6 - 12 - 2022
سامشا ادامه حسامبیک بود
در روزهای اخیر پخش سریال «پشت کوهای بلند» به کارگردانی امرالله احمدجو از شبکه ۳ سیما پایان یافت. سریالی که به واسطه حضور بازیگران و نوع ساخت و روایات بسیاری را به یاد سریال پرمخاطب اوایل دهه ۷۰ یعنی «روزی روزگاری» انداخت. اگرچه این سریال به گفته عواملش در مدت زمانی کوتاه و با فشار کاری بسیار ساخته و پخش آن نیز با وقفهای کوتاه به دلیل پخش مستقیم مسابقات یورو ۲۰۱۲ همراه شد اما توانست بینندگان بسیاری را به خود جذب کند. به این بهانه از محمود پاکنیت بازیگر نام آشنای سینما و تلویزیون که در سریال روزی روزگاری «حسامبیک» بود و در پشت کوهای بلند «سامشا» دعوت کردیم مهمان اسپرسوی امروز باشد .
آقای پاکنیت، سریال پشت کوهای بلند ادامه روزی روزگاری بود؟
به نوعی اینگونه بود. تفاوتش این است که یک راهزن که همان حسامبیک بود حالا به پادشاهی رسیده.
پس سامشا همان حسامبیک است؟
ادامه همان شخصیت است. یک شخصیت خودخواه که حالا شاید دست از راهزنی کشیده و شاه شده است اما با همان ویژگیهای شخصیتی. آقای احمدجو هم در ابتدا به ما گفته بودند که این سریال تقریبا همان ادامه روزی روزگاری است.
اما نمیتوان گفت که این یک سریال تاریخی است و بیشتر تخیلی بود؟
بله. حتی سامشا هم هیچ وقت وجود خارجی نداشته و کارگردان خواسته به نوعی نفسانیت انسانها را در قالب این شخصیتها به نمایش بگذارد. نفسانیتی که در قالب سامشا میتواند همه چیز را به نابودی بکشاند.
لهجه شما در این سریال خیلی شبیه سریال روزی روزگاری بود ولی غلیظتر شده بود؟
بله همان بود که مقداری ادبیات میمه اصفهان در آن آمیخته بود.
پس شیرازی نبود؟
نه؛ به نوعی مخلوطی از شیرازی و میمهای بود که آقای احمدجو از ابتدا در فیلمنامه آن را نوشته بود.
یکی از تفاوتهای پشت کوهای بلند و روزی روزگاری حضور پررنگ اصفهانیها در سریال بود. این تفاوت از کجا شروع شد؟
آقای احمدجو در واقع فیلمنامه سریال را با لهجه اصفهانی نوشته بود. به غیر از چند شخصیت مثل سامشا و همراهانش. خب قصه طوری بود که پادشاه مهمان حاکم اصفهان میشود و باید اصفهانیها هم در سریال حضور داشته باشند.
بازی بازیگران اصفهانی از جمله آقای اکلیلی در این سریال چطور بود؟ با آنها راحت بودید و تقابل شیرازی- اصفهانی راه نینداختید؟
نه اینگونه نبود. چون اصلا سامشا شیرازی حرف نمیزد. من خودم گاهی شیرازی را مخلوط میکردم. بهنظر من حضور بازیگران خوب اصفهانی خیلی به کار کمک کرد و باعث شد کاری که مد نظر کارگردان بود درست انجام شود.
اواخر سریال شخصیت شیرخان و خاله لیلا هم وارد شدند که به نوعی تداعیکننده مرادبیگ و خاله در سریال روزی روزگاری بودند. همینطور بود؟
نه در آن ماجرا اینگونه نبود. شیرخان با مرادبیک تفاوت داشت. اگر خاطرتان باشد مرادبیک بعدها به نهضت جنگل در گیلان میپیوست اما این شیرخان یک راهزن بود که فقط بلد بود کشت و کشتار راه بیندازد.
در مجموع نظر خود شما درباره سریال و جذب مخاطب چه بود؟
من معتقدم هر کس این سریال را تماشا کرد و آن را به سریالهای شبکههای ماهوارهای ترجیح داد از آن لذت برد. ضمن آنکه این سریال در مدت زمان کوتاهی با امکانات و بودجه کم ساخته شد. شاید بشود گفت ما ۲۷ فیلم سینمایی را در ۱۴ ماه ساختیم که کار طاقتفرسایی بود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد