21 - 04 - 2020
زادروز شاه طهماسب صفوی و نگاهی کوتاه به وضعیت ایران در زمان او
شاه طهماسب یکم، دومین شاه از دودمان صفویان ۲۱ فوریه سال ۱۵۱۴ در نیمه شب به دنیا آمد و به همین سبب بسیاری از مورخان ۲۲ فوریه را زادروز او نوشتهاند. وی پس از درگذشت پدرش شاه اسماعیل، در ده سالگی به سلطنت ایران رسید و پنج دهه حکومت کرد. شاه طهماسب خوی سپاهیگری نداشت و در زمان او، ایران مورد تعرض خارجی قرار گرفت، آسیب دید و تضعیف شد. وی در عین حال یک نویسنده بود و تذکره شاه طهماسب از اوست.
از رویدادهای عصر شاه طهماسب یکم آمدن آنتونی جنکینسون انگلیسی از جانب الیزابت اول (۱۶۰۳- ۱۵۳۳) از راه روسیه به قزوین و ملاقات او با شاه طهماسب در بیستم نوامبر ۱۵۶۲ و دادن نامه و هدایای پادشاه انگلستان است. طبق یادداشتهای جنکینسون که در صفحات۹۸ تا ۱۰۰ کتاب «دیدار آنتونی جنکینسون از ایران (پرشیا)» تالیف ریچارد هکلویر آمده است، شاه طهماسب به جای بحث سیاسی، از او درباره مذهبش پرسیده بود و پس از آن که شنید که مسلمان نیست بیرونش کرده بود. جنکینسون درباره چگونگی بیرون آمدن خود از کاخ سلطنتی قزوین نوشته است به سبب خارج از اسلام بودنش، در طول راه با او یک مامور حرکت میکرد که سطلی در دست داشت و خاک هر جا را که وی پای بر آن مینهاد با بیلچه برمیداشت به سطل میریخت تا پای کافر زمین را آلوده و نجس نکند و… جنکینسون نوشته است که هنگام ورود به کاخ و پیش از پیاده شدن از اسب، کفشهای او را خارج و کفشی شبیه دمپایی بر پایش کردند تا با آن کفشها به حضور شاه برسد. جنکینسون به جای واژه پادشاه، عنوان شاه طهماسب را در موارد متعدد «صوفی بزرگ» نوشته است. جنکینسون نوشته است که هدف ماموریت ایران برقرارکردن داد و ستد، استفاده از تسهیلات بازرگانی و گرفتن اجازه رفت و آمد و اقامت برای انگلیسیها بود، ولی به باور مورخان مقصود اروپاییان از رفت و آمد به دربار ایران این بود که آتش خصومت و جنگ میان ایران و عثمانی را با تحریک هرکدام علیه دیگری روشن نگهدارند تا به این وسیله از جانب قدرتهای شرق آسودهخاطر شوند. از زمان الیزابت یکم و پس از شکست اسپانیا در جنگ دریایی با انگلستان در دریای شمال بود که این کشور وارد قدرتهای برتر اروپایی شده و سیاست استعمار در پیش گرفته بود و… و ایران یکی از قربانیان این سیاست بوده است. جنکینسون که نخستین فرستاده یک پادشاه انگلستان به ایران بود قبلا چهار بار به روسیه سفر کرده و با ایوان چهارم (ایوان مخوف) در مسکو ملاقات کرده و میان دو دولت رابطه برقرار کرده بود.
شاه طهماسب یکم که مانند پدرش رییس مذهبی ایران هم بود ترتیب درستی برای جانشینی خود نداد و ایران از این لحاظ هم، پس از وی به دردسر افتاد. در زمان او بود که جماعت دیگری از روحانیون شیعه جبل عامل لبنان، نجف، کربلا و نیز بحرین به ایران دعوت شدند تا در اینجا اقامت و در مساجد موعظه کنند. شاه اسماعیل صفوی از آغاز قرن شانزدهم میلادی شیعه اثنیعشری را مذهب رسمی ایران اعلام کرده بود. قرنها پیش از او، بوئیان (دیلمیان) که باقی مانده عرب را از ایرانزمین بیرون رانده و بغداد را متصرف شده بودند به حمایت از گسترش ترویج شیعه اثنی عشری (۱۲ امامی) پرداخته بودند تا ایران از این لحاظ نیز ماهیت مستقل داشته باشد. پیش از آنان، مرداویز مازندرانی، یعقوب لیث سیستانی و سامانیان خراسانی زبان پارسی، فرهنگ و رسوم ایرانی را احیا کرده بودند که با این تلاشها، ایران در جهان اسلامی دارای یک ماهیت مستقل شده است.
مورخان غرب با تفسیر اقدام بوئیان و صفویه، شیعه اثنیعشری را جدا از ناسیونالیسم ایرانی نمیدانند همانگونه که در سراسر دوران ساسانیان، آیین زرتشت ستون ناسیونالیسم توفنده ایرانی بود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد