19 - 04 - 2025
زنان کارآفرین قربانیان خاموش سنت و ساختار
نسرین اکبری*
در سالهای اخیر شاهد افزایش حضور زنان در عرصههای اقتصادی، کارآفرینی و مدیریتی در کشورمان بودهایم. زنان ایرانی با انگیزهای عمیق برای ساختن آیندهای مستقل و پویا وارد میدان اقتصاد شدهاند و تلاش دارند نقش فعالی در توسعه پایدار ایفا کنند. با این حال ورود و تثبیت جایگاه آنان در عرصه کسبوکار همچنان با چالشهایی روبهرو است. این چالشها را میتوان در سه محور اصلی بررسی کرد:نخست، چالشهایی با ریشههای فرهنگی که از بیرون جامعه و روایتهای تاریخی و رسانهای بر زنان تحمیل میشود؛ دوم، محدودیتها و الگوهای فرهنگی که خود زنان به طور ناخودآگاه به دوش میکشند و سوم، مشکلات و محدودیتهای اقتصادی ساختاری که بر سر راه زنان قرار دارد. این نوشتار نگاهی دارد به این سه محور، با هدف شناخت بهتر موانع و زمینهسازی برای برنامهریزی دقیقتر در جهت توانمندسازی اقتصادی زنان.
چالشهای فرهنگی تحمیلی از سوی جامعه
یکی از نخستین موانع بر سر راه زنان در راهاندازی کسبوکار، باورها و نگرشهای فرهنگی است که در طول تاریخ، نقش زن را محدود به حوزههای خاصی تعریف کردهاند. این نگرشها، در بسیاری از موارد، بهگونهای سیستماتیک در رسانه، نهادهای تربیتی، قوانین و حتی روابط روزمره بازتولید شدهاند.
تجلی نقش زن بهمثابه نیروی فرعی در اقتصاد
در بسیاری از جوامع از جمله در جامعه ما، زن اغلب به عنوان نیروی مکمل در نظر گرفته شده است، نه محور اصلی یک فعالیت اقتصادی. این نگرش به ویژه در مناطق سنتیتر کشور مانعی جدی در برابر پذیرش زنان به عنوان کارفرما، مدیر یا نوآور است. زنانی که تصمیم میگیرند کسبوکاری راهاندازی کنند، در گامهای نخست با نگاههای تردیدآمیز اطرافیان روبهرو میشوند. حمایت اجتماعی اندک و نبود اعتماد به توان مدیریتی زنان، انرژی روانی زیادی از آنان میگیرد.
ترس از قضاوت اجتماعی
زنان کارآفرین اغلب مجبورند تصمیمات اقتصادی خود را در برابر نگاههای پرسشگر اطرافیان توجیه کنند. پرسشهایی نظیر «چرا در خانه نماندی؟»، «آیا شوهرت اجازه داده؟» یا «اگر شکست بخوری چه؟» هنوز بخشی از فضای فرهنگی جامعه ماست. این قضاوتها حتی اگر با حسننیت همراه باشند، در عمل اعتمادبهنفس زنان را تضعیف کرده و آنها را از اقدام بازمیدارند.
نقش رسانه در بازتولید کلیشهها
در بسیاری از فیلمها، سریالها و حتی تبلیغات، زن به عنوان موجودی وابسته، مصرفکننده و نه خلاق و مولد نمایش داده میشود. چنین بازنماییهایی ناخودآگاه به دختران و زنان جوان این پیام را منتقل میکند که عرصه تولید، مدیریت و نوآوری اقتصادی متعلق به مردان است. این کلیشهها بدون مقابله فرهنگی ساختاری به سدی بلند برای حضور زنان در عرصه کارآفرینی تبدیل شدهاند.
محور دوم: موانع فرهنگی درونیشده توسط خود زنان
در کنار موانعی که از بیرون به زنان تحمیل میشود، بخش قابلتوجهی از چالشها، ناشی از الگوهای فرهنگی و روانی است که خود زنان نیز حامل آن هستند. این باورها حاصل سالها آموزش، تجربه اجتماعی و انتقال نسلبهنسلاند که درونی شده و بهصورت ناخودآگاه رفتار زنان را شکل میدهند.
ترس از شکست و کمالگرایی افراطی
بسیاری از زنان پیش از راهاندازی کسبوکار دچار ترس شدید از شکست هستند. این ترس ریشه در ساختارهای تربیتی دارد که به دختران آموزش دادهاند ریسک نکنند، اشتباه نکنند و همیشه «بیعیب» باشند. در نتیجه زنانی که در مسیر کارآفرینی قدم میگذارند گاه منتظر شرایط «کاملا ایدهآل» میمانند و زمان را از دست میدهند.
نقص در آموزش اعتمادبهنفس مالی و تصمیمگیری اقتصادی
در خانوادههای ایرانی معمولا مدیریت منابع مالی به مرد خانواده سپرده میشود. دختران کمتر آموزش میبینند چگونه بودجهبندی کنند، سرمایهگذاری را بیاموزند یا تصمیمگیری اقتصادی کنند. همین کمبود آموزشی در بزرگسالی به وابستگی مالی یا تردید در مدیریت کسبوکار ختم میشود. زنانی که حتی با انگیزه وارد عرصه کارآفرینی میشوند، ممکن است در تصمیمگیریهای مالی کلان دچار ضعف یا واگذاری کامل به مردان شوند.
ترجیحات ناآگاهانه برای مشاغل سنتی یا «زنانه»
بسیاری از زنان حتی تحصیلکرده در هنگام انتخاب نوع کسبوکار ناخواسته به سمت مشاغلی میروند که از نظر اجتماعی «مناسب زنان» تلقی میشوند. خیاطی، آرایشگری یا فروشگاه پوشاک زنانه اگرچه مشاغل ارزشمند و ضروری هستند اما زنان در سایر حوزهها مانند صنایع، فناوری یا تجارت خارجی نیز باید سهم داشته باشند اما بازتولید ذهنی این مرزها، دامنه انتخابهای زنان را محدود میسازد.
موانع اقتصادی و ساختاری در مسیر زنان
اگر از لایههای فرهنگی عبور کنیم، در سطح زیرین، زنان با چالشهای اقتصادی و ساختاری جدی نیز روبهرو هستند که مختص جنسیت آنان است.
دسترسی محدود به منابع مالی و تسهیلات بانکی
زنان به ویژه زنان جوان و مجرد هنگام مراجعه به بانکها یا نهادهای مالی برای دریافت تسهیلات با تردیدهایی روبهرو هستند. نبود وثیقه کافی، نداشتن سابقه تجاری یا عدم پذیرش مسوولیت حقوقی از سوی خانواده یا همسر باعث میشود بسیاری از زنان اساسا نتوانند گامهای نخست در تامین مالی کسبوکار خود را بردارند.
عدم شمول در شبکههای رسمی اقتصادی و صنفی
زنان در بسیاری از صنوف و انجمنهای تجاری بهعنوان اعضای اصلی حضور ندارند. حتی اگر حضور داشته باشند در تصمیمگیریها نقش کمرنگی ایفا میکنند. نبود شبکهسازی حرفهای، یکی از موانع جدی برای رشد و توسعه کسبوکارهای زنانه است. در حالی که مردان از طریق ارتباطات صنفی و حرفهای بسیاری از موانع را دور میزنند، زنان اغلب منزوی میمانند و دسترسی به فرصتها برایشان دشوارتر میشود.
مسوولیت مضاعف خانه و کار
بیشتر زنان کارآفرین در کنار مسوولیتهای اقتصادی، وظایف خانه و خانواده را نیز برعهده دارند. ساختارهای حمایتی مانند مهدکودکها، مرخصیهای منعطف یا نظام مراقبت اجتماعی از زنان کارآفرین هنوز در کشور ما توسعه نیافته است. این شرایط فشار مضاعفی بر زنان وارد میکند و گاه آنان را از ادامه مسیر بازمیدارد.
راهکارها و نگاه به آینده
برای رفع این چالشها نمیتوان تنها به یک حوزه بسنده کرد. ما نیازمند اصلاحات فرهنگی، تقویت ساختارهای حمایتی و تحول در نگاه خود زنان به توانمندیهایشان هستیم. ابتدا اینکه باید طراحی برنامههای آموزشی اعتمادبهنفس و مدیریت مالی برای دختران از سنین پایین صورت گیرد، همچنین نیاز به بازنگری در سیاستهای اعطای تسهیلات بانکی به زنان کارآفرین و ایجاد صندوقهای ضمانت مالی ویژه آنان بسیار جدی است. علاوهبر این حمایت رسانهای از زنان موفق و نمایش الگوهای واقعی از کارآفرینان زن میتواند به عنوان بخشی از برنامه رسانه ملی مورد توجه قرار گیرد. با این حال ایجاد شبکههای حرفهای و صنفی ویژه زنان برای تبادل تجربه، بازاریابی مشترک و حمایت حقوقی در سطح عملیاتی میتواند به زنان کمک کند تا مسیرهای اشتباه را دوباره تکرار نکنند. ما نیاز به افزایش نمایندگی زنان در اتاقهای بازرگانی، انجمنهای صنفی و نهادهای تصمیمگیرنده اقتصادی داریم ضمن اینکه فرهنگسازی از طریق مدارس، دانشگاهها و برنامههای رسانهای برای بازتعریف نقش زن در اقتصاد ملی باید سیاستگذاری شود.
در پایان میتوان گفت زنان نیمی از جامعهاند و اقتصاد بدون مشارکت موثر آنان، رشدی متوازن و پایدار نخواهد داشت. اگرچه چالشهای پیشروی زنان در مسیر راهاندازی کسبوکار عمیق و چندلایه است اما با عزم ملی، تغییر نگرش و برنامهریزی هوشمندانه میتوان این مسیر را هموار کرد. ما در کمیسیون زنان خانه صنعت، معدن و تجارت ایران با هدف ارتقای نقشآفرینی زنان در حوزههای صنعتی، تولیدی و تجاری، بر آنیم تا صدای این چالشها باشیم و بستری برای گفتوگو، توانمندسازی و تغییر فراهم آوریم.
* دبیر کمیسیون زنان خانه صنعت، معدن و تجارت ایران
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد