22 - 12 - 2024
رتبه مشارکت اقتصادی زنان ایرانی ۱۴۴ از ۱۴۶کشور
خبرآنلاین- در ایران ۱۴۰۳ مساله زنان پررنگتر از هر موقعی شده است، از موضوع حجاب گرفته تا خوانندگی آنها و ورودشان به ورزشگاهها، مسائل حل نشدهای که آنقدر مورد بیتوجهی قرار گرفتند تا اینکه حالا حل کردنشان نیاز به تصمیمات سخت دارد اما این همه چیز نیست، تبعیض جنسیتی در حوزه کار ضلع دیگر مسائل زنان در ایران است، از روزی که زنان بهعنوان نیروی کار خارج از خانه پذیرفته شدند انواع تبعیضهای شغلی ظهور و بروز کرد حتی با وجود قانون کار. بهتازگی کارزاری با موضوع زنان شاغل راه افتاده است؛ کارزاری که تا لحظه تنظیم این گزارش 5هزار و400 امضا جمعآوری کرده است، نویسندگان این کارزار خطاب به رییس مجلس شورای اسلامی، معاون امور زنان و خانواده رییسجمهور و معاون حقوقی رییسجمهور پنج درخواست مشخص درباره اشتغال زنان مطرح کردهاند، این درخواستها عبارتند از: عدم پرداخت حق عائلهمندی و اولاد به زنان متاهل کارمند دولت- تبعیض در پرداختهای رفاهی بین زنان و مردان متاهل و دارای فرزند. – عدم برخورداری فرزندان زنان متاهل کارمند از حقوق وظیفه و مستمری بازنشستگی در صورت فوت آنها، با وجود پرداخت حق بازنشستگی طی سالیان طولانی خدمت، مثل مردان! – تبعیض در ارائه تسهیلات از سوی سازمانها بین زنان و مردان متاهل – تبعیض در لایحه بودجه ۱۴۰۴ در مورد افزایش حقوق پرسنل طبق عائلهمندی و تعداد اولاد که فقط مردان کارمند و هیات علمی را شامل میشود.
این درخواستهای مشخص در این کارزار همگی ذیل همان تبعیض جنسیتی در حوزه کار و اشتغال قرار میگیرد، میشود به موارد بالا شمار دیگری از تبعیضها اضافه کرد که زنان جدا از متاهل و مجرد بودشان در حوزه اشتغال با آن مواجه هستند. به بهانه جمع شدن بیش از 4هزار امضا درباره موضوع تبعیض جنسیتی در حوزه اشتغال زنان با سیمین کاظمی، جامعهشناس و پزشک گفتوگو کردیم، گفتوگویی که در آن ضمن پرداختن به بنیاد تبعیضها میان زنان و مردان در حوزه اشتغال، مقایسهای هم میان وضعیت اشتغال زنان در ایران با سایر کشورها انجام شده است، کاظمی میگوید: «از نظر مشارکت اقتصادی زنان، رتبه ایران در بین ۱۴۶کشور ۱۴۴ بوده است.» متن این گفتوگو در ادامه آمده است.
خانم دکتر شما تبعیض جنسیتی در حوزه اشتغال را چطور صورتبندی میکنید؟
تبعیض جنسیتی در حوزه اشتغال چند وجه دارد؛ یک وجه آن در میزان اشتغال است که به طور کلی میزان اشتغال و کار دستمزدی زنان بسیار کمتر از مردان است. دوم اشتغال متزلزل و ناپایدار زنان و رانده شدن آنها به بخش غیررسمی بازار کار است. سومین وجه هم تبعیض جنسیتی در پرداخت حقوق و دستمزد و مزایای شغلی است که زنان حقوق کمتری میگیرند و از مزایا هم محرومند. آموزههای سنتی نقش اصلی زن را در خانه و مادری و مراقبت و خانهداری تعریف میکند.
بنیاد این تبعیض چیست؟
ساختار سیاسی اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی همچنان بر تداوم تقسیم کار مبتنی بر جنسیت اصرار دارد. تاکید بر تقسیم کار جنسیتی و تجویز خانهنشینی برای زنان، دو علت اصلی دارد: اولا تقسیم کار مبتنی بر جنسیت با آموزههای سنتی مطابقت دارد که نقش اصلی و اساسی زن را در خانه و مادری و مراقبت و خانهداری تعریف و تعیین میکند. ثانیا چنین تقسیم کاری به لحاظ اقتصادی برای ساختار سیاسی اقتصادی منفعت دارد چون از نیروی کار رایگان و بدون مزد و مواجب زنان در خانه بهرهمند میشود.
در ایران چطور؟
در ایران تبعیض بین مرد و زن در اشتغال یک تبعیض ساختاری است، در تبلیغات رسمی، اشتغال زنان غیرضروری معرفی میشود چون گفته میشود هر زن بهطور پیش فرض وابسته به یک مرد (پدر، شوهر) است و نانآوری وظیفه او نیستژ بنابراین زنان نیازی به کار ندارند. چنین تبلیغاتی بر نگرش جامعه هم تاثیر گذاشته است بهطوری که اشتغال زنان بهعنوان تهدیدی برای اشتغال مردان تلقی میشود، آن هم در شرایطی که بیکاری یکی از بزرگترین مسائل اجتماعی ماست. در تصدی جایگاههای شغلی همیشه مردان محق شناخته میشوند چون نقش نانآوری با نگاهی جنسیت زده به مردان اختصاص دارد. این نگرش منفی به اشتغال زنان موجب شده با وجود آنکه زنان دارای تحصیلات دانشگاهی بیشتر از مردان هستند اما بیکاری در آنها بسیار بیشتر است و فقدان فرصت اشتغال موجب بیانگیزگی و سرخوردگی زنان از بازار کار رسمی شده است. بهطوری که 85درصد زنان هیچ مشارکت اقتصادی ندارند یعنی نه شاغلند و نه حتی جویای کار هستند. بخشی از زنان که با وجود چنین وضعیتی همچنان در جستوجوی کار هستند، مجبورند به بازار کار غیررسمی روی بیاورند و با مزد ناچیز و شرایط غیرمنصفانه کار کنند که در واقع بهرهکشی از نیروی کار زنان است.
نکته جالب این است که اشتغال زنان بیشتر در بخش خدمات است تا بخشهایی مثل صنعت. این امر موجب شده که ما زنان را در برخی مشاغل پشت پیشخوانها ببینیم. همین رویتپذیر بودن کار زنان در بخش خدمات باعث شده است که بسیاری با ناباوری با مساله بیکاری زنان و تبعیض جنسیتی در اشتغال مواجه شوند و حتی آن را نپذیرند یعنی بدون اطلاع از تبعیض جنسیتی عمیق در اشتغال و این واقعیت که نرخ مشارکت اقتصادی زنان در ایران کمتر از 15درصد است و بدون اینکه به آمار نگاهی بیندازند: میگویند ما هر جا میرویم زنان را میبینیم. با چنین سوگیریهایی رسانهها و فعالان حقوق زنان لازم است در روشن کردن وضعیت بیکاری زنان و تبعیض جنسیتی در اشتغال بیشتر تلاش کنند.
وضعیت مقایسهای تبعیض جنسیتی در اشتغال در ایران با سایر کشورها چطور است؟
در آمارهای بانک جهانی میزان مشارکت زنان در نیروی کار در سال ۲۰۲۳ در ایران 4/14درصد بوده در حالی که در جهان میزان مشارکت زنان در نیروی کار 7/48درصد بوده است. در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا هم ۱۹درصد بوده است. جالب است که در عربستان سعودی 5/34درصد و در امارات متحده عربی 4/55درصد و در ترکیه 3/35درصد بوده است. همه اینها کشورهای اسلامی و در نزدیکی ایران هستند. در شاخص شکاف جنسیتی که سالانه توسط مجمع جهانی اقتصاد منتشر میشود هم از نظر مشارکت اقتصادی زنان، رتبه ایران در بین ۱۴۶ کشور ۱۴۴ بوده است. تمام آمار و دادهها نشان میدهند که ایران از نظر وضعیت اشتغال زنان از بدترین کشورهای جهان است.
به تازگی کارزاری درخصوص وضعیت اشتغال زنان متاهل شاغل راه افتاده، امضاکنندگان به تفاوت حقوق مزایای این زنان با مردان اعتراض دارند، نظرتان درباره این تفاوت چیست؟
تفاوت جنسیتی دستمزد (یعنی دستمزد نابرابر در ازای کار برابر) و محروم کردن زنان از حق عائلهمندی و تسهیلات و … به این علت است که زنان به عنوان ولی و سرپرست به رسمیت شناخته نمیشوند یعنی زن اگر متاهل باشد، به طور پیشفرض عائله و اولاد متعلق به شوهر است و نه زن. مرد به عنوان نانآور اصلی شناخته میشود و مزایایی اگر باشد به او تعلق میگیرد. قیمومت و سرپرستی صفت مردانه به حساب میآید. براساس تقسیم کار مبتنی بر جنسیت، نقش زنان در خانه تعیین شده است و مردان نقش نانآور خانواده را دارند. با این رویکرد کار بیرون از خانه و کار مزدی برای زنان غیرضروری شمرده میشود. بر همین مبنا حتی وقتی زن متاهل سر کار میرود، کار او به عنوان کار فرعی و «کمک خرج» صورتبندی میشود و به این ترتیب مزایایی که به مرد داده میشود به زن تعلق نمیگیرد. در فرهنگ کار ایران، کار زنان بیارزش است و کارفرمایان چه دولتی و خصوصی زنان را مستحق مزد کمتری میدانند. نابرابری جنسیتی در دستمزد، فقط یک امر فرهنگی نیست و کارکرد و منافع اقتصادی برای کارفرمایان دارد. کارفرمایان در هر دو بخش دولتی و خصوصی و به ویژه بخشخصوصی از نیروی کار زنان با پرداخت دستمزد کمتر بهرهمند میشوند و سود بیشتری ذخیره میکنند. برای همین عدم مساوات را با اتکا به فرهنگ نابرابری جنسیتی توجیه و از آن دفاع میکنند. مطالعاتی که در رشتههای علوم اقتصادی انجام شده، همگی شکاف جنسیتی در پرداخت دستمزد را تایید میکنند. گفته شده دستمزد زنان ۴۱درصد کمتر از مردان است البته شکاف دستمزدی در بخش خصوصی بیشتر از بخش دولتی بوده و در بخش خصوصی تا ۷۰درصد هم میرسد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد