31 - 05 - 2018
دکتر ژیواگو
بوریس پاسترناک در فوریه۱۸۹۰ در روسیه متولد شد. او فعالیت ادبی خود را از سال ۱۹۱۳ که برای ادامه تحصیل به آلمان رفته بود شروع کرد. آشنایی او با نمایندگان برجسته نمادگرایی و فوتوریسم، از جمله ولادیمیر مایاکوفسکی زمینهساز چاپ پنج شعر در سالنامه «لیریکا» شد. از سال ۱۹۱۴ که اولین کتاب شعر پاسترناک به نام «توأمان در ابرها» چاپ شد تا ۱۹۳۱ که او از مسکو به قفقاز مهاجرت کرد بیش از ده مجموعه شعر توسط او منتشر شد که این قضیه باعث شد تا در اولین کنگره نویسندگان در سال۱۹۳۴، پاسترناک بزرگترین شاعر معاصر روس معرفی شود. البته به دلیل خودداری او از محدود شدن به موضوعهای کارگری این تمجیدها خیلی زود جای خود را به انتقادهایی تند داد.در سال ۱۹۴۱، با آغاز جنگ جهانی دوم پاسترناک به شهر چیستاپل نقل مکان کرد. در این زمان به نوشتن اشعار میهنپرستانه مثل «قصه ترسناک» و «پاسگاه مرزی» پرداخت و به عنوان خبرنگار نظامی داوطلبانه به جبهه اعزام شد. در سال ۱۹۴۶ پاسترناک کار بر روی شاهکار خود یعنی رمان «دکتر ژیواگو» را آغاز کرد. این کتاب در سال ۱۹۵۷ در ایتالیا چاپ شد و باعث شد که جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۵۸ نصیب پاسترناک شود، هرچند به دلیل واکنش تند حکومت او از بیم طرد شدن از میهن از دریافت جایزه نوبل خودداری کرد.رمان دکتر ژیواگو طی سالهایی متمادی یکی از پرطرفدارترین رمانهای جهان بود و از بسیاری جهات یگانه نماینده ادب دهه بیست شوروی بهشمار میآید. مقامات شوروی عقیده داشتند شاهکار پاسترناک، دکتر ژیواگو یک کتاب ضد انقلابی است. کنگره نویسندگان اتحاد جماهیر شوروی، بوریس پاسترناک را در سال ۱۹۵۸ از جمع خود اخراج کردند. پاسترناک سال ۱۹۶۰ در چنین روزی درگذشت.
آنها میرفتند، همچنان میرفتند و هنگامی که سرود ماتم قطع میشد، مانند این بود که در طول مسیرشان صدای پاها، اسبها و وزش باد شنیده میشود. رهگذران کنار میرفتند تا راه را بر مشایعتکنندگان باز کنند، تاج گلها را میشمردند و علامت صلیب میکشیدند، کنجکاوان به این گروه میپیوستند و میپرسیدند: «که را به خاک میسپارند؟» جواب میشنیدند: «ژیواگو»- درست، ثواب دارد، برای این مرد دعایی بکنیم- مرد نیست، زن است- چه فرق میکند. خدا بیامرزدش. مراسم خوبی است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد