.»
ایمانی وضعیت اصلاحطلبان برای ۱۴۰۰ را خوشایند نمیداند و طبق گفته او رد صلاحیتها بهانهای برای عدم پیروزی توسط این جریان محسوب میشود. این کارشناس افزود: «اصلاحطلبان باید بازنگریهای جدید در سیاست استراتژیک خود در نظام داشته باشند. اگر اصلاحطلبان بخواهند خودشان را گول بزنند که مساله عدم رای آوری به خاطر رد صلاحیتها بوده میتوانند این روند را ادامه دهند اما اگر بخواهند واقعنگری کنند باید بدانند که مساله رد صلاحیت نیست. انتخابات گذشته رد صلاحیت وجود داشت اما بازهم رای مردم به اصلاحطلبان بود.»ایمانی ادامه داد: «اصلاحطلبانی که در مجلس یازدهم تایید صلاحیت شدند حداقلشان در تهران ۳۰ نفر بودند ولی هیچکدام موفق نشدند که به بهارستان راه پیدا کنند. اگر جامعه میخواست به اصلاحطلبان رای دهد این سی نفر رای میآوردند همچنان که در مجلس دهم بسیاری از چهرههای اصلاحطلب با اینکه سرشناس نبودند رای آوردند پس مساله ردصلاحیت و نظارت است. صوابی نیست حداقل آنکه در ۲۵ سال گذشته اصلاحطلبان در مسند قدرت با همین نظارت استصوابی حضور یافتند.»وی تاکید کرد: «اصلاحطلبان باید بازنگری ملی در سیاستهای خودشان اعمال کنند تا بتوانند در داخل سیاست نظام باقی بمانند. اینکه گاهی اوقات بخواهند هم نقش اپوزیسیون را بازی کنند و هم اینکه در قدرت باقی بمانند در دراز مدت امکانپذیر نیست. واقعیت این است که اصلاحطلبان انتظار دارند مدیریت شان به هر شکلی که هست تداوم یابد و مردم هم هر با بلایی که سرشان میآید باز هم به آنها رای بدهند. لذا با ادامه این روند اصلاحطلبان در انتخابات ۱۴۰۰ با شکست مواجه میشوند.» به هر حال با فضایی که طی سالهای اخیر شکل گرفت، روحانی و اصلاحطلبان توانستند در انتخابات ریاستجمهوری دهم و یازدهم پیروز شوند. به دنبال آن وعدههای برجامی روحانی و موفقیت دستگاه دیپلماسی موجب اعتماد مجدد مردم به این جریان شد. این رویه موجب تداوم پیروزی اصلاحطلبان در مجلس دهم نیز شد اما واقعیت آن است که پس از مشاهده عملکردها، مردم از اصلاحطلبان دلزده شدند و بعد از آن منتظر اصولگرایان نشستند تا بیایند و با شخم زدن عملکرد دولت تحولی در وضعیت اقتصاد و معیشت مردم به وجود آورند. باید دید مجلس اصولگرا در این راه چه توفیقاتی حاصل میکند و آیا میتواند بدنه رای مردم نسبت به خود را برای انتخابات ۱۴۰۰ را هم به دست بیاورد؟
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد