21 - 04 - 2024
دورنمای نفوذ ترکیه در آسیای مرکزی
به نظر میرسد ترکیه مانند چین، موفقیت قابل توجهی در زمینه نفوذ در آسیای مرکزی داشته است. با این تفاوت که در حالی که ظاهرا حضور چین در حوزههای مالی، تجاری و سرمایهگذاری در کشورهای این منطقه به شدت احساس میشود، ترکیه به وضوح و به صورت مستقیم روسیه را در حوزههایی مانند دفاع و انرژی که مسکو آشکارا در آن برتری داشته است، به چالش میکشد. از سوی دیگر شرکتهای ترکیهای مدتهاست در زمینه ساخت زیرساختهایی مانند فرودگاهها و هتلها در کشورهای آسیای مرکزی کاملا فعال بودهاند. همه این حقایق نشاندهنده یک جهش کیفی در بلندپروازیهای ترکیه برای حضور و نفوذ در آسیای مرکزی است.
علاوه بر این، افزایش چشمگیر علاقه ترکیه به آسیای مرکزی و افزایش و تنوع مربوط به «پرتفوی سرمایهگذاری» این کشور را میتوان مستقیما به همکاری موفق آنکارا با آذربایجان در حوزههای مختلف در جنگ بر سر قرهباغ کوهستانی از سال ۲۰۲۰ به بعد نسبت داد. این مشارکت موفق ترکیه را تشویق کرد تا حضور کلی خود را فراتر از قفقاز تقویت کند و در عین حال، حسن نیت خود را به عنوان شریکی قابل اعتماد، به شرکای خود نشان دهد. بلافاصله پس از جنگ قرهباغ، ترکیه با تحت فشار قرار دادن شورای کشورهای ترک، جایی که آنکارا میتواند براساس فرهنگ مشترک ترکی نقش رهبری را در آن ایفا کند، و همچنین با امضای توافقنامههای خط لوله گاز با آذربایجان که به وضوح انتقال گاز آسیای مرکزی را در آینده مدنظر داشت، نیات واقعی خود را آشکار کرد.
بر همین اساس، پس از آن با ترکمنستان در مورد توافقنامهای که این کشور را از طریق احداث خط لوله برنامهریزی شده به آذربایجان، به ترکیه متصل میکرد، مذاکره کرد.
اگرچه این پروژه با مشکلات قابل پیشبینی مواجه شده اما این رفتار نشاندهنده یک سیگنال واضح درخصوص اهداف و نیات ترکیه است. هرچند این خطوط لوله هنوز محقق نشده، اما این برای چنین معاملاتی که اغلب حتی در صورت عدم مخالفت جدی بینالمللی، سالها به طول میانجامد تا اجرایی شوند، غیرعادی نیست. در این مورد، تردیدی وجود ندارد که هم ایران و هم روسیه تلاش میکنند چنین طرحهای بزرگی را ناکام بگذارند.
رقابت نظامی با روسیه
ذکر این واقعیت جالبتر است که ترکیه از سال ۲۰۲۱ تسلط بلامنازع قبلی روسیه در زمینه نظامی، عمدتا در فروش تسلیحات به کشورهای آسیای مرکزی را نیز به چالش کشیده است. البته این روند بیشتر در مورد پهپادها قابل مشاهده بوده است. قرقیزستان در جریان درگیریهای اخیر خود با تاجیکستان از پهپادهای ترکیه استفاده کرد و در نتیجه تاجیکستان اکنون در حال بررسی گزینههای پیش روی خود برای خرید پهپاد است. قزاقستان نیز در حال خرید پهپادهای مختلف از ترکیه است، بنابراین به نظر میرسد استفاده از پهپادهای ترکیهای در سراسر آسیای مرکزی رایج شده است.
اگر این روند در مورد خرید پهپادهای ترکیهای توسط کشورهای آسیای مرکزی ادامه پیدا کند و حتی بیشتر از آن، اگر از سایر سیستمهای تسلیحاتی ترکیه نیز چنین استقبالی صورت گیرد، موضوع بسیار قابل توجه و مهمی خواهد بود که نشاندهنده فرسایش آشکار توانایی روسیه در زمینه ارائه تسلیحات به نظامیان آسیای مرکزی است.
در واقع تا پیش از این، توانایی مسکو برای اینکه تنها حامی ارتش کشورهای این منطقه باشد و بلندپروازیهای روسیه در این خصوص، به ادعای هژمونی این کشور در آسیای مرکزی کمک کرده بود. اما در صورتی که تسلیحات ترکیه از نظر کیفیت، هزینه نگهداری، مقرونبهصرفه بودن و غیره از تسلیحات روسی پیشی بگیرد، ادعاهای هژمونیک روسیه و فروش تسلیحات آن به آسیای مرکزی و سایر بازارها به طور جدی تضعیف خواهد شد. از سوی دیگر، این روند فرصتهایی را برای همکاریهای دوجانبه یا چندجانبه بین ترکیه و کشورهای آسیای مرکزی یا حتی چین فراهم میکند که میتواند نشانه دیگری از افول جایگاه روسیه در آسیای مرکزی باشد.
اگر دولتهای آسیای مرکزی بتوانند در حوزههای تسلیحاتی و انرژی با ترکیه قراردادهایی منعقد کنند، میتوانند فروش انرژی خود را به دور از سیاستهای انحصاری روسیه متنوع کنند. در واقع، اگر این جمهوریها بتوانند نفت یا گاز خود را به ترکیه و فراتر از آن به اروپا بفروشند، میتوانند سلطه روسیه را بر اقتصاد کشورهایشان به میزان قابل توجهی کاهش دهند و روابط خود را با ترکیه و بقیه اروپا تقویت کنند.
پیامدها
این روندها که میتواند بلندپروازیهای هژمونیک روسیه را از بین ببرد و حضور ترکیه در آسیای مرکزی را تقویت کند، تنها به دلیل جنگ اوکراین ایجاد نشده است. با این حال، جنگ و روندهای ناشی از آن بدون شک عقبنشینی تدریجی روسیه و پیشرفت ترکیه را تسهیل میکند. امپریالیسم مسکو و متوسل شدن آن به جنگ و خشونت در مقیاس وسیع، همراه با کاهش توان نظامی این کشور، بدون شک به قیمت کاهش حمایت از آن در سراسر آسیای مرکزی، به ویژه در قزاقستان، تمام شده است. طبیعی است که این امر دولتهای آسیای مرکزی را تشویق کرده است تا از یک سو همکاریهای متقابل بین خود را افزایش دهند و از سوی دیگر، در حوزههای پشتیبانی، تجارت، سرمایهگذاری و همکاریهای امنیتی توجه بیشتری به دشمنان و رقبای روسیه داشته باشند. بنابراین واشنگتن، بروکسل، پکن، تهران، دهلینو و آنکارا همگی در سراسر آسیای مرکزی بیشتر مورد توجه
قرار گرفتهاند.
ادامه این روند، با توجه به اینکه با رویه و ایده رایج در میان کشورهای آسیای مرکزی در مورد سیاست خارجی چندجانبه این کشورها مطابقت دارد، بسیار محتمل است. این امر به طور بالقوه میتواند فرصتهای واقعی و گستردهای را برای توسعه همکاریهای زیرساختی و اقتصادی با این کشورها ایجاد کند. این توسعه ارتباطها میتواند در ارتقای امنیت آسیای مرکزی، تنوع تعداد شرکای جدی این کشورها، کاهش تهدیدهای روسیه و چین برای دولتهای محلی و بهبود اقتصاد و امنیت داخلی آنها تجلی یابد.
در این پسزمینه، کشورهای آسیای مرکزی احتمالا از مشارکت بیشترِ نه تنها ترکیه، بلکه سایر دولتها در جهت توسعه این منطقه استقبال خواهند کرد. مشارکت ترکیه و سایر بازیگران مطابق با اصل اساسی سیاست خارجی کشورهای آسیای مرکزی است که همه این کشورها از آن پیروی میکنند تا ادعاهای مربوط به موفقیتآمیز بودن هژمونی هر یک از طرفین کاهش یابد. در نتیجه، حتی اگر نفوذ روسیه در آسیای مرکزی ثابت میماند، این کشورها احتمالا از حضور بیشتر ترکیه یا هر کشور دیگری در منطقه استقبال میکردند. یکی از دلایل موفقیت ظاهرا رو به رشد ترکیه این است که به دولتهای محلی ظرفیتهای اثباتشدهای در زمینه ایجاد زیرساختها و ساخت سلاحهایی که نیازهای آنها را برآورده میکند، ارائه میدهد. با این حال، موفقیت فزاینده ترکیه را باید در ابعاد وسیعتری دید و تحلیل کرد.
این موفقیت ناشی از تلاقی عوامل داخلی و خارجی است. در داخل ترکیه، علیرغم سوءمدیریت فاحش اقتصادی، نخبگان این کشور یک اجماع دیرینه دارند که ترکیه باید به عنوان یک بازیگر منطقهای بزرگ در جهان «ترکی- اسلامی» عمل کند. آنها همچنین عقیده مشترکی دارند مبنی بر اینکه ترکیه به دلیل موقعیت مکانی خود، علیرغم برخورداری خودش از حداقل منابع بومیِ سوختهای فسیلی، از مدتها پیش به عنوان یک قطب گاز و نفت تعیین شده است. اگر این ویژگیها را به وجود یک رهبری سیاسی قوی و مستمر تحت ریاستجمهوری اردوغان از سال ۲۰۰۳ تاکنون و همچنین سابقه اثبات شده تولیدات صنعتی نظامی باکیفیت ترکیه در حال حاضر، اضافه کنیم، دلایل موفقیت این کشور بسیار واضحتر میشود.
زمینه ژئوپلیتیکی نیز مهم است. افول روسیه، صرفا تحت تاثیر درگیری این کشور در جنگ اوکراین نیست. این کشور عمیقا با رکود و افول اقتصاد خود درگیر است که این امر توانایی مسکو را برای تامین کالاهای عمومی مورد نیاز آسیای مرکزی نیز کاهش میدهد. درگیری این کشور با اوکراین، اگر نه به همه کشورهای آسیای مرکزی، حداقل به قزاقستان به وضوح هشدار میدهد که در صورت مواجهه با بیثباتی داخلی ممکن است به چنین سرنوشتی دچار شود. در همین حال، تمرکز پوتین بر اوکراین، توانایی روسیه برای پاسخگویی به نیازهای آسیای مرکزی را بیش از پیش تضعیف میکند و در نتیجه فرصتی را برای سایر بازیگران ذکر شده در بالا ایجاد میکند تا در خلاء بهوجود آمده، قدم بگذارند و برای پر کردن آن تلاش کنند. این روند نه تنها در رابطه با ترکیه بلکه در گسترش مستمر شاخصهای اقتصادی چین در آسیای مرکزی نیز قابل مشاهده است.
واقعیتی که ترکیه به آن واقف است
جنگ روسیه در اوکراین، همچنین اهمیت دریای سیاه آزاد را که به راه حیاتی دریایی آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی برای تجارت بینالمللی، به ویژه با اروپا تبدیل شده، بر همگان آشکارتر کرده است. رشد همزمان علاقه و توانایی ترکیه برای ارائه خودش به عنوان یک جایگزین آشکار و قابل اعتماد برای روسیه در منطقه، فرصت بزرگی برای این کشورهاست که نمیتوانند آن را نادیده بگیرند.
این ملاحظات مشخص میکند که نتیجه جنگ روسیه علیه اوکراین- و البته از دیدگاه مسکو، جنگ روسیه علیه غرب- برای دولتهای آسیای مرکزی و قفقاز بسیار مهم است. شکست روسیه، راه را برای ایجاد امنیت بیشتر نه تنها برای کل اروپا، بلکه برای دولتهای آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی باز میکند. با این حال، پیروزی مسکو، حتی اگر محدود به اشغال سرزمینهایی باشد که اکنون در اختیار روسیه است، به این معنی است که هیچیک از کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز نمیتوانند از امنیت خود در برابر روسیه که دارای تفکرات امپریالیستی است، مطمئن باشند.
مسلما هیچ ارتش خارجی، از جمله ترکیه، آنها را نجات نخواهد داد، اگر مسکو، پس از کسب موفقیت در این جنگ و با اعتبار بخشیدن به ایدئولوژی انحطاط غربی خود، امنیت یا تمامیت ارضی آنها را تهدید کند. همانطور که چرچیل در مورد انرژی مطرح کرد که ایمنی و امنیت در تنوع عرضه است، همه این کشورها نیز میدانند که امنیت آنها در تنوع تامینکنندگان و شرکای بالقوه مانند ترکیه است. ترکیه نیز بر این حقیقت واقف است و همین امر نیز به موفقیت روزافزون این کشور در آسیای مرکزی کمک میکند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد