4 - 05 - 2025
رابطه دولت و جامعه در دوران گذار
علیرضا رعنایی، سیدعقیل حسینی، روحالله شهنازی*- رابطه دیالکتیکی میان دولت و جامعه در ایران مدرن دستخوش دگرگونیهای قابلتوجهی شده که بازتابی از گذار تاریخی کشور از سنت به مدرنیته است. با وجود این تغییرات، تعامل میان جامعه و دولت همچنان ناپایدار و در حال تغییر باقی مانده و تحتتاثیر عوامل تاریخی، سیاسی و اجتماعی شکل گرفته است. این پژوهش با هدف ارائه تحلیلی جامع از رابطه میان دولت و جامعه در ایران مدرن، از چارچوبی توسعهیافته در تحلیل نهادی بهره میگیرد که مفهوم «همسویی نهادی» را نیز دربر میگیرد. علاوه بر این، منطق نظریه بازیها به کار گرفته شده تا پویاییهای راهبردی میان نیروهای اجتماعی و ساختارهای دولتی باید بررسی شود. ترکیب این دو رویکرد امکان تحلیل عمیقتری از انگیزهها، مشوقها و روابط قدرت را فراهم میکند؛ عواملی که در طول تاریخ، ساختار اجتماعی و سیاسی ایران را شکل دادهاند.
یافتههای این پژوهش برای درک مسیر تحولات سیاسی ایران اهمیت زیادی دارند و میتوانند به تصمیمگیریهای سیاستگذاری کمک کنند و زمینهساز نگاهی دقیقتر و واقعبینانهتر به روند توسعه آینده کشور باشند.
همترازی نهادی چیست و چرا مهم است؟
همترازی نهادی هم به انسجام بین حوزههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هم بهصورت افقی (بین نهادهای مختلف) و هم بهصورت عمودی (بین ارزشهای سیستم و نهادهای آن) اشاره دارد. عدم این همترازی باعث بیثباتی میشود، حتی اگر نهادهای منفرد بهتنهایی کارآمد باشند.
«لویاتانهای 3گانه» چیستند؟
لویاتان غایب: دولت ضعیف به علاوه جامعه مدنی قوی منتج به هرجومرج میشود
لویاتان مستبد: دولت قوی به علاوه سرکوب جامعه مدنی منتج به استبداد میشود
لویاتان مقید: توازن بین دولت و جامعه منتج به دولت پاسخگو میشود.
ایران عمدتا بین لویاتان غایب و مستبد نوسان داشته و نتوانسته لویاتان مقید را تثبیت کند.
کاربرد نظریه بازی در تحلیل دولت و جامعه ایران
مدل بازی مبتنی بر عجماوغلو و رابینسون برای تحلیل رقابت و همکاری میان دولت و جامعه استفاده شده است.
نتایج این «بازی» تعیین میکند که کدام لویاتان شکل بگیرد.
چرا مشروطه شکست خورد؟
– ضعف طبقه متوسط و نهادهای اساسی
– فقدان ریشههای عمیق حکومت نمایندگی
– نزاعهای داخلی و نبود مکانیزم تثبیت قدرت
– دولت ناتوان در مهار خواستههای اجتماعی
چگونه رضا شاه دولت را تقویت کرد و چه پیامدهایی داشت؟
– تقویت ارتش، دیوانسالاری و دادگستری
– تمرکز قدرت و سرکوب احزاب و مطبوعات
– اصلاحات اجتماعی (مثل کشف حجاب)
– سرکوب جامعه مدنی منتج به نارضایتی اجتماعی میشود
– بیثباتی و فروپاشی رژیم به دلیل نبود حمایت اجتماعی.
چرا محمدرضا شاه در ایجاد تعادل شکست خورد؟
او اصلاحات اجتماعی مانند انقلاب سفید را اجرا کرد اما نظام سیاسی را بسته نگه داشت.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، جامعه را تضعیف کرد و مردم را به سمت سرنگونی حکومت سوق داد. سیستم او همچنان یک بازی «برنده همهچیز را میبرد» باقی ماند که منجر به بیثباتی شد.
چرخه «حکومت مستبد- هرجومرج- حکومت مستبد» چیست؟
ایران تاریخی مملو از گذار از استبداد به هرجومرج و سپس بازگشت به استبداد
داشته است.
برای شکستن این چرخه، نیاز به اصلاحات نهادی پایدار و ایجاد توازن میان دولت و
جامعه است.
نتایج و توصیههای سیاستی
– توجه به تاریخ برای جلوگیری از تکرار اشتباهات
– چالش نظریه مدرنیزاسیون، زیرا ایران الگوهای خاص خود را دارد
– اصلاحات نهادی بلندمدت برای جلوگیری از چرخه استبداد-بیثباتی
– افزایش شمولیت سیاسی و اجتماعی برای کاهش تنشها.
این تحلیل نشان میدهد که برای ایجاد یک نظام پایدار در ایران، همترازی نهادی و توازن میان دولت و جامعه حیاتی است.
* این مطلب از مقالهای با عنوان « پویاییهای اقتصاد سیاسی تعامل جامعه و دولت در ایران در دوران قاجار و پهلوی: همسویی نهادی، نظریه بازیها و پیامدهای سیاستگذاری» استخراج شده است
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد