29 - 11 - 2017
زادروز «انگلس» و نگاهی به اندیشههای او
فردریک (فردریش) انگلس همفکر و دستیار معروف کارل مارکس که به اتفاق «مانیفست کمونیست» را نوشتند ۲۸ نوامبر سال ۱۸۲۰ به دنیا آمد. او که پنجم آگوست سال ۱۸۹۵ در ۷۵ سالگی درگذشت، یک فیلسوف و سوسیالیست بهنام آلمان و یکی از دو نویسنده «مانیفست کمونیست» است. پدر انگلیس یک توانگر بود و کارخانه بافندگی داشت و مایل بود پسرش فردریک یک بازرگان شود و او را برای این کار آماده کرده بود. انگلس اندکی پس از پرداختن به کار تجارت از آن دست کشید و اعلام کرد جسم و روح او اجازه نمیدهد از درآمد ناشی از تجارت که او برای تولید کالا زحمتی نکشیده است، امرارمعاش کند و بیش از این نمیتواند به این کار ادامه دهد.
انگلس ضمن بیان این احساس، ابراز عقیده کرد که دولتها باید به سود جامعه، تجارت را خود به دست گیرند و هر گونه خرید و فروش در دست دولت بهعنوان خزانهدار جامعه باشد تا نهتنها بر قیمتها کنترل داشته باشند بلکه درآمد ناشی از این عمل بهطور مساوی برای همه مردم هزینه شود. او که با بیان این عقیده، معروف شده بود در پی خروج از دنیای تجارت و زندگانی پدر ثروتمندش، به برلن رفت و به مصاحبت فلاسفه وقت پرداخت. این فلاسفه به این دلیل که پس از مزدک (سوسیالیست بزرگ ایرانی قرن ششم میلادی و بنیانگذار این فلسفه در جهان) تا آن زمان کسی این عقاید را تا این حد افراطی نداشت و یا مطرح نکرده بود انگلس را یک سوسیالیست رادیکال پنداشتند.
این تعبیرها و ارزیابیها بود که انگلس را در عقایدش استوار ساخت و به تنظیم و قرار دادن این عقاید در مکتب سوسیالیسم پرداخت و نظرات خود را مشابه آن چیزی یافت که کارل مارکس به زبانی دیگر و علمیتر بیان کرده بود و برای مطابقت دادن هر چه بیشتر این عقاید، در سال ۱۸۴۲ به انگلستان رفت و پس از مطالعه انواع سوسیالیسم که تا آن زمان مطرح شده بودند، با کارل مارکس ملاقات کرد و پس از بحث بسیار و رفتوآمد مکرر، در سال ۱۸۴۴ کمونیست شد و در این زمینه به مارکس پیوست و به اتفاق «مانیفست کمونیست» را نوشتند که در سال ۱۸۴۸ انتشار یافت و سراسر اروپا را در انقلاب فرو برد.
انگلس همان سال به آلمان بازگشت و در انقلاب سال ۱۸۴۸ وطن شرکت کرد. سپس به انگلستان مراجعت و عمر خود را وقف پیشبرد جنبش سوسیالیست جهانی کرد. انگلس در زمان حیات مارکس هم اختلافنظرهایی با او داشت از جمله اینکه دانش را ناشی از تجربه میدانست.
پس از درگذشت مارکس در ۱۸۸۳، انگلس به تدریج به این نتیجه رسید که برای پیاده کردن سوسیالیسم و ایجاد جامعه بدون طبقه و مردمی از هر جهت برابر، به جای انقلاب پرولتاریا و حذف همه آثار نظامهای طبقاتی؛ بهتر است مرحله به مرحله عمل شود و «تحول» را جانشین «انقلاب» ساخت که طبیعت بشر، آسانتر، پذیرای آن است. به این ترتیب او ضمن وفاداری به «سوسیالیسم تمامعیار (کمونیسم)»، راه رسیدن به آن را از طریق ایجاد یک جامعه دموکراتیک سوسیالیستی (سوسیالیستی کردن از طریق به دست گرفتن پارلمان و شوراهای دیگر و انتخاب یک رییس دولت که تمایلات چپگرایانه داشته باشد) آسانتر و تحملپذیر دانست که نیاز به تخریب و خشونت و تولید مقاومت در دیگران ندارد. پس از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱، به نظر میرسد بیشتر احزاب کمونیست، این روش انگلس را پذیرفته و پیروی میکنند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد