6 - 05 - 2023
روابط تهران- دمشق: آغاز واگرایی یا تحکیم مناسبات راهبردی؟
دکتر صلاحالدین هرسنی*
در شرایطی که خیال بشار اسد بابت بقا در کسوت ریاستجمهوری راحت است، نشانگان و قرائن نشان میدهد که بشار اسد حاضر به حضور مداوم تهران در سوریه نیست و لزوما جمهوری اسلامی ایران باید در عصر پساداعش بابت خروج نیروهای خود از این کشور تصمیمگیری کند. به عبارت دیگر، عصر واگرایی در روابط تهران- دمشق آغاز شده است و این واگرایی اگرچه ممکن است به سرعت اتفاق نیفتد ولی با تاخیر رخ خواهد داد. این فرضیه بدان جهت قوت میگیرد که کشورهای عربی حاضر به پذیرش سوریه در محافل کلاسیک دنیای عرب شدهاند. تحت این شرایط اگر قرار باشد روابط مجموعههای عربی بعد از یک دوره فترت و واگرایی نسبی قوام و استحکام یابد، دیگر هیچ نیازی به تداوم رابطه راهبردی با ایران نیست. در حقیقت مجموعههای عربی آنگونه که در ادبیات و رسانههای آنها گفته و شنیده شده است، هیچ موافقتی با نقش و جایگاهیابی ایران به واسطه نفوذهای بدخیم و رفتارهای ثباتزدا و همچنین «ساختن عمق استراتژیک» در هندسه ژئوپلیتیک غرب آسیا ندارند، بلکه برعکس برنامههای جمهوری اسلامی ایران را به واسطه قابلیتهای هستهای و موشکهای بالستیک نقطهزن و در شرایط حاضر نیز پهپادهای انتحاری، عامل اصلی اختلال در نظم ژئوپلیتیک منطقه پرآشوب غرب آسیا میدانند. تحت این شرایط، ماندن بشار اسد در مجموعههای عربی اولویت و مطلوبیت بیشتری نسبت به ماندن در کنار ایران دارد. در واقع و همانگونه که برخی از تحلیلگران مسائل بینالملل نیز اشاره کردهاند، سوریه کشوری عربی است و با جهان عرب تعاملی نزدیک دارد، تا جایی که برای آنان، هویت عربیشان مقدم بر هویت اسلامی است. این امر در زمان جمال عبدالناصر بیشتر قوت گرفت و ناسیونالیسم عربی به شدت قدرتمند شد. حال اگر این فرضیه معطوف به حقیقت و واقعیت باشد که به نظر میرسد اینگونه باشد، به معنای هزینه سنگینی است که به واسطه اتخاذ سیاست میدان به جای اخلاق دیپلماتیک و فرهنگ راهبردی در روابط خارجی با همسایگان بر جمهوری اسلامی و مشخصا دستگاه دیپلماسی وارد و تحمیل شده است.
همزمان با اقدامات ایذایی مجموعههای عربی، مقامات واشنگتن اخیرا و موکدا نیز به مقامات سوریه اعلام کردهاند تا زمانی که مقامات سوریه و مشخصا بشار اسد روابط خود را با جمهوری اسلامی ایران دستخوش تغییر نکنند و پایان ندهند، حاضر به عادیسازی خود با سوریه و بشار اسد نمیشوند. از منظر نشانهشناسی، این اخطار و هشدار قبل از آنکه متوجه مقامات سوریه باشد، بیشتر متوجه مقامات جمهوری اسلامی ایران است. در حقیقت این هشدار به معنای نظم جدیدی از انزوا و مهار جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. به این ترتیب و با توجه به تغییراتی که در معادلات منطقه غرب آسیا در حال رقم خوردن است، سفر رییسجمهوری به سوریه را نباید به معنای لزوما سرمایهگذاری و گسترش روابط معمول دیپلماتیک تفسیر کرد. این سفر قبل از آنکه تلاشی برای تحکیم مناسبات راهبردی باشد در حقیقت تلاشی برای تقاعد مقامات سوریه بابت ماندن در کنار جمهوری اسلامی ایران و در نتیجه جلوگیری سوریه در پیوستن به کشورهای عربی است. به نظر میرسد با توجه به اتخاذ سیاستهای اخیر محمد بنسلمان در تحکیم و قوام روابط مجموعههای عربی، از نقشیابیهای امنیتی جمهوری اسلامی در منطقه کاسته شود. به این ترتیب به نظر نمیرسد که با توجه به نظم ضدایرانی جدید مجموعههای عربی، تنشزدایی تهران- ریاض بتواند کمکی به جایگاهیابی جمهوری اسلامی ایران در مناسبات و معادلات منطقه غرب آسیا کند.
* کارشناس و تحلیلگر ارشد مسائل بینالملل
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد