راه‌اندازی تاکسی‌های هوایی منطقی!

محمدرضا ستوده- آقای منوچهر منطقی را یادتان است؟
یک زمانی ایشان مدیرعامل ایران‌خودرو بود و به شما کمک می‌کرد که زودتر به زندگی خود پایان دهید. پیکانی تولید می‌شد که تنها ایمنی آن این بود که قطر ورق فولاد بدنه آن ضخیم بود ولی این ضخامت ایمنی خودروی شما را بالا نمی‌برد بلکه فقط باعث می‌شد در هنگام تصادف‌های شدید، آهن ضخیم‌تری وارد بدن شما شود!
حالا آقای منطقی «دبیر ستاد توسعه فناوری‌های فضایی و حمل‌ونقل پیشرفته معاونت علمی و فناوری ریاست‌جمهوری» شده‌اند. اگر بابت خواندن سِمت ایشان اذیت شدید یا وقت زیادی از شما گرفته شد من بی‌تقصیرم. من خودم هم قربانی طولان بودن عنوان منصب ایشان شدم. ساعت ۲ بعدازظهر شروع به تایپ کردن سِمت ایشان شدم، وقتی به پایان این عنوان رسیدم ساعت ۴:۲۲ بود. اگر ناشران ادبیات عنوان ایشان را در یک کتاب چاپ کنند امکان دارد پرفروش‌ترین رمان سال شود!
بگذریم… حالا آقای منطقی دبیر ستاد توسعه فناوری‌های فضایی و حمل‌ونقل پیشرفته معاونت علمی و فناوری ریاست‌جمهوری (این‌بار عنوان‌شان را کپی پیس کردم!) شده‌اند و قرار است برای ما ۱۲ فروند تاکسی هوایی راه‌اندازی کنند. از آن روزی که هواپیماهایی برجامی وارد کشور شد آمار سقوط و مرگ و میر کاهش محسوسی داشت. این موضوع مسوولان را به فکر واداشته که چگونه می‌توانند دوباره راه را برای سقوط باز کنند. لذا مسوولیت این پروژه را به آقای منطقی سپرده‌اند. می‌گویند قرار است این هواپیماها سفرهای کوتاه و کم مسافر را در مراکز استان‌ها و شهرهای کوچک انجام دهند. شاید آقای منطقی ناراحت شوند ولی من جرات نمی‌کنم سوار هواپیمای ملخی کوچکی شوم که ایشان راه‌اندازی کرده باشد. سقوط بهترین اتفاقی است که می‌تواند برای این هواپیما بیفتد. شاید ملخ آن جدا شود وارد کابین شود و زنده زنده آدم را پرپر کند. ممکن است مثل پژو ۴۰۵ شلنگ بنزینش آتش بگیرد و زنده زنده روی آسمان کباب شویم. شاید هم پنجره‌هایش مثل پیکان دستگیره شیشه بالابر داشته باشد و دستگیره‌اش گم شده باشد و از کمبود اکسیژن و تراکم دی‌اکسید‌کربن خفه شویم. همان کاری که من الان باید بکنم و با حرف‌های غیرمنطقی بیشتر از این زحمت‌های آقای منطقی را بیهوده جلوه ندهم!