2 - 06 - 2024
رقابت پوتین و اردوغان در زمین اوراسیا
محمدرضا ستاری- تهاجم روسیه به اوکراین و تحریمهای همهجانبه غرب که موجب انزوای مسکو شده، فرصت بیسابقهای را برای ترکیه و شخص رجب طیباردوغان فراهم کرده است، به طوری که اکنون روسیه به شریک اصلی واردات از ترکیه تبدیل شده است. البته این همکاریها در سایه رقابتهای ژئوپلیتیکی میان دو کشور جریان دارد چراکه شاهد هستیم تنها در یک نمونه، اردوغان با اعتماد به نفسی بالا، پوتین را در قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی که حوزه نفوذ و منطقه حیاتی روسیه محسوب میشود، به چالش کشیده است.
در واقع ترکیه اکنون جمهوری آذربایجان را در قفقاز جنوبی به عنوان دروازهای جهت جاهطلبی و نفوذ ژئوپلیتیکی خود در کشورهای ترک زبان آسیای مرکزی قرار داده و سعی دارد در چارچوب یک همکاری ترانس خزر، حوزههای متنوعی از امنیت، تجارت و فرهنگ را به منظور همکاری در کشورهای این منطقه پیگیری کند.
ظهور ترکیه به عنوان یک جایگزین امنیتی
طبق گزارشی که در این خصوص مجله نشنال اینترست به قلم یوهان انگوال استاد مرکز مطالعات اروپای شرقی استکهلم منتشر کرده، افزایش نفوذ ژئوپلیتیک ترکیه در منطقه ماورای خزر را میتوان براساس جنگ اخیر قرهباغ میان باکو و ایروان در سال ۲۰۲۰ تفسیر کرد. در طول این جنگ، آنکارا با حمایت همهجانبه از باکو، این امکان را فراهم کرد تا الهام علیاف رییسجمهوری آذربایجان بتواند مناطق وسیعی از قرهباغ کوهستانی و جمهوری ناگورنو-قرهباغ را تصرف کند. این مساله از آنجا اهمیت دارد که ولادیمیر پوتین رییسجمهوری روسیه در این جنگ میانجی آتشبس شده بود، اما متحد اردوغان یعنی علیاف در نهایت در آن پیروز شد، بنابراین ترکیه حضور نظامی و امنیتی خود را در قفقاز جنوبی تثبیت کرده و از این رهگذر انحصار نظامی روسها در این منطقه را شکست.
ترکیه و جمهوری آذربایجان در پی موفقیت در جنگ، اقدام به تدوین ائتلاف استراتژیک خود در بیانیه شوشا ۲۰۲۱ کردند. این معاهده با یکی از اعضای ناتو که شامل تعهدات دفاعی متقابل است، به باکو یک جایگزین امنیتی به جای روسیه میدهد. در چنین شرایطی بود که در شهریورماه سال گذشته جمهوری آذربایجان در یک حمله نظامی و در مقابل چشمان نیروهای حافظ صلح روسیه توانست کنترل کامل قرهباغ کوهستانی را به دست آورد و واکنش روسها که تحت فشار جنگ اوکراین قرار دارند، خروج فوری و کامل نیروهایشان در قرهباغ کوهستانی بود.
در این شرایط، نحوه بازیگری ترکیه از چشم کشورهای ترک زبان آسیای میانه نیز دور نمانده و آنها را متقاعد کرده که همکاری با آنکارا میتواند برای آنها مزایای امنیتی واقعی داشته باشد. به همین دلیل است که قزاقستان و ازبکستان هر دو روابط دوجانبه خود را با ترکیه به سطح یک مشارکت راهبردی جامع ارتقا دادهاند و توافقاتی برای توسعه همکاری نظامی در زمینههایی ازجمله آموزش، مانورهای نظامی مشترک و جمعآوری اطلاعات امضا کردهاند. علاوه بر این، صنعت دفاعی ترکیه به سرعت بر بازار رو به رشد هواپیماهای بدون سرنشین آسیای مرکزی تسلط پیدا کرده و سلطه سنتی مسکو به عنوان تامینکننده منحصربهفرد تسلیحات در این منطقه را با چالش مواجه کرده است.
از آنجا که روسیه مشغول جنگ در اوکراین بوده و موقعیت آن در قفقاز جنوبی تضعیف شده است، به طور طبیعی ضمانتهای امنیتی مسکو برای کشورهای آسیای مرکزی هم چندان اعتباری مانند گذشته ندارد. به طور مثال درگیریهای مرزی و خشونتآمیزی که در سالهای ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ میان قرقیزستان و تاجیکستان که هر دو نیز عضو پیمان امنیت جمعی با روسیه بوده و میزبان پایگاههای نظامی این کشور هستند در حالی با واکنش و مداخله نیمبند روسیه مواجه شد که ترکیه به صورت جدی سعی در ایجاد صلح میان قرقیزستان و تاجیکستان داشته و به پیشرفتهایی نیز به منظور تحقق توافقنامه صلح میان دو کشور نائل شده است.
کریدور میانی
همکاری ترکیه با کشورهای آسیای میانه منجر به تقویت کریدور تجاری ترانس خزر به عنوان یک مسیر جایگزین برای تجارت میان اروپا و آسیا شده است؛ امری که به وضوح روسیه را در این مسیر دور میزند. در واقع کریدور میانه شبکهای جادهها، خطوط ریلی و مسیرهای دریایی است که اروپا و آسیا را از طریق آسیای مرکزی، قفقاز جنوبی و ترکیه به یکدیگر متصل میکند. علاوه بر این چینیها نیز با ساخت راهآهن چین- قرقیزستان- ازبکستان که احتمالا به کریدور میانی متصل میشود، یک مسیر اضافی در جنوب آسیای مرکزی را در دستور کار دارند. لذا از آنجا که اکنون کریدور فعلی که آذربایجان را از طریق گرجستان به ترکیه و اروپا متصل میکند، ظرفیت لازم را برای افزایش همکاریهای تجاری ندارد، ترکیه به همراه آذربایجان و چهار کشور دیگر از آسیای مرکزی قصد دارند (در اقدامی معنادار علیه امنیت ملی ایران) کریدور زنگزور را نیز در مرز میان ایران و ارمنستان ایجاد کنند. البته برای ایجاد کریدور میانی، برنامههایی از جمله افزایش ظرفیت بار از ۲میلیون به ۱۰میلیون تن و نیز سرمایهگذاری ۱۰میلیارد یورویی اروپایی نیز در دستور کار قرار دارد.
اهمیت دیگر چنین طرحی، کاهش وابستگی کشورهای آسیای مرکزی به روسیه است.
به عنوان مثال از آنجا که حدود ۸۰درصد از صادرات نفت قزاقستان از طریق خاک روسیه به سمت بازارهای غربی سرازیر میشود، با قطع شدن این مسیر در سال ۲۰۲۲، قزاقها شروع به همکاری با آذربایجان برای صادرات نفت خود به سمت اروپا کردند. علاوه بر این ترکمنستان نیز مذاکراتی جدی برای انتقال گاز خود از طریق آذربایجان و ترکیه به اروپا انجام داده و همین امر باعث شده تا ترکیه به عنوان کلید دسترسی اروپا به منابع طبیعی غنی آسیای مرکزی محسوب شود.
اتحاد جهان ترک
در چنین شرایطی ترکیه برنامههای دیگری را نیز همزمان پیش میبرد، مانند ایجاد سازمان کشورهای ترک زبان که زمینههای مختلف همکاری میان این کشورها را دربر میگیرد.
در این راستا ترکیه به همراه جمهوری آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان، یک طرح بلندپروازانه به نام چشمانداز جهان ترکی تا ۲۰۴۰ را کلید زده که هدف آن نوعی اتحادیه کشورهای ترک زبان مانند اتحادیه اروپاست.
این مساله فارغ از مزایای اقتصادی و ژئوپلیتیکی برای ترکیه، حامل یک قدرت نرم برای آنکارا نیز هست زیرا ترکیه در این مسیر جا پای روسیه به عنوان کشوری میگذارد که هنجارها و ارزشهای آن برای سالیان متمادی در کشورهای تازه استقلال یافته تبلیغ و ترویج شده است. لذا از آنجا که کشورهای آسیای مرکزی به همراه جمهوری آذربایجان به سرعت دستخوش تغییرات سریع اجتماعی و جمعیتی شده و بیش از ۷۰درصد از جمعیت کشورهای آسیای مرکزی زیر ۴۰سال دارند، فرهنگ روسی در حال از دست دادن نقش غالب خود در منطقه است.
پیامدهای سیاست غرب
پیامدهای جنگ روسیه و اوکراین باعث شده تا کشورهای قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی چارهای جز تنوع بخشیدن به روابط دیپلماتیک و نیز یافتن راههای جایگزین برای بازارهای بینالمللی خود نداشته باشند. از همین رو است که اکنون ترکیه خود را به عنوان یک شریک جایگزین مطرح کرده و عملا ضمن نفوذ به مناطق حیاتی روسیه، وزنه تعادلی مسکو در سراسر منطقه قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی را به هم زده است.
در همین رابطه سوال مهم این است که چنین فرآیندی برای ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا چه معنایی میتواند داشته باشد؟ برای پاسخ به این سوال میتوان گفت که هرچند ترکیه یکی از متحدان کلیدی ناتو است، اما از منظر ایدئولوژیک وابستگی صرف به غرب و شرق ندارد و سیاست خارجی پاندولی و نوسانی خود را دنبال میکند.
در چنین شرایطی و در حالی که ترکیه دستور کار خاص خود را دنبال میکند که شامل تبعیت از روسیه و چین نمیشود، رقابت ژئوپلیتیکی آن با روسیه به نفع غرب است زیرا میتواند از لحاظ استراتژیک کشورهای واقع در شرق و غرب دریای خزر را به ساختار امنیتی اروپا نزدیکتر کند و از وزن استراتژیک روسیه و چین در این مناطق بکاهد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد