7 - 12 - 2024
دنیای هابزی در سوریه
محمدرضا ستاری
بحران فعلی در سوریه با توجه به تعداد بازیگران و همچنین سرعت تحولاتش آنچنان پیچیده است که برای تحلیل آن شاید بهترین واژه، دنیای هابزی در این کشور باشد یعنی جنگ همه علیه همه. در واقع میتوان به جرات گفت که سوریه بیشترین هزینه را بعد از دومینوی انقلابها و تحولات بعد از بهار عربی داده است یعنی هر چند که لیبی و یمن همچنان درگیر نابسامانی و بحران بعد از فروپاشی بهار عربی هستند اما ماهیت و نوع تحولات در این کشورها به هیچ عنوان قابل مقایسه با سوریه نیست. به عنوان نمونه هر چند در لیبی همچنان شاهد یک جنگ داخلی هستیم که میان دولت به رسمیت شناخته شده از سوی سازمان ملل در طرابلس و نیروهای خلیفه حفتر در شرق لیبی جریان دارد اما دامنه و تنوع نیروهای درگیر این جنگ به هیچ عنوان قابل مقایسه با سوریه نیست. علاوه بر این هرچند که در یمن نیز جنگ داخلی و نوعی بی دولتی وجود دارد اما با توجه به نقشآفرینی بازیگران منطقهای و فرامنطقهای، نمیتوان یمن را با عنوان جنگ همه علیه همه مانند آنچه در سوریه جریان دارد توصیف کرد. در همین رابطه است که فعلا تحلیل وقایع امروز سوریه به صورت خاص امری دشوار بوده و تنها میتوان از نمایی کلی به وضعیت موجود نگاه کرد تا شاید بتوان یک خروجی و تحلیل نهایی از شرایط کنونی را حدس زد. در سوریه از یکسو، ما شاهد پیشروی سریع نیروهای موسوم به تحریرالشام هستیم؛ گروهی تندرو و تروریستی که از دل جبهه النصره به عنوان شاخه عملیاتی القاعده متولد شده و حالا با ائتلاف برخی دیگر از جریانهای تندرو به سرعت در حال پیشروی در حلب، ادلب و حماء است. نکته مهم این است که تحریرالشام در طول سالهای اخیر در شمال غرب سوریه مورد حمایت جدی ترکیه قرار داشته و حمله آنها به سمت حلب و حالا ادلب و حماء درست یک روز بعد از اعلام آتشبس در لبنان، بحث بازیخرابکنی ترکیه در معادلات سوریه را بسیار برجسته میکند. در واقع آنکارا با حمایت از این گروه تروریستی قصد دارد با یک تیر چند نشان بزند؛ نخست مقابله با کردها و نیروهای قسد در شمال سوریه، دوم تقویت عمق استراتژیک خود در مرزهای جنوبی و سوم اهرم فشاری جهت گرفتن امتیازات موردنظر در بازی قدرت منطقهای از بازیگران حاضر در بحران سوریه.
از سوی دیگر همزمان با اینکه سوریه برای ایران به عنوان عمق استراتژیک و شاهراه ارتباط با گروههای مقاومت محسوب میشود، وضعیت فعلی در سوریه و همچنین شرایطی که در حال حاضر برای حزبالله لبنان به وجود آمده، نوع مواجهه با ایران، بحران را بسیار پیچیده و حساس کرده است. همزمان هر چند که روسها نیز در سوریه حضور مستقیم داشته و بازیگر فرامنطقهای اصلی در زمین شام محسوب میشوند اما آنها هم به واسطه درگیر بودن در جنگ اوکراین، نوعی خلأ استراتژیک در زمین بازی سوریه را در این شرایط ایالاتمتحده آمریکا هم با حضور نظامی در سوریه یکی از بازیگران اصلی بوده و قدرتهای غربی مانند فرانسه نیز هر چند جایگاهشان در محیط نفوذ منطقهای نظیر لبنان و سوریه در طول سالهای اخیر تضعیف شده اما نباید از نقش آنها در دامن زدن به بینظمی فعلی غافل شد. همچنین درخصوص رژیم اسرائیل هم شواهد نشان میدهد آنها در روزهای اول از پیشروی گروه تروریستی تحریرالشام به سمت حلب استقبال کردند چرا که چنین وضعیتی برای آنها امکان ایجاد یک منطقه حائل در مرز با سوریه و همچنین تنشافروزی نسبت به مواضع ایران در خاک سوریه را فراهم میکرد اما حالا طبق اخباری که منتشر شده، اکنون اسرائیلیها نیز از سرعت تحولات و تشدید تنشها در سوریه گویا به شدت نگران شدهاند.
در چنین وضعیتی چند نتیجهگیری را میتوان مطرح کرد: نخست اینکه سوریه دوباره تبدیل به زمین کشاکش و رقابت میان قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای شده و یک جنگ جهانی کوچک دیگر در این کشور به راه افتاده است. دوم اینکه ترکیه به عنوان حامی اصلی تحریر الشام هر چند باشد عضو ناتوست و مانند دوره اول ریاستجمهوری ترامپ در مورد تحولات سوریه به خصوص در شمال این کشور با ایالاتمتحده در نهایت هماهنگ خواهد بود.
مساله سوم و مهمتر این است که هر چند برخی کارشناسان معتقدند که گروه تروریستی تحریرالشام تنها ابزاری برای پیشبرد استراتژی بازیگران خارجی است اما این نکته نباید فراموش شود که ما تجربه سپرده شدن افغانستان به دست طالبان آن هم با توافق و چراغ سبز آمریکا را پیشروی خود داریم. در نتیجه ممکن است با تشدید درگیریها در سوریه که اجتنابناپذیر است، تحریرالشام به عنوان نمونه طالبان، اینبار در سوریه حداقل در بخشهایی از شمال غربی این کشور، سطحی فراتر از نقش فعلی خود به عنوان پیاده نظام بحرانزایی در سوریه را ایفا کند.
تجربه میکنند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد