25 - 04 - 2020
دوئل اصولگرایان
آرزو فرشید- مردم گرفتار کرونا و تبعات اقتصادی آن هستند اما اهل سیاست سرگرم رقابتهای همیشگی خود هستند و انتخابات هیات رییسه مجلس را به کارزار آتی یعنی انتخابات ۱۴۰۰ گره زده و سخت مشغول کار هستند. این رقابتها در اردوگاه اصولگرایی بسیار جدیتر است چراکه اکثریت مجلس را از آن خود کرده و با توجه به رویه شورای نگهبان خیالشان بابت بیرقیبی در انتخابات ریاستجمهوری هم آسوده است. آنان میدانند که رقبای اصلاحطلب به واسطه فیلتر دستگاههای نظارتی و سرمایه اجتماعی ازدسترفتهشان مثل قبل امکان اثرگذاری بر انتخابات را ندارند. اصولگرایان حتی نگران کاهش میزان مشارکت که ثمره این وضعیت است و در انتخابات ۹۸ به خوبی عیان شد هم نیستند. این اوضاع کاملا به نفعشان است و پیشتر نیز شاهد بودهایم که برخی از سیاسیون این جریان با آغوش باز پذیرای تحلیل رفتن درصد مشارکت بودهاند.
ایام کاملا به کام اصولگرایان است و دعواهای درونجریانی تنها چالش این روزهایشان. وقت انتخابات هیات رییسه مجلس است و شاهدیم که چطور سنتیها با نواصولگرایان و نواصولگرایان با پایداریها و ائتلاف تازه از راه رسیده گامدومیها رقابت میکنند. نتیجه این رقابت تا حد زیادی مشخص شده است و اینطور که به نظر میرسد انتخاب رییس در هفتههای آتی به یک دوئل تبدیل میشود.
یک سوی ماجرا محمدباقر قالیباف است که کرسی ریاست را ملک بلامنازع خود میپندارد و یک سوی دیگر کاندیدای ائتلاف گام دوم که هرچه در چنته داشته برای جلب حمایت رقبای قالیباف گذاشته است. پیروزی این ائتلاف در انتخابات هیات رییسه اصلا دور از انتظار نیست اما اینطور که معلوم است تیر آخر را خود قالیباف به خود میزند.
عامل شکست شهردار پیشین پایتخت قبل از هر چیز کارنامه مورد انتقاد وی و بعد از آن هم طمع و دلبستگیای که گویا هنوز هم به کرسی ریاستجمهوری دارد. این را از لابهلای اظهارات و مصاحبههای فعالان سیاسی اصولگرا میتوان دریافت مثلا حسن بیادی، دبیرکل جمعیت آبادگران در گفتوگویی درباره شروط جوانان مجلس یازدهم مبنی بر اینکه هر کسی رییس مجلس شود حق شرکت در انتخابات ریاستجمهوری را ندارد و حضور قالیباف در مجلس با چشمانداز شرکت در انتخابات ریاست جمهوری، گفت: «اول اینکه گذاشتن این شروط محدود و موقتی است. تجربه نشان داده که اکثرا در زمان انتخابات با عناوینی مثل «تکلیف بود»، «تکلیف کردند» و «به دوشم گذاشتند» از این شروط سرپیچی کردهاند. دیگر اینکه گذاشتن این شروط قانونی نبوده بلکه فقط یک توافق اخلاقی است. اگرچه از زمان تبلیغات انتخاباتی مجلس اخیراً برخی کلیدواژهها نشاندهنده این مطلب مهم بود که برخی از افراد در جریانات و احزاب سیاسی در عرصه رقابت انتخاباتی مجلس، توجه ویژه و گوشه چشمی هم به انتخابات ۱۴۰۰ ریاستجمهوری داشته و حتما خواهند داشت. در این میان به خاطر عدم حضور یا حذف عده زیادی از چهرههای قوی و قابل قبول در صحنه سیاسی، بعضی از این آقایان دچار توهم عقلی و تجربی شدهاند.»
توهم به جای مصلحتاندیشی
تعبیر بیادی مبنی بر «توهم عقلی و تجربی» کاملا درست به نظر میرسد اگر در نظر داشته باشیم که قالیباف به عنوان اولین نفر در فهرست کسانی که هم کرسی ریاست مجلس را میخواهند و هم کرسی ریاستجمهوری را، تاکنون بارها در انتخابات ریاستجمهوری شرکت کرده و شکست خورده است. نکته قابل تاملتر این است که او حتی وقتی تا یکقدمی ریاستجمهوری پیش رفته و بر اساس نظرسنجیها از رقیب همجریانی خود جلو بود هم کنار گذاشته شد. قالیباف انگار نقش پدرخواندههایی که خود از آنها سخن میگفت را فراموش کرده است؟!
قالیباف در شرایطی به باور بسیاری از تحلیلگران سیاسی در مجلس یازدهم سرنوشتی همچون محمدرضا عارف در مجلس دهم خواهد داشت دچار نوعی مرگ سیاسی خواهد شد؛ آب در هاون کوبیده و همچنان دنبال ریاست قوه است. این در حالی است که کارشناسان اصولگرا و حتی چهرههای نزدیک به قالیباف نیز این رویه را به صلاح وی نمیدانند.
به عنوان مثال، ناصر ایمانی، تحلیلگر اصولگرا در گفتوگویی با «جهانصنعت» پیرامون احتمال ورود مجدد قالیباف به انتخابات ریاستجمهوری با وجود شکستهای قبلی در این عرصه گفت: «شکست خوردن در آن عرصه بحث دیگری است اما در پاسخ به اینکه آیا آقای قالیباف بعد از رییس مجلس شدن باز هم وارد انتخابات ۱۴۰۰ میشوند یا خیر، باید بگویم که احتمال این اقدام ضعیف است.»
وی توضیح داد: «به نظر من این اقدام به نوعی خلاف مصلحت سیاسی ایشان است و ایشان هم مصلحت سیاسی خود را خوب میدانند. به هر حال اینکه یک فردی بیاید از مردم برای نمایندگی مجلس رای بگیرد در کسوت رییس مجلس قرار بگیرد و یک سال بعد وارد رقابتهای انتخاباتی ریاستجمهوری شود بین مردم بازتاب خوبی ندارد. شاید مردم از این رویکرد برداشت نوعی فرصتطلبی را داشته باشند و این برای آقای قالیباف و وجهه سیاسی خود خوب نیست.»
ایمانی در پاسخ به اینکه اگر قالیباف رییس مجلس نشود، احتمال ورود وی به انتخابات ریاستجمهوری چقدر است گفت: «اگر صرفا نماینده باشد و رییس مجلس نشود شرایط برای اینکه احتمالا در ۱۴۰۰ هم کاندیدا شود، بهتر خواهد بود. اما اینکه رییس یک قوه باشد و باز هم بخواهد رییسجمهور شود با توجه به اینکه قبلا هم چند بار کاندیدا بوده است، بازتاب خوبی ندارد.»
این فعال سیاسی اصولگرا تاکید کرد: «اگر آقای قالیباف رییس مجلس شود شرایط روانی و سیاسی برای چنین اقدامی خیلی سختتر میشود و اگر یک نماینده معمولی باشد، کار راحتتر خواهد بود اما باز هم نمیتوان این را یک امر مطلوب تلقی کرد.»
وی در عین حال گفت: «نکتهای که نباید از نظر دور داشت، شرایط کشور در ۱۴۰۰ است. توجه داشته باشید که ما اکنون در وضعیت ناپایداری به سر میبریم. مسائل اقتصادی، کرونا و… سبب شده که ما ندانیم سال آینده برای این کاندیداهای ریاستجمهوری چه اتفاقی میافتد بنابراین ممکن است شرایط طوری شود که آقای قالیباف به عنوان یک مدیر اجرایی پرتوان مجبور شود و ضرورت داشته باشد که کاندید شود. این احتمال ضعیف است اما به هرحال یک احتمال است.»
اهمیت شرایط!
ایمانی در پاسخ به پرسش دیگری مبنی براینکه «فرض کنیم آقای قالیباف در انتخابات هیات رییسه مجلس یازدهم شکست خورده و به قول شما شرایط روانی بهتری برای ورود به انتخابات ۱۴۰۰ دارد. ضمن اینکه شرایط کشور به نحوی پیش رود که او احساس تکلیف کند و کاندید شود، چقدر شانس پیروزی خواهد داشت؟» گفت: «آقای قالیباف باید وقتی این ریسک را بپذیرد و از کسوت ریاست مجلس یا نمایندگی مجلس وارد انتخابات ریاستجمهوری شود که او و مشاورانش احتمال بسیار بالایی بدهند که پیروز خواهد شد. به شرایط کشور اشاره کردم یعنی شرایط طوری شود که احتیاج به حضور آقای قالیباف در انتخابات ریاستجمهوری آنقدر از نظر افکار عمومی احساس شود که دیگر کاندیدا شدن او مساوی با پیروزی باشد.»
وی در پاسخ به اینکه «قالیباف در انتخابات ۹۶ نیز براساس نظرسنجیها میتوانست رییسجمهور شود اما جریان اصولگرا تصمیم دیگری گرفت بنابراین چه تضمینی وجود دارد که این جریان بار دیگر چنین انتخابی نکند؟» گفت: «نه، شرایط حتما فرق خواهد داشت. در آن انتخابات رقیب قدرتمندی وجود داشت به اسم روحانی که رییسجمهور وقت بود و تجربه نشان داده که همیشه روسای جمهور در دور دوم هم رای میآورند. احتمال ریاستجمهوری قالیباف به نسبت رییسی بالاتر بود اما در مجموع اینطور نبود. او حریف قدرتمندی به نام آقای روحانی داشت. من میگویم در انتخابات ۱۴۰۰ که آقای روحانی کاندیدا نیست، اگر شرایطی ایجاد شود که جامعه – افکار عمومی و اهل خبره و سیاست و… – به حسی برسند که کاندیدای قابلی برای اداره کشور نداریم و افکار عمومی مهیا باشد و بپذیرد که قالیباف از ریاست مجلس آمده و رییسجمهور شود، وضعیت دیگری است. البته تاکید میکنم که این احتمال ضعیف است و در شرایط فعلی آقای قالیباف در صورت رییس مجلس شدن حتما نباید در انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کنند.»
ایمانی تاکید کرد: «به احتمال قوی چنین وضعیتی ایجاد نمیشود و ضرورت ندارد که آقای قالیباف اگر رییس مجلس شده باشد، وارد انتخابات ریاستجمهوری شود.»
ضعف یا قوت یک احتمال در عرصه سیاست فرقی ندارد. خاصه در ایران که معمولا احتمالات ضعیف رخت واقع میپوشد. قالیباف بازنده خواهد بود. اگر رییس مجلس شده و باز سودای ریاستجمهوری در سر پروراند، در نگاه افکار عمومی فردی فرصتطلب جلوه خواهد کرد و این از تعداد آرای او میکاهد.
اگر رییس مجلس نشود و چنین شکست سنگینی را متحمل شود برای کمر راست کردن و ورود دوباره به عرصه رقابت آن هم انتخابات ریاست جمهوری، راه بسیار دشواری پیشرو خواهد داشت. به فرض اینکه از پس این محال برآمده و برای چندمین بار کاندیدای ریاستجمهوری شود هم نباید به دست خالی بودن اصلاحطلبان دلخوش کند زیرا هیچ بعید نیست که اصولگرایان بار دیگر او را قربانی کنند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد