27 - 10 - 2024
راز ماندگاری محمدرضا شجریان چیست؟
گروه فرهنگ و هنر- در مراسم بزرگداشت محمدرضا شجریان، جمعی از دوستان او به بیان خاطرات و تشریح ویژگیهای شخصیتی و هنری او پرداختند که در همین راستا در توضیح راز ماندگاری او، به ویژگی مردمداری او اشاره شد.
مراسم بزرگداشت «محمدرضا شجریان» با عنوان «مهر هزاران آواز» با حضور جمعی از اهالی فرهنگ و هنر ازجمله محمدرضا شفیعیکدکنی، عبدالمجید ارفعی، حسین آقاسی، مظفر شفیعی، محمدابراهیم ذوالقدر، حسامالدین سراج، بهرام گودرزی، جواد بختیاری، پیمان سلطانی، جمالالدین منبری، حسامالدین ارفعی، سهیل محمودی، عبدالجبار کاکایی، عبدالمهدی مستکین، ابوالفضل جلیلی، داریوش محمدخانی، هوشنگ امیر اردلان و… در خانه هنرمندان ایران برگزار شد. عبدالمهدی مستکین (مدیر گروه فرهنگ کمیسیون ملی یونسکو در ایران) به عنوان اولین سخنران گفت: میبدی در کتاب کشفالاسرار میگوید که انسان، ساز خداوند است. از چه روی انسان، ساز خداوند است؟ گفت از آن روی که در پردههای دل او میدمد. او میفرماید که آدمی چهار پرده دل دارد؛ صدر، قلب، فواد و شغاف. اگر صدر و قلب گرفته بود، شغاف و فواد به رایحه دلبر و دلکش او نمیرسد و کسی میتواند به مرحله فواد برسد که دائم در کار پیراستن زدودن اغیار از هویدای دل باشد. چه میشود که کسی نام و نشانش به آسمان فراز میآید؟ در بنیاد تاریخ دراز آهنگ و دیده مثال ایران زمین، نام کسانی بر آفاق جلوهگر میشود که پیوسته در کار ستیز با دیوهای درون است. او ادامه داد: آدمی تا با سرانگشتان و قلم و چکش و عشق و محبت حضرت دوست به تراشیدن اغیار از وجود خویش نپردازد نمیتواند اثر هنری خودش را متجلی کند. استاد محمدرضا شجریان کسی است که کوشید با دیوهای شرزه وجود خویش به پیکار برخیزد. مقام و جاه و ثروت او را فریب نداد. رشک در او جایی نداشت. میکوشید هر آنچه بر دل او استوار میگردد و با پیمایشی که در میان اوراق بزرگان ایران زمین دارد از فردوسی و عطار و حافظ و سعدی و… آن خود وجودی خویش را متبلور کند. مستکین بیان کرد: هنرمندی که به مقاماتی میرسد مشغول خود است، دیگر اشتغال نیست. بلا و آفتی که امروزه بر جان هنر ما زده آن است که انسانها در کار قیاساند. این نگرش آدمی را فرو میکاهد و جایگاه او را بسنده نمیسازد. اگر سر آن داریم که بانگ و نوای ما فرشتهها را به رقص درآورد، راهش آن است که اثر هنری خویش را جلوهگر کنیم چراکه به قول مولانا کل هستی برای اظهار شدن آمده است. من با تمام وجود لذت میبرم که عاشقان فرهنگ و تمدن ایران زمین در جایجای این سرزمین حضور دارند و صدا و بانگ و نوای آنها به گوش میرسد. او در انتهای سخنان خود گفت: استاد محمدرضا شجریان شاهینصفتانه زیست. بر اوج سپهر هنر ایران زمین درخشید و نقطهای بود بر آن چرخ کبود که امروز ما این نقطه را پرتو افشان کردهایم و به بزم او به شادی نشستهایم.
عاشق شجریان بودم
ابوالفضل جلیلی (کارگردان) نیز در این مراسم گفت: کوچک که بودم به چیزهایی علاقه داشتم که خودم هم نمیدانستم چیست و هر چه را که بیان میکردم مادرم میگفت «گناه دارد، به جهنم میبرند و میسوزاننت». آجیلخوریهایی آن زمان بود که قاشق را به آنها میزدی صدای سنتور میداد. یک بار قاشقی دستم بود که به آن زدم و مادرم گفت «نکن، میبرن میسوزاننت». او ادامه داد: مادرم یک کمد داشت که در آن یک چمدان خیلی بزرگ داشت و لباس شب عروسی او در آن بود و زمانی که خانه نبودند در آن چمدان را باز میکردم، وسایل چمدان را بیرون میریختم، داخل آن میرفتم، درش را میبستم و شروع میکردم به آواز خواندن. نمیدانم چه میخواندم، ای کاش دوربینی بود که فیلم میگرفتم. زمانی که میخواندم حس میکردم با آن چمدان پرواز میکنم و تصاویری را میدیدم که بعدها در سوییس زمانی که هواپیما در حال فرود بود گفتم: «من همه اینها را دیدهام.» این هنرمند ادامه داد: زمانی که نوجوان بودم با یکی از دوستانم که همسایه ما بود به اهواز رفتم. در آنجا پس از یک مهمانی با یک دانشجو همصحبت شدم که از من خواست از خودم بگویم. در ادامه از من پرسید در موسیقی به چه کسی علاقه دارم که گفتم کسی را نمیشناسم، شاید ایرج. گفت: «چرا ایرج؟» گفتم: «چون حس و حال خاصی دارد و ساده است.» به من گفت: «کمی بخوان.» من هم خواندم. گفت: «در آواز به دنبال چه هستی؟» گفتم: «نمیدانم. دنبال یک کشف و شهودم. اینها که گوش میدهم ساده هستند، یک چیز سخت میخواهم.» کاستی به من داد و گفت: «این کاست «پر کن پیاله را» با صدای «سیاوش» است.» گفتم: «سیاوش کیست؟» گفت: «برو گوش کن.» او افزود: فردای آن روز که کاست را گوش کردم احساس کردم حالم عوض شد و تا شب صد بار آن را گوش کردم. هر بار خواستم همانند او بخوانم صدایم مثل زوزه بود. شب که آن دانشجو را دیدم، گفتم که خواندن این کار خیلی سخت است و نمیتوانم. گفت که اگر علاقهمندی باید این را گوش کنی و باقی آنها را فراموش کن. از اینجا بود که من عاشق آقای شجریان شدم. جلیلی ادامه داد: از آنجایی که فیلمهایم را توقیف میکردند و اجازه نمایش نمیدادند، خیلی جایی نمیرفتم ولی چون آرزویم این بود که آقای شجریان را ببینم، به یک عروسی دعوت شدم که گفته بودند آقای شجریان هم هست و رفتم. زمانی که رفتم و آقای شجریان را دیدم آنقدر که او را دوست داشتم دلم نمیآمد او را نگاه کنم. به من گفت: «بیا اینجا جلیلی فیلم چه میسازی که مدام جلویش را میگیرند؟» خوشحال شدم که مرا میشناسد. گفتم من کارهای شما را میسازم. گفت: «یعنی چه؟» گفتم: «من هر چه دارم در هنر از صدای شماست و هر بار که کاری را آغاز میکنم از ابتدا تا انتها کارهای شما را زمزمه میکنم. زمانی که در خارج از کشور از من میخواستند مصاحبه کنم به جای اینکه پول بگیرم میگفتم من یک کاست به شما میدهم، این را در رادیو پخش کنید، صدای استاد شجریان است.»
روایت همکاریها با شجریان
هوشنگ امیر اردلان (معمار و از دوستان شجریان فقید) طی سخنانی گفت: به عنوان یک خادم و ارادتمند توفیق دوستی و آشنایی با بزرگواری مثل استاد شجریان را داشتم و افتخار راستین من این است که در سه نوار برجسته از این بزرگوار توفیق همکاری داشتم. به خاطر دارم در سال ۱۳۶۰ که «دستان» و «بیداد» هنوز سر نگرفته بودند، من در محضر آقای شجریان و پرویز مشکاتیان بودم که صحبت تولید این اثر پیش آمد. رشته من معماری بود ولی در طراحی گرافیک بیاستعداد نبودم و شوقم به موسیقی مرا همراهی میکرد. بیداد را به من سپردند ولی اسمی از بیداد نبود. به این فکر کردم که باید چه کنم؟ دو سال طول کشید که کار آماده شد. باید مجوز گرفته میشد که کار بالا گرفت و قرار شد کار منتشر نشود. خدا رحمت کند آقای بهمن بوستان را که این کار را نجات داد و گفته بود که بیداد گوشهای از همایون است و علت نامگذاری این است.
تصویر کمالیافتهای
عبدالجبار کاکایی طی سخنانی کوتاه گفت: از زمانی که کلمات شعر در ذهن شاعر نطفه میبندد و جنین شعر تشکیل میشود و تا زمانی که تحریر میشود در اوراق و سپس با صدای راویان به اجرا درمیآید، شعر مراحل کمال خودش را طی میکند و محمدرضا شجریان در موسیقی و آواز ایرانی کسی بود که تصویر کمالیافتهای از شعر شاعران ایرانی را عرضه میکرد. کیست که وقتی صدای محمدرضا شجریان را میشنود که شعر سعدی را میخواند خود را در خانقاه سعدی در شیراز تصور نکند؟ یا وقتی شعر مولانا را میخواند یاد بازار شکرفروشان قونیه نیفتد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد