27 - 11 - 2022
روحانی پشت فرمان تاکسی!
محمد رضا ستوده-
در خبرها آمده بود نخست وزیر نروژ راننده تاکسی شد تا شنونده مشکلات مردم باشد.
آقای روحانی به محض شنیدن این خبر از ایشان الگوبرداری کردند و پشت فرمان یک سمند زرد نشستند تا از نزدیک با مشکلات مردم آشنا شوند.
میدان ونک – ساعت ۴ بعد از ظهر
آقای روحانی بیرون تاکسی ایستاده و یک دست خود را روی سقف ماشین گذاشته و داد میزند:
انقلاب… انقلاب…
یک ساعت میگذرد و هیچکس سوار نمیشود. آقای روحانی کلافه میشود و مسیر را عوض میکند و داد میزند:
آزادی … آزادی!
ناگهان کل میدان ونک به سمت تاکسی آقای روحانی حمله میکنند تا سوار شوند. تمام جمعیت میخواهد به آزادی برود ولی آقای روحانی فقط چهار نفر را میتواند سوار کند. بازار سیاه راه میافتد و هر کس حاضر است کرایه بیشتری بپردازد تا به آزادی برسد. حتی عدهای حاضرند علاوه بر کرایه، جانشان را بدهند تا به آزادی برسند!
در نهایت دو نفر جلو، چهار نفر عقب و سه نفر هم توی صندوق عقب سوار میشوند. مسافرها به صورت مختلط سوار شدهاند و بسیار بسیار به هم نزدیک هستند! آقای روحانی مسافرها را تفکیک میکند و سه مسافر خانم داخل صندوق عقب سوار میشوند.
آقای روحانی راه میافتد. به محض حرکت مسافران شروع میکنند به درد دل کردن و خواستههایشان را بیان میکنند:
مسافر۱: آقای روحانی میشه تا تابستون تموم نشده از وزارت کشور و شورای عالی امنیت ملی مجوز بگیری بریم پارک آب و آتش آببازی؟!
روحانی: از دولت نباید توقع معجزه داشت! این خواسته خیلی بزرگیه، به زمان نیاز داره. باید بین سه قوه جلسه تشکیل بشه تا به نتیجه برسه!
مسافر۲: اصلا شما خودتونم بیاید ببینید که اتفاقی نمیافته. فقط هم آقایون باشن که مشکلی نباشه!
روحانی: نه. همه مزهاش به اینه که مختلط باشه. یا همه یا هیچی!
(خانمها از توی صندوق عقب دست میزنند و هورا میکشند.)
مسافر۳: اصلا خود سردار رادان هم بیاد ولی با تفنگ آبپاش!!
روحانی: ایشون اگه بخواد بیاد، تفنگ آبپاش براش افت داره، حداقل با اون ماشین بزرگا میاد که با فشار آب میپاشه!
خانم توی صندوق عقب: آقای روحانی آزادی زندانیهای سیاسی و رفع تحریمها به کنار، فعلا میشه توی شورایعالی انقلاب تصویب کنین ساپورت آزاد بشه که همه با خیال راحت بپوشن، این طوری به دل آدم نمیچسبه!
مسافر۴: به دل نباید بچسبه که باید به پا بچسبه!
روحانی: آزادی ساپورت واسه برنامه پنجم توسعس. بازم از دولت توقع معجزه نداشته باشید. ما از شلوار خمرهای به ساپورت رسیدیم!
مسافر۵: چرا نمیرسیم پس؟!
روحانی: چرا دیگه رسیدیم. الان دارن میپوشن!
مسافر۵: آزادی رو میگم آقای دکتر!
روحانی: چرا میرسیم… انقلاب تا آزادی راهی نیست…
میرسیم ایشالا…
گوهری که از دست رفت
خیلیها در طول زندگیشان نمونههای شبیه خودشان را میبینند یا بعد از پایان عمر کسانی شبیه به آنها پا به عرصه میگذارند اما علی حاتمی در ۲۳ مردادماه که به دنیا آمد، این روز را به نام خودش ثبت کرد و متاسفانه دیگر کسی همسنگ او دیده نشد. او در هر زمینهای که کار کرده، یکه تاز بوده است.حاتمی دردانه و یکدانه ماند. کارهایی که حاتمی در زمان حیاتش برای سینما انجام داد را از کس دیگری ندیدیم و لااقل در ذهن نسل من ماندگار شد و به عقیده من تکرارشدنی نیست. همچنان که که میبینید در گذشته شبیهش را نداشتیم و الان هم بعد از گذشت سالها از رفتنش، کسی که حتی کمترین شباهتی به او داشته باشد، وارد سینمای ما نشده است. زندهیاد علی حاتمی گوهری بود که خیلی زود او را از دست دادیم و فقط میتوانیم به این دل خوش کنیم که در دورانی از زندگیمان او را در سینما داشتیم.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد