2 - 07 - 2024
دولت چهاردهم و لزوم احیای برجام و رفع تحریمها
مجید سلیمیبروجنی*
سالهاست که ایرانمان حال و روز خوشی ندارد. دردهای مزمن اقتصادی بدجوری حاد شدهاند و سیاستش هم به طور عجیبی تحلیل رفته است. آنطور که آمار و ارقام میگویند، حدود 50درصد مردم در اردیبهشتماه فکر میکردند که اوضاع قرار است از این هم بدتر شود.
80 درصد هم الان را زمان مناسبی برای کار پیدا کردن نمیدانند. اکثر مردم وضعیت اقتصاد را حاد میدانند و حدود نصفشان فکر میکنند قرار است شرایط سختتر هم شود.
اقتصاد ایران طی یک دهه گذشته تنها در دو سال پس از توافقنامه برجام، رشد اقتصادی مناسبی داشت و پس از آن به صورت پیوسته درگیر تورمهای سنگین و کاهش رشد اقتصادی بوده است. جامعه ایران یکسال زودتر در معرض انتخابات ریاستجمهوری قرار گرفته و این شرایط انتخاب نهمین رییسجمهوری کشورمان را از همیشه پیچیدهتر کرد. در سالهای اخیر، دیپلماسی در نامتعادلترین شکل ممکن مدیریت شده و در نتیجه ایران از معادلات جهانی کنار گذاشته شده است. از قضا انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری در ایران در سالی برگزار میشود که انتخابات ریاستجمهوری آمریکا هم در پایان همان سال برگزار میشود. در این چند روز گذشته و در هیاهوی مناظرات و تبلیغات کاندیداها دیدیم که هر دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا تلاش کردند که بگویند احیای برجام در برنامههای آیندهشان است.واقعیت اما این است که برخی نمایندگان همچون سعید جلیلی درباره احیای برجام و رفع تحریمها تردید دارند، آنها در برنامههای انتخاباتی خود مدعی شدهاند که میتوانند حاکمیت ریال ایجاد کنند و دست به دلارزدایی بزنند. برخی دیگر میگویند که با پیماننامههایی مانند پیماننامه شانگهای و تجارت با همسایگان میخواهند اقتصاد را از بنبست خارج کنند و برخی دیگر توضیح میدهند که رفع «خودتحریمی» برای آنها در اولویت قرار دارد. ادعاهایی که پیش از این بارها شنیده شده و نتیجه آن وضعیت حساس کنونی است. واقعیت امر این است که تحریم ضربات مهلکی بر پیکره اقتصاد ایران وارد کرده است و در شرایطی که کشورهای منطقه به سرعت در حال توسعه اقتصادشان هستند، اقتصاد ایران در انزوای تحریم حبس شده و امکان دارد که با تشدید تحریم آخرین روزنههای تنفس را از دست بدهد. متاسفانه به دلیل تحریمهای غرب، تجارت کشورمان از حالت رسمی به حالت غیررسمی و قاچاق در آمده و به اسم دور زدن تحریم، دادههای اقتصادی مخفی و غیرشفاف شده است.در این شرایط صدها فساد و رانت اقتصادی شکل گرفته و تولیدکنندگان واقعی با کلکسیونی از مشکلات دستوپنجه نرم میکنند. آنها برای واردات مواد اولیه خود گرفتاریهای متعددی دارند و دسترسی به بازار برایشان گران و پرهزینه شده است. تولیدکنندگان و تجار نمیتوانند به سهولت و از مسیرهای رسمی و قانونی پولشان را منتقل کنند یا یک قرارداد بلندمدت و قابل اعتماد با شرکایشان ببندند. از سوی دیگر صادرکنندگان نیز به ناچار کالاهای خود را به صورت خام به امارات یا ترکیه میفرستند و از آنجا با نشان کشورهای دیگر وارد بازارهای جهانی میشود و سود اصلی نصیب سایر کشورها میگردد. در عرصه صادرات نفت هم تنها مشتری نفت ما در حال حاضر کشور چین است که نفت را با تخفیف زیاد میخرد و پولش را هم بلوکه میکند و اوست که تصمیم میگیرد پول نفت را با چه نوع کالا و چه سطح کیفیتی تهاتر کند. با این واقعیت مصیبتبار چگونه دولتمردان حال حاضرمان ادعا میکنند که تحریم بیاثر بوده است؟ از زمان خروج یکطرفه ترامپ از برجام، در داخل کشور نیز روایتهای جدیدی تحت عنوان مقاومسازی اقتصاد، اقتصاد مقاومتی و… از سوی جریانهای مخالف برجام طرح شد و روزبهروز قدرت بیشتری گرفت. جهتگیری اصلی این جریانها لزوم توجه به دیپلماسی همسایگی و افزایش سهم شرق در منظومه سیاست خارجی کشور بود و تبلور آن را در دولت سیزدهم و در قالب پیوستن به بریکس و شانگهای و روسیه دیدیم که هر چند سیاست درستی بود ولی به دلایل مهمی همچون FATF نتوانست کمک چندانی به توسعه اقتصادمان کند. در نهایت نیز اقتصاد ایران سه سال تورم میانگین بالای 40درصد، جهش نرخ ارز و افت رشد اقتصادی در بخش صنعت و کشاورزی را تجربه کرد. نباید فراموش کنیم که افزایش صادرات نفت در سه سال گذشته ربطی به سیاستهای دولت نداشت و متاثر از تصمیمات بایدن پس از جنگ اوکراین و مشکلات اقتصاد آمریکا بود. باید بپذیریم که کشورمان از وجود یک نظریه حاکمیتی قوی و استراتژی بزرگ و منسجم رنج میبرد. از اینرو در سیاست خارجی نتوانستیم بدیل قدرتمندی برای برجام ارائه کنیم و در روابط پکن و مسکو نیز توفیق چندانی حاصل نشد و اقتصادمان صدها میلیارد دلار را از دست داد.
جهان امروز نسبت به 5 و 10سال گذشته متحول شده، به شکلی که اروپا و آمریکا با اخذ سیاستهای جدید، مانع از ورود کشورهای غیرهمسو به زنجیرههای خود میشوند بنابراین، این تصور که با تنشزدایی میتوانیم وارد زنجیره نفت و گاز اروپا شویم و ارز جهان را به جیب بزنیم بسیار فانتزی و دور از واقعیت خواهد بود. نباید فراموش کنیم که تحریم ایران یک کنش ژئوپلیتیک از سوی آمریکا بوده و تا زمانی که زیرساختهای چنین استراتژی برای آمریکاییها برقرار باشد، تحریمها ادامه پیدا خواهند کرد. به ویژه اینکه انتخابات آمریکا و احتمال ورود مجدد ترامپ را پیشرو داریم. ما باید قبول کنیم که تحریمهای آمریکا مهمترین دلیل تضعیف اقتصاد ایران در طول یک دهه گذشته بود و باید بفهمیم که درمان این تحریمها هیچ راهحل بلندمدت و داخلی ندارد.
با جمعبندی موارد بالا میتوان گفت که تصحیح روابط ایران با جهان و اصلاح سیاست خارجی میتواند ایران را به ریل توسعه اقتصاد بازگرداند. امروز اقتصاد حرف اول را در روابط کشورها با هم میزند بنابراین ما نمیتوانیم بگوییم تحریم اقتصادی اهمیتی ندارد. این حرف از اساس اشتباه است و تنها به از دست رفتن منافع ملی همچون چند سال اخیر منجر خواهد شد.
* کارشناس اقتصادی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد