14 - 12 - 2019
سالگرد قیام سی تیر
پس از پنج روز تظاهرات خونین و پُرتلفات در تهران و چندین شهر دیگر، سیام تیرماه ۱۳۳۱ (در سال ۱۹۵۲ مصادف با ۲۱ ژوئیه) شاه که خود را در خطر حذف شدن دید به ناچار تسلیم شد و علاوه بر نخستوزیری، حاضر شد که وزارت جنگ را هم به محمد مصدق بسپارد. شاه بعدازظهر آن روز و در اوج تظاهرات، از مصدق خواست که بار دیگر ریاست دولت را برعهده گیرد و قبول کرد که سلطنت کند، نه حکومت. «تاریخ نگاران» پیروزی ایرانیان در قیام تیرماه ۱۳۳۱ (ژوئیه ۱۹۵۲) را شکست سیاسی شاه و دولت لندن نوشتهاند و افزودهاند که این شکست، دولت لندن را از ادامه توطئه بازنداشت و این بار تلاش خود برای همدست کردن دولت واشنگتن را در براندازی مصدق دوچندان کرد و وسیعا به یارگیری در داخل ایران دست زد.
تظاهرات مردم که مورخان آن را عمدتا «خودجوش» توصیف کردهاند از لحظهای آغاز شده بود که اعلام شده بود دکتر مصدق به علت پذیرفته نشدن پیشنهادهایش از سوی شاه کنارهگیری کرده و استعفای او از نخستوزیری پذیرفته شده است. مورخان، به پاخیزی تیرماه ۱۳۳۱ ایران را یک رویداد بیسابقه در طول تاریخ ۲۵۰۰ ساله این ملت خواندهاند زیراکه پشتیبانی خارجی و نیروهای مسلح در کار نبود، لذا مردم جان بر کف نهاده و وارد خیابانها شده بودند. مردم خشمگین و آماده به پاخیزی بودند. به دلیل آزادی مطبوعات و انتشار جزئیات، مردم میدانستند که دکتر محمد مصدق به عنوان اعتراض به مداخلات شاه در امور اجرایی، از ریاست دولت کنارهگیری کرده بود. مصدق همچنین نگران بود که مبادا شاه اورا دور بزند و با خارجی (دولت لندن) تماس بگیرد و… مردم احمد قوام (قوامالسلطنه) را که از سوی شاه مامور تشکیل کابینه شده بود از عوامل دولت لندن میپنداشتند. ایرانیان نمیخواستند که محصول مبارزات چندین ساله آنان از میان برود. آنان مبارزات خود را سرآغازی برای استعمارزدایی جهانی، حذف سلطهگری و تامین دموکراسی و رعایت حقوق بشر میدانستند و قیام خود را به نیابت از مردم کشورهای استعمارزده و مردم تحت ستم اعلام میکردند و شعار میدادند: «شاه؛ سلطنت، نه حکومت»، «دموکراسی؛ حکومت مردم بر مردم»، «لندن؛ مکیدن خون مردم بیرزمناو بس است»، «نفت ما خون ماست- مصدق جان ماست، روح ماست»، «۴ قرن استعمار اروپایی بر دنیا بس است- بس است- بس است»، «خون فدای حق» و…

لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد