28 - 04 - 2020
رونمایی از کتابی با موضوع کودکان مبتلا به سرطان
کتاب «سین سین و نیروی خارقالعاده» با موضوع کودکان مبتلا به سرطان نوشته رکسانا ساداتمقدم، با حضور و همراهی مسوولان موسسه خیریه محک رونمایی شد. در این مراسم، بهناز آسنگری مدیر بخش خدمات حمایتی محک گفت: هدفمان در محک این است که فضای خوبی را برای بچهها ایجاد کنیم تا فرآیند درمان را راحتتر پشتسر بگذارند. اتاق بازی یکی از این فضاهاست و در آنجا مددکاران بازیدرمانی را با بچهها انجام میدهند.
وی افزود: یکی دیگر از کارهای انجام شده در محک، ترالی کتاب است. ترالی معمولا حملکننده دارو است و باعث احساس ترس در بچهها میشود اما محک ترالی کتاب را جایگزین ترالی دارو کرد تا نه تنها از ترس بچهها کم شود و احساس خوبی داشته باشند بلکه فرهنگ کتابخوانی نیز در میان آنها ایجاد شود.
آسنگری ادامه داد: همکاران ما با بچهها کتابخوانی میکنند و سعی میکنیم محتوای کتابها به صورتی باشد که به روند درمان بچهها نیز کمک کند. در همین زمینه کتابی در خصوص شیمیدرمانی که در آلمان نوشته شده، اینجا ترجمه و با استقبال زیادی از سوی بچهها روبهرو شد.
مدیر بخش خدمات حمایتی محک با اشاره به کتاب رکسانا مقدم تاکید کرد: خانم مقدم کتابی در سوئد نوشتهاند و تصمیم به ترجمه آن به زبان فارسی داشتند. به محک مراجعه کردند و این کتاب از لحاظ روانشناسی و پزشکی نیز مورد مطالعه قرار گرفت و با فرهنگ ایرانی منطبق و بومیسازی شد.
حالا این کتاب به چاپ رسیده و امیدوارم در سراسر کشور به دست بچههایی که مبتلا به سرطان هستند برسد و با خواندن آن درباره سرطان بیشتر بدانند و فرآیند درمانشان را راحتتر پشتسر بگذارند.
وی تصریح کرد: اتفاقی که در محک رخ میدهد، این است که بدون انسانهایی که به فکر همنوعانشان هستند، نمیتوانیم پیش برویم حتی اگر آن کمک نوشتن یک کتاب یا یک قدم کوچک باشد.
سین مثل سروش
در ادامه رکسانا ساداتمقدم نویسنده کتاب سین سین و نیروی خارقالعاده درباره نوشتن این کتاب گفت: من سوئد زندگی میکنم و درس و رشتهای که خواندهام ارتباطی با نویسندگی ندارد. اما انگیزهام برای نوشتن این کتاب به سال ۲۰۱۵ برمیگردد.
وی افزود: برادرم سروش عضو یکی از تیمهای بنام بسکتبال در سوئد بود و بازی خوبی داشت. سروش ۱۳ سال داشت و همیشه فکر میکرد نیروی خارقالعادهای دارد و هیچ اتفاقی برایش نمیافتد. اما پس از مدتی و در حدود هفت ماه دچار حالت تهوع، سردرد و سرگیجه شده بود. به پزشکان زیادی مراجعه کردیم و در نهایت متوجه شدیم برادرم مبتلا به سرطان و تومور مغزی شده است.
مقدم با اشاره به اینکه شنیدن این موضوع باعث شوک همگیشان شده بود اضافه کرد: همانطور که همه فکر میکنند هیچ وقت دچار سرطان نمیشوند، ما هم همین تصور را داشتیم. اما با وقوع این اتفاق برای برادرم شوک، ترس، نگرانی و دلهره همه وجودمان را فرا گرفت.
نویسنده جوان کتاب تصریح کرد: از سرطان چیز زیادی نمیدانستیم جز شیمیدرمانی. اما بعدها متوجه شدیم که فرآیند درمانی زیادی مثل پرتو درمانی و. . . دارد و به مرور با مدلهای درمانی مختلفی آشنا شدیم.
وی تاکید کرد: سوئد کشوری بود که از لحظه اول بیمار را از نظر روانپزشکی حمایت میکند. درباره بیماری توضیح میدهند و در درمان تمام تلاششان را برای احیای بیمار انجام میدهند اما باز هم برای خانوادههایی که عزیزشان مبتلا به سرطان شده، سوالات زیادی در این باره در ذهنشان شکل میگیرد که کسی پاسخگوی آن نیست.
مقدم با بیان اینکه پس از بیماری برادرش شروع به مطالعه درباره این بیماری کرد، گفت: کتابهای زیادی را خواندم، مدام از پزشکان سوال میپرسیدم و هربار درمانهای سروش را یادداشتبرداری میکردم. در واقع یک دفترچه یادداشت از بیماری سروش و جزئیات و فرآیند درمان او داشتم. در ادامه با خانوادههایی که در شرایط ما بودند شروع به گفتوگو کردم و متوجه شدم آنها نیز سوالات زیادی درباره این بیماری در ذهنشان وجود دارد که پاسخی برای آنها نداشتند.
امیدم را از دست ندادم
نویسنده این کتاب افزود: آنها هم نمیدانستند چطور به بیمارشان امید دهند و چطور به او کمک کنند تا درمان را پشتسر بگذارد. به همین دلیل تصمیم به نوشتن این کتاب گرفتم. موضوع این کتاب درباره بچهای است که زندگی عادی و آستانه ترس بالایی دارد.
فکر میکند هیچ وقت مبتلا به هیچ بیماری نمیشود اما روزی به سرطان مبتلا میشود. چون احساس میکند نیروی خارقالعادهای در بدنش دارد، پس فکر میکند میتواند به بیماریاش غلبه کرده و نجات یابد. اما آخر این داستان متوجه خواهیم شد نیروی خارقالعاده همان عشق، امید و خانواده پسربچه است که او را در راه غلبه به بیماریاش پیروز میکند. وی گفت: این کتاب از لحاظ روانشناسی و پزشکی از سوی پزشکان سوئدی تایید شد و مورد استقبال قرار گرفت و در نهایت به مرحله چاپ رسید تا اینکه سال ۲۰۱۷ مادرم نیز دچار سرطان شد و من برای کمک به او به ایران آمدم. شرایط درمان در ایران با سوئد بسیار فرق داشت. برای درمان مادرم او را باید از یک بیمارستان به بیمارستان دیگر میبردم و در نهایت مادرم پس از شش ماه نتوانست دوام بیاورد و فوت شد. پروسه درمان به خاطر جمعیت زیاد یا شرایط اقتصادی در ایران برای مردم سخت بود و تصمیم گرفتم بمانم و هر کمکی از دستم برمیآید انجام دهم.
مقدم افزود: با گروهی آشنا شدم و حرف از کتاب افتاد. آنها نیز از من خواستند کتاب را به فارسی ترجمه کنم. به همین دلیل به محک رفتم و با کمک آنها کتاب را بومیسازی و با فرهنگ ایرانی منطبق کردیم. محک از این کتاب بسیار استقبال کرد و حالا امیدوارم این کتاب در سراسر کشور چاپ شود و به دست کودکان مبتلا به سرطان و خانوادههایشان برسد. نویسنده جوان کتاب تاکید کرد: اسم این کتاب از نام برادرم سروش گرفته شده و نیروی خارقالعادهای که او همیشه در خود احساس میکرد. او حالا ۱۶ سال دارد و شرایط بیماریاش به گونهای است که پزشکان وی را قطع درمان کردهاند. اما ما امیدمان را از دست ندادهایم. من میخواهم این کتاب را به زبانهای دیگری که آشنا هستم مثل انگلیسی و فرانسه نیز به چاپ برسانم و به دست کودکان دیگر نیز برسد. این قدم کوچکی در مقابل کارهای بزرگی است که دیگران برای این بچهها انجام میدهند.
فرهنگسازی از دبستان
کیوان مجیدزادهاردبیلی رییس پژوهشکده سرطان پستان (پژوهشکده معتمد) نیز با ابراز خوشحالی از حضور در این مراسم و انتشار کتابی درباره سرطان کودکان گفت: نیازهای فرهنگی زیادی در کشور ما و در حوزه سرطان وجود دارد که فراموش شده است. طبق اعلام سازمان بهداشت جهانی ۴۰ تا ۵۰ درصد سرطانها قابل پیشگیری است که بخش مهمی از پیشگیری از مسیر آموزش و فرهنگسازی میسر میشود.
وی افزود: وقتی افراد سبک زندگی و رفتارشان را تغییر دهند، بدون شک تا حدود زیادی از ابتلا به سرطان جلوگیری کردهاند. اما باید کار جدی در این زمینه انجام شود. مردم اطلاع زیادی از سرطان ندارند.
مجیدزاده تاکید کرد: من استادی ژاپنی داشتم که یکبار نصیحت جالبی کرد. گفت اهل زیاد حرف زدن نیستم اما برای فرهنگسازی باید از دبستان شروع کنید. به همین دلیل در پژوهشکده هستیم تا با نخبگان فرهنگی جلساتی را تشکیل دهیم و برنامههایی را در راستای ارتقای آموزش و فرهنگ مردم درباره سرطان و مسیرهای پیشگیری از آن ترتیب دهیم چراکه با پیشگیری خیلی از افراد نجات پیدا میکنند. رییس پژوهشکده معتمد ادامه داد: یکی از تهدیدهای کشور ما چاقی است. از طرفی مصرف دخانیات، قلیان به ویژه مصرف آن توسط خانمها به شدت رواج یافته و این در حالی است که نرخ سرطان در دهههای آینده در کشورمان دو برابر امروز خواهد شد.
وی اضافه کرد: به نظر میرسد نویسندگان حوزه کودک هم میتوانند در فرهنگسازی کمک کنند و میخواهیم با آنها نیز جلساتی را داشته باشیم. شاید بتوان با ادبیات خاص کودکان و بدون آنکه آنها را نگران کنیم، از سرطان کتاب و قصه بنویسیم و در این خصوص آموزش دهیم تا شاید ورزش بخشی از زندگیشان شود. در آینده چاق نشوند و از دخانیات دوری کنند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد