8 - 04 - 2025
رکود بازار، درخشش طلا
نوید خیرخواه- بازار سرمایه در روز گذشته همچنان در وضعیتی نامساعد و به دور از انتظارات سرمایهگذاران به فعالیت خود ادامه داد، به گونهای که میتوان آن را به حکایت برباد رفتهای از یاد رفته تشبیه کرد که با نگاهی حسرتبار به عشقبازی و طنازی بازارهای موازی همچون طلا و ارز مینگرد و تنها میتواند آه عمیقی از سینه بیرون دهد؛ این روند در حالی تداوم یافته که گویی بازار سرمایه به جزیرهای فراموش شده در پهنه اقتصاد کشور تبدیل شده و مسوولان و سیاستگذاران توجه چندانی به وضعیت نابسامان آن نشان نمیدهند، به طوری که به قول یکی از کارشناسان بازار، در فضای اقتصادی کشور آنقدر «سمن» وجود دارد که «یاسمن» در میان آنها گم شده و کسی توجهی به آن نمیکند.
معاملات روز گذشته در بازار سرمایه باوجود تلاشهای صورت گرفته برای بهبود حجم و ارزش معاملات، موفقیت قابلتوجهی را به همراه نداشت و روند معاملات به گونهای پیش رفت که نه شاهد رشد قدرتمند شاخصها بودیم و نه افت سنگین و غیرمنتظرهای در آنها مشاهده شد؛ این وضعیت متعادل اما کمرمق، کارشناسان و فعالان بازار را به این جمعبندی هدایت کرد که مشکل اصلی بازار سرمایه در حال حاضر نه فشار فروش سنگین و هیجانی، بلکه عدم تمایل و رغبت خریداران برای حضور پرقدرت در بازار و سرمایهگذاری مجدد در سهام شرکتهاست که این امر ناشی از بیاعتمادی گسترده به روند آتی بازار و چشمانداز مبهم اقتصاد کشور است.
تداوم فضای ترس و بلاتکلیفی در میان معاملهگران و سهامداران
فضای حاکم بر معاملات روز گذشته به گونهای بود که از همان ساعات ابتدایی، موج تردید و ترس در چهره و نگاه تکتک فعالان بازار به وضوح قابل مشاهده بود؛ ترسی که ریشه در عدم تحقق انتظارات مثبت و وعدههای داده شده به بازار دارد و باوجود گذشت زمان قابل توجه، هنوز اتفاقات مطلوب و تحولات مورد انتظار سهامداران به وقوع نپیوسته است و حتی در مقاطعی که فضای بازار اندکی به سمت آرامش و ثبات حرکت میکند، موجی از اخبار متناقض و بعضا منفی از گوشه و کنار به سمت بازار روانه میشود و همان ثبات نسبی موجود را نیز تحتتاثیر قرار میدهد.
مدتها قبل بحث و تبادل نظری میان کارشناسان بازار درخصوص استراتژی مناسب سرمایهگذاری در شرایط فعلی صورت گرفته بود که براساس آن، پس از روی کار آمدن مجدد ترامپ و عدم دستیابی به توافق بینالمللی، یعنی از همان روزهای آبانماه، هر رشد مثبت در بازار سهام صرفا فرصتی مناسب برای نوسانگیری، فروش سهام و فاصله گرفتن از این بازار قلمداد میشود و در مقابل، هر افت قیمت در بازار طلا نیز فرصتی استثنایی برای خرید این فلز گرانبها بهشمار میآید؛ استراتژیای که اگرچه در ابتدا با مخالفتها و انتقادهایی از سوی برخی فعالان بازار روبهرو شد اما با گذشت زمان و پس از رویدادهایی همچون استیضاح رییسکل بانک مرکزی، بهتدریج در میان اکثر اهالی بازار رواج یافت و به یک رویکرد غالب تبدیل شد. این نگرش در کنار سایر عوامل باعث شده است تا احساس ترس و محافظهکاری در میان اکثر فعالان بازار بهشدت تقویت شود و آنها باوجود اذعان به جذابیت قیمتهای فعلی، انگیزه، قدرت خرید کافی و شهامت لازم برای سرمایهگذاری در این شرایط را از خود نشان ندهند؛ این در حالی است که تقریبا اجماع نظر کارشناسان بر این است که قیمتهای کنونی، چه از منظر سودآوری و چه از نظر ارزش دلاری، یکی از استثناییترین و خاصترین مقاطع تاریخی بازار سرمایه کشور محسوب میشود و حتی برخی تحلیلگران از دیدگاه آماری بر این باورند که بازار از نظر میزان ارزندگی، در وضعیتی مشابه با نیمه سال 98 قرار گرفته است؛ شرایطی که در آن بیش از 250 شرکت بورسی دارای ن سبت E/P فوروارد کمتر از 5 هستند، امری که در تاریخ بازار سرمایه کشور بیسابقه به نظر میرسد.
با وجود این شرایط استثنایی، برای خروج بازار از رکود فعلی و حرکت روبه جلو، به یک محرک و انگیزه قدرتمند نیاز است که متاسفانه تا روز گذشته این انگیزه به وجود نیامده و شکل نگرفته است؛ نکته منفی دیگری که در این میان قابل تامل است، این است که اگر به خاطر داشته باشیم، کارشناسان پیش از این از چهار محور و چهار چرخ اصلی برای حرکت بازار سرمایه در این مسیر پرفرازونشیب سخن بهمیان آورده بودند که یکی از آنها و شاید مهمترین آنها، تحولات سیاسی بود و سه محور دیگر شامل بحثهای اقتصادی، وضعیت شرکتها و نرخ ارز و نرخ بهره بود که همچنان در هالهای از ابهام قرار دارند.
چالشهای چندگانه بازار سرمایه در نبود عوامل محرک اصلی
شرایط کنونی بازار سرمایه با مشکلات متعددی مواجه است که گستره آن فراتر از یک یا دو عامل محدود است؛ در حال حاضر نهتنها مهمترین عامل تاثیرگذار یعنی عامل سیاسی به عنوان اصلیترین محرک بازار در کنار فعالان اقتصادی قرار ندارد و آرامش مورد انتظار در این حوزه حاصل نشده است، بلکه در دو پارامتر بسیار مهم و تعیینکننده دیگر یعنی نرخ بهره و نرخ ارز نیز بازار سرمایه با گرفتاریهای عدیده و فشارهای چندجانبهای دستوپنجه نرم میکند؛ در حوزه نرخ بهره، بازار سرمایه در حالی باید با نرخهای بسیار بالای ۳۵، ۳۶ و حتی ۴۰درصدی به رقابت بپردازد که این مقایسه همانند نبرد یک کشتیگیر سبکوزن در برابر حریفی غولپیکر است که به طور طبیعی شانس چندانی برای پیروزی در آن متصور نیست.
درخصوص مهمترین عامل دیگر یعنی نرخ ارز نیز، نرخ نیمایی مجددا به نمادی از ناکارآمدی و ناهماهنگی سیاستهای اقتصادی تبدیل شده که طبق روال معمول، تبعات منفی این سیاستگذاری نادرست بر دوش فعالان واقعی اقتصاد سنگینی میکند و در مقابل، منافع و رانتهای حاصل از آن به جیب دلالان و واسطهگرانی سرازیر میشود که تا همین چند ماه پیش برای دلار ۹۰هزار تومانی فریادهای اعتراضی سر میدادند و حتی کار را به استیضاح رییسکل بانک مرکزی کشاندند؛ این در حالی است که روز گذشته دلار در بازار آزاد به محدوده قیمتی ۱۰۶هزار تومان رسیده و همان مدعیان پیشین از اختلاف فاحش موجود میان نرخ ارز نیمایی و بازار آزاد بهرهبرداری میکنند؛ وضعیت به قدری آشفته شده که حتی محمدباقر قالیباف نیز از تریبون رسمی مجلس شورای اسلامی به صراحت اعلام میکند که رویکرد دستوری در تعیین نرخ ارز امری نادرست و غیرقابل دفاع است.
تداوم بلاتکلیفی بازار باوجود ارزندگی بیسابقه سهام شرکتها
در چنین فضای پرتلاطم و نامطمئنی، باوجود ارزندگی بیسابقه و قابل توجه قیمتها و با وجود این باور عمومی که قیمت سهام بسیاری از شرکتهای بورسی در نقاط بسیار حساس، مهم و بنیادی قرار گرفته است، انگیزههای سرمایهگذاری و تمایل به خرید سهام به طرز چشمگیری کاهش یافته است؛ البته لازم به ذکر است که این کاهش انگیزه الزاما منجر به سقوط شدید قیمتها نخواهد شد چرا که عوامل بنیادی همچون یک چتر نجات عمل کرده و از سرعت سقوط قیمتها میکاهد اما نکته حائز اهمیت این است که در این فرآیند، زمان ارزشمندی از دست میرود که قابل جبران نیست.
نباید فراموش کرد که بازاری که در مسیر صعودی قرار نگیرد، دیر یا زود محکوم به شکست خواهد بود و قیمتها بهتدریج و با شیبی ملایم مسیر نزولی را در پیش خواهند گرفت؛ نتیجه این شرایط پیچیده، همان وضعیتی است که در روزهای اخیر شاهد آن هستیم، یعنی بازاری که در تلاطمهای کوتاهمدت مثبت و منفی به حرکت خود ادامه میدهد اما آن جهش قدرتمند برای آغاز یک روند صعودی پایدار را تجربه و انگیزه لازم برای رشد مستمر و پایدار را پیدا نمیکند.
استراتژیهای متفاوت سرمایهگذاران در مواجهه با شرایط مبهم بازار
در این فضای پر از ابهام و عدم قطعیت، پرسش اصلی بسیاری از فعالان و سرمایهگذاران بازار این است که چه باید کرد و چه استراتژیای را باید در پیش گرفت؛ سناریوهای متعددی پیش روی بازار قرار دارد و انتخاب استراتژی مناسب در این شرایط دشوار شده است؛ سؤال بسیاری از سرمایهگذاران در روزهای اخیر این بوده که آیا بهتر است داراییهای خود را به صورت نقد نگه دارند و تا روشن شدن افق پیش رو از ورود به بازار خودداری کنند یا خیر؟
در این میان برخی تحلیلگران و کارشناسان اقتصادی بر این باورند که تجربه نشان داده است هر زمانی که بازار در چنین شرایط مساعد بنیادی قرار گرفته، دیر یا زود واکنش مثبت خود را نشان داده و مسیر صعودی را آغاز کرده است؛ در نقطه مقابل، گروهی دیگر از تحلیلگران با در نظر گرفتن مجموعه حوادث و اتفاقات اخیر، همچنان بر لزوم سرمایهگذاری در بازارهای موازی بهویژه بازار طلا تاکید و اصرار میورزند.
بسیاری از تحلیلگران تکنیکال نیز دیدگاههای متفاوتی را مطرح میکنند و بر این باورند که احتمالا تا پایان فروردینماه جاری، بازار همچنان با شرایط فعلی دستوپنجه نرم خواهد کرد و به احتمال زیاد اردیبهشتماه شرایط مساعدتری برای بازار سرمایه رقم خواهد خورد؛ با این حال، حتی این دسته از تحلیلگران نیز بر روی پیشبینیهای خود با قطعیت اظهارنظر نمیکنند و معتقدند در شرایط کنونی همه چیز براساس حدس و گمان است و وضعیت بازار بهشدت غیرقابل پیشبینی شده است.
تحلیل ریشهای چالشهای موجود
در فضای بازار سرمایه
حقیقت امر این است که برای درک عمیقتر و تحلیل دقیقتر شرایط فعلی بازار سرمایه و یافتن راهکارهای مناسب برای برونرفت از وضعیت موجود، ضروری است تا فضای کنونی را به شکلی سادهتر مدلسازی کرده و مسیرهای احتمالی پیش روی بازار را با دقت بیشتری مورد بررسی قرار دهیم؛ اگر بخواهیم تمامی مسائل و چالشهای فعلی را در چارچوب تحولات سیاسی خلاصه کنیم و به موضوع با نگاهی واقعبینانه و بدون پردهپوشی بنگریم، مساله اصلی از این قرار است که دولت ایالات متحده آمریکا به رهبری دونالد ترامپ نامهای را به مقامات جمهوری اسلامی ایران ارسال کرده و طرف ایرانی نیز در پاسخ به این نامه، ضمن رد پیشنهاد مذاکرات مستقیم، آمادگی خود را برای گفتوگوهای غیرمستقیم آن هم صرفا درخصوص موضوعات مرتبط با مسائل هستهای اعلام کرده است.
در شرایط کنونی، توپ در زمین رییسجمهور ایالاتمتحده قرار گرفته و تمامی بازیگران اقتصادی و سیاسی از جمله فعالان بازار سرمایه با نگرانی و هیجان خاصی در انتظار واکنش بعدی وی هستند؛ کارشناسان و تحلیلگران بازار سه سناریوی متفاوت را پیش روی خود میبینند که هر یک از آنها میتواند تاثیرات قابلتوجهی بر معادله بازار سرمایه و سایر بازارهای موازی بگذارد.
سناریوهای سهگانه تاثیرگذار بر آینده بازار سرمایه
سناریوی اول که خوشبینانهترین حالت ممکن محسوب میشود، عبارت است از پذیرش شروط جمهوری اسلامی ایران از سوی دولت آمریکا و موافقت با انجام مذاکرات غیرمستقیم پیرامون مسائل هستهای؛ در صورت تحقق چنین سناریویی، انتظار میرود که بازار سرمایه واکنش مثبت قابل توجهی از خود نشان داده و مسیر رشد و توسعه را در پیش گیرد و در مقابل، بازارهای موازی همچون سکه، ارز و دلار با اصلاحات چشمگیری روبهرو شوند که این امر به نوبه خود میتواند تقویتکننده روند صعودی بازار سرمایه باشد. در سناریوی دوم، دولت ایالات متحده پیشنهاد مطرح شده از سوی ایران را نمیپذیرد اما در عین حال از اتخاذ مواضع تند و تهاجمی نیز خودداری میکند و در نهایت، وضعیت به همان حالت قبلی یعنی تداوم تحریمها و اقدامات محدودکننده فعلی باز میگردد؛ در چنین شرایطی، انتظار کاهش قابل توجه نرخ ارز دور از ذهن به نظر میرسد اما در عین حال، بازار سرمایه نیز تا حدودی از آن فضای ترس و هراس کنونی خارج میشود، هرچند واکنشهای هیجانی مثبت و رشد چشمگیری را نیز تجربه نخواهد کرد؛ در این سناریو، عوامل تاثیرگذار دیگری همچون نرخ ارز نیمایی، نرخ بهره و تحولات داخلی شرکتها اهمیت بیشتری پیدا کرده و فضای بازار به سمت وضعیتی متعادل اما نهچندان قدرتمند هدایت خواهد شد. ترس و نگرانی اصلی نهتنها فعالان بازار سرمایه، بلکه تمامی بازیگران اقتصادی و حتی سیاسی کشور متوجه سناریوی سوم است که متاسفانه در شرایط کنونی بسیاری از تحلیلگران احتمال وقوع آن را بالا ارزیابی میکنند و بازار سرمایه نیز از هماکنون با تبعات منفی همین ترس و نگرانی دستوپنجه نرم میکند؛ این سناریوی تلخ و نگرانکننده عبارت است از رویارویی نظامی میان دو کشور که به اعتقاد اکثر کارشناسان، قطعا هیچ برندهای نخواهد داشت و همه طرفهای درگیر در آن متضرر خواهند شد.
راهبردهای مواجهه با شرایط پیچیده کنونی
کارشناسان اقتصادی بر این باورند که حتی در صورت وقوع چنین سناریویی، افرادی که به امید گریز از ریسک به سمت داراییهایی همچون صندوقهای طلا روی آوردهاند نیز از تبعات منفی آن در امان نخواهند بود چرا که رویارویی نظامی در هیچ سمت و سویی مطلوب و سودمند نیست و بدون شک، بازار سرمایه و اقتصاد کشور در زمره نخستین قربانیان چنین تحولی قرار خواهند گرفت.
در چنین شرایط پیچیده و مبهمی، سوال اساسی این است که سرمایهگذاران و فعالان بازار چه رویکرد و استراتژیای را باید در پیش بگیرند؛ پاسخ این پرسش محوری با توجه به تحلیلهای صورت گرفته، دقیقا این است که سرمایهگذاران باید با نگاهی پویا و انعطافپذیر در میان سناریوهای مختلف تحرک داشته باشند و استراتژیهای خود را متناسب با اخبار و تحولات جدید تنظیم و تعدیل کنند؛ در واقع، اگر فردی براساس تحلیلهای خود به این جمعبندی رسیده که احتمال وقوع سناریوهای اول و دوم بیشتر است، باقی ماندن در بازار سرمایه منطقیتر و معقولتر به نظر میرسد. در نقطه مقابل، برای افرادی که احتمال وقوع سناریوی سوم را حتی با ضریب احتمال ۵۰درصد قابل تحقق میدانند، ماندن در بازار سرمایه و حفظ موقعیتهای فعلی چندان منطقی و مقرون به صرفه نخواهد بود و شاید بهتر باشد با رویکردی محتاطانه، بخشی از داراییهای خود را به سمت مناطق کمخطرتر هدایت کنند تا در صورت وقوع چنین سناریویی، آسیبهای کمتری را متحمل شوند.
دیدگاه نسبت به سناریوهای پیشرو
در تحلیل شرایط کنونی باید اذعان داشت که کشور به مرحله و نقطهای رسیده است که دیگر ظرفیت اشتباه و تصمیمات غلط را ندارد. به واسطه تصمیمات اشتباه طی چند سال اخیر چه در حوزه سیاسی و چه در حوزه اقتصادی، گزینههای انتخابی محدود و تلخی پیش روی کشور قرار گرفته است. ظرفیت اقتصادی کشور نیز در وضعیتی نیست که فرصت اشتباه وجود داشته باشد. به نظر میرسد قوه عاقله تصمیمگیری در کشور مسیر و سناریوی اول را انتخاب کرده و به هر نحو ممکن به آن سمت خواهد رفت.
بحران مدیریت اقتصادی و چالش نرخ ارز
نکته قابل تامل این است در شرایطی که نزدیک به یک ماه است وزیر اقتصاد مشخص نیست و سیاستها به شکل نامشخص پیش میرود، یک سیاست به شکل قطعی و البته با اصرار برخی افراد همچنان ادامه دارد و آن هم سرکوب نرخ ارز است. در دولت پیشین این سیاست بارها تکرار شد و نتایج آن به وضوح مشاهده شد. در شعار و گفتمان اقتصادی دولت پزشکیان، موضوع نرخ ارز به صورت شفاف و روشن بیان شده بود که ارز با این وضعیت باعث بروز فساد، عدم دسترسی به منابع ارزان و عدم موفقیت در کاهش تورم میشود.
دوراهی سیاستگذاری ارزی
در حال حاضر حاکمیت در دو سوی یک جریان قرار گرفته است: اول، ادامه سیاست تثبیت نرخ ارز به بهانه مهار تورم که طبق تجربه شکستخورده قبلی، نه تورم کاهش مییابد، نه منابعی در اختیار دولت قرار میگیرد و از سوی دیگر، عدهای به راحتی از رانت این اختلاف استفاده میکنند. و دوم، تن دادن به بازار و سیاستهای بازارمحور که این مسیر در عین عاقلانه و منطقی بودن، کمی دردناک خواهد بود.
نفوذ رانتخواران و آینده سیاست ارزی
به نظر میرسد رانتخواران و کسانی که منافعشان در حفظ اختلاف نرخ ارز ترجیحی است، دولت را مدیریت کرده و آن را در این مسیر قرار دادهاند اما به نظر میرسد این روند نمیتواند برای مدت طولانی ادامه داشته باشد. دولت باید مسیر خود را سریعا مشخص کند، به خصوص بعد از بحران اخیر جهانی و کاهش قیمت نفت که شرایط را دشوارتر نیز خواهد کرد. شاید منطقیترین اقدام این باشد که مابهالتفاوت جریان نرخ ارز به دهکهای آسیبپذیر جامعه پرداخت شود و اجازه داده شود بازار کار خود را انجام دهد. این عاقلانهترین تصمیمی است که در حال حاضر میتوان اتخاذ کرد. در گذشته، آقای همتی تلاش کرده بود تا با شتابی آرام این دو نرخ را به هم نزدیک کند اما افرادی که منافع خود را در خطر میدیدند با بهانههای مختلف مانع این موضوع شدند.
چالشهای اساسی اقتصاد
هر چه زمان میگذرد، این کلاف پیچیدهتر و سردرگمتر و حل آن دشوارتر میشود. حاکمیت باید تن به تصمیمات سخت بدهد. موضوع نرخ ارز و ناترازیهای انرژی اعم از برق، بنزین، گازوئیل و موارد دیگر ابرچالشهای پیش روی کشور هستند که بدون حل آنها هیچ بازار، صنعت، تولید و سرمایهگذاری پیشرفت نخواهد کرد. به همین دلیل است که جریان پول هوشمند فعلی در جامعه خود را به ارز و طلا متصل کرده و از آن جدا نمیشود.
درک این مسائل چندان دشوار نیست و به نظر میرسد دولت نیز به خوبی از آنها آگاه است اما شجاعتی برای تصمیمگیریهای اساسی دیده نمیشود و به نظر میرسد جامعه نیز تحمل و پذیرش این تغییرات را ندارد. این نکات برای آگاهی اهالی بازار از فضای کسبوکار کنونی بیان میشود. باوجود ارزندگی بنیادی که در روز گذشته در قیمتها مشاهده شد، باید پذیرفت که با دولتی مواجه هستیم که نه قدرت اصلاحات درست اقتصادی را دارد و نه قدرت مذاکره. و دود این آتش طبق معمول قبل از همه به چشم فعالان اقتصادی و اهالی بازار سرمایه میرود و بهرهمندی از این وضعیت نصیب سفتهبازان و رانتخواران خواهد شد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد