3 - 01 - 2023
دو هزار روز با استرس
در میان کارهای فرهنگی هیچ فعالیتی به اندازه روزنامهنگاری زنده و پراسترس نیست. عکسهای هشت سال پیش همکاران تحریریه را میدیدم. آنهایی که سرجایشان هستند همگی بیاستثنا بیش از هشت سال پیر شدهاند چراکه بیش از هشت سال زندگی کردهاند. در هر ثانیه بیش از هر ثانیه بودهاند. یک دلهره و نگرانی دایمی همیشه با آنان بوده است. شبانهروزی است، حتی وقتی محل کار را ترک میکنی با توست. با خودت حمل میکنی. این طرف و آن طرف میبری، در خانهات، در میان دوستانت… هر جا بروی با توست. هشت سال است ما در چنین وضعی هستیم. آرام نداریم، چون راوی جهان ناآرام امروز هستیم. فقط باید بدویم و باید تندتر بدویم، نه به این امید که برسیم، به این امید که عقبتر نیفتیم. به این امید که مبادا چیزی را ندیده باشیم. یک کار بیستوچهار ساعته است. هیچ گروهی را سراغ ندارم که چون روزنامهنگارها تلفنهای همراهشان همیشه روشن باشد. گاهی غبطه میخورم به کسانی که کار آرامی دارند…اینها را گفتم نه اینکه عذر تقصیر شود، از تقصیرهایمان باخبریم! خیلی زود با خبر میشویم! وقتی صحبت از مطلبی میشود که ما از آن بیخبر بودهایم یا نتوانستیم به سرعت تحلیلی در مورد آن بدهیم، در این مواقع ما خجالت زدهایم، احساس سرشکستگی میکنیم. بد دردی است وقتی خستگی با احساس شکست توامان میشود….
اینها را گفتم نه اینکه عذر تقصیر شود، میخواهیم بعد از دو هزار شماره باز دست به سوی شما خوانندگان روزنامه دراز کنیم. بیشتر کمکمان کنید، سختتر نقدمان کنید. از ایرادهایمان چشمپوشی نکنید. ما مهمترین تعامل را با شما میتوانیم داشته باشیم. تخصصهای شما مددرس ماست. ما نمیخواهیم که صرفا غذای خوبی جلو خوانندگان بگذاریم. ما میخواهیم که این غذا را با هم تهیه کنیم. فکر میکنیم که حاصل خیلی بهتر میشود. در تعامل بیشتر با شماست که ما دور نمیخوریم و یک منبع عظیم انرژی بهطور دایمی جلویمان میراند.
*سر دبیر
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد