25 - 12 - 2024
سایه فقر
مهدیه بهارمست- اواخر تیرماه امسال، تصویری از نمرات امتحان نهایی دانشآموزان در شبکههای اجتماعی منتشر شد که نشان میداد بالاترین میانگین نمرات نهایی مربوط به استان یزد با 4/12 و پایینترین مربوط به سیستانوبلوچستان با 74/7 است. میانگین معدل تهران 67/10، خراسان جنوبی 81/11، گلستان 65/9، خراسان شمالی 82/9، کرمان 44/9، بوشهر 49/9، قزوین 89/10، خراسانرضوی 27/11، قم 27/11، اصفهان 43/11، سمنان 63/11 همدان 23/10، هرمزگان 76/8 و غیره بود. تمام استانها وضعیت بسیار نامناسبی داشتند، هنوز راهحلی برای ارتقای کیفیت آموزش در نظر گرفته نشده است که دیروز رییس سازمان نهضت سوادآموزی از آمار وحشتناکی پردهبرداری کرد. به گفته او از جمعیت 89میلیون نفری، ۱۸میلیون بیسواد و کمسواد و بیش از ۹۰۰هزار نفر بازمانده از تحصیل در کشور وجود دارند. این آمار بدین معناست که ترک تحصیل از دوران ابتدایی در جامعه گسترش پیدا کرده است. ترک تحصیل در مقطع ابتدایی موجب افزایش بیسوادی در آینده ایران میشود و بسیار نگرانکننده است. افزایش میزان ترک تحصیل با افزایش نرخ فقر و تورم و مشکلات اقتصادی در سالهای گذشته رابطه تنگاتنگی دارد. براساس گزارشهای رسمی بیشترین بیسوادی در استانهای مرزی مانند سیستانوبلوچستان و در برخی شهرستانهای تهران مشاهده میشود. این در حالی است که براساس آخرین گزارشها استانهای سیستانوبلوچستان، کردستان، هرمزگان، خراسان جنوبی، آذربایجان غربی و خوزستان بیشترین نرخ ترک تحصیل را دارند. طبق برآوردها، سیستانوبلوچستان با بالاترین نرخ ترک تحصیل در میان استانهای کشور مواجه است. با این تفاسیر استانهای مناطق محروم از کمترین امکانات آموزشی برخوردارند. براساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس نیز نرخ فقر درصدی از جمعیت کشور را نشان میدهد که در مقایسه با خط فقر درآمدی، فقیر به حساب میآیند، نرخ فقر در ایران از ابتدای دهه ۹۰ تا سال ۱۳۹۶ روند ثابتی داشته اما از سال ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۸ حدود 10درصد افزایش یافته و از سطح ۲۰درصد به ۳۰درصد رسیده است. از سال ۱۳۹۸ به بعد نرخ فقر نوسان اندکی داشته و همواره در حدود ۳۰درصد باقی مانده است. با توجه به این گزارشها طی سالهای گذشته درصد قابل توجهی از جمعیت زیر خط فقر رفتهاند. به نظر میرسد همین مساله باعث شده وقتی سن کودکان افزایش پیدا میکند و احتمالا شرایط بد اقتصادی خانوادهشان را درک میکنند تصمیم میگیرند ادامه تحصیل ندهند یا شاید در برخی موارد خانوادهها هستند که چنین تصمیمی برای آنها میگیرند. تعدادی از این کودکان قبل از اینکه در دوره متوسطه ادامه تحصیل دهند سراغ کار کردن میروند. به گفته کارشناسان وجود 18میلیون بیسواد در کشور بحران جدیدی است که آموزش و پرورش باید بیش از همه به آن بپردازد چراکه سهم آموزش در سبد هزینه خانوارها در سال ۱۴۰۲ نسبت به سال ۱۳۹۷ تقریبا به یکپنجم کاهش پیدا کرده و از 7/4درصد به یک درصد رسیده است. طی همین دوره نرخ فقر از 5/24درصد به ۳۰درصد افزایش یافته است. به عبارت دیگر، به نظر میرسد طی سالهای اخیر یکی از قربانیان مشکلات معیشتی و تشدید فقر، کودکان و آموزش آنها بوده است.
بیسوادی در سایه فقر
در همین راستا موسویچلک، رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران به «جهانصنعت» گفت: بررسیها نشان میدهد در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ نرخ ترک تحصیل دانشآموزان در تمام مقاطع تحصیلی افزایش یافته است. در این سال تحصیلی نرخ ترک تحصیل دانشآموزان در مقطع ابتدایی با افزایش 25/0واحد درصدی به 2/1درصد رسیده است. ترک تحصیل کودکان در ایران یک مساله پیچیده و چندبعدی است که هم از منظر حقوقی و هم از نظر اجتماعی و اقتصادی نیازمند توجه جدی است. بهویژه در سالهای اخیر با افزایش بحرانهای اقتصادی پدیده ترک تحصیل کودکان در ایران روند رو به رشدی را تجربه کرده است. عدهای از کودکان هستند که ممکن است تا یک مقطعی درسشان را خوانده باشند اما با توجه به اینکه امروز اهمیت ورود به بازار کار برای برخی از بچهها بیشتر از ادامه تحصیل بوده ممکن است این دانشآموزان در مقاطع اول یا دوم متوسطه مدرسه را رها کنند و برای کسب درآمد وارد بازار کار شوند، در واقع کار را بر تحصیل ترجیح میدهند.
وی افزود: یکی از موضوعاتی که بعد از شیوع ویروس کرونا بیشتر نمایان شد، کودکان بازمانده از تحصیل بود که در یک مقطعی وزیر اسبق آموزش و پرورش تعداد آنها را چیزی حدود 950هزار نفر اعلام کرد. گزارش مرکز پژوهشهای مجلس هم گویای این موضوع است که هر چقدر روند فقر افزایش پیدا میکند یکی از حوزههایی که به شدت تحت تاثیر قرار میگیرد حوزههای فرهنگی است که بهطور طبیعی آموزش و مدرسه رفتن کودکان بخش مهمی از این حوزه فرهنگی است.
موسویچلک درخصوص مشکلات اقتصادی والدین نیز بیان کرد: از آنجایی که خانوادهها توان تامین هزینههای مستقیم و جانبی تحصیل فرزندانشان را ندارند، یکی از نزدیکترین و البته بدترین راهحلهای این خانوادهها محروم کردن فرزندشان از تحصیل است، با محروم کردن فرزندان از مدرسه فرصتی برای این خانوادههای فقیر ایجاد میشود که از توان این کودکان برای کسب درآمد به شکلهای مختلف مانند کار در کارگاهها یا در خیابان استفاده کنند.
او ادامه داد: حتی اگر امکان تحصیل فرزندان در مدارس دولتی فراهم باشد اما هزینههای جانبی تحصیل که بر خانوادهها تحمیل میشود میتواند شرایطی را فراهم کند که از حضور بچهها در مدرسه توسط والدین جلوگیری شود، به طور طبیعی وقتی بچهها مدرسه نمیروند و بعد مجبور میشوند کار کنند، بدون اینکه برچسبی به این کودکان بزنیم معمولا بیشتر در معرض آسیبهای اجتماعی قرار میگیرند. به طور کلی آسیبهای اجتماعی در کمین کودکانی بوده که از مدرسه فاصله میگیرند و گاهی مجبورند در محیطی سخت و خشن و فاقد کنترل کار کنند.
موسویچلک بیان کرد: از سوی دیگر نگرشهای فرهنگی منفی به تحصیل دختران در برخی شهرها بهویژه در روستاها و مناطق مرزی و باورهای فرهنگی موجب کاهش اهمیت تحصیل دختران شده است. در این مناطق، تربیت دختران برای ازدواج و مسوولیتهای خانهداری، به جای تحصیل و کار حرفهای در اولویت قرار دارد. عامل دوم ازدواجهای زودهنگام است. در برخی از مناطق ایران، به ویژه در استانهای سیستانوبلوچستان، کردستان و خوزستان، دختران در سنین پایینتر از ۱۸سال به ازدواج ترغیب میشوند. این امر باعث قطع تحصیل آنها میشود. طبق آمار سازمان ملل، ۱۸درصد دختران ایرانی قبل از رسیدن به ۱۸سالگی ازدواج میکنند که خود عامل اصلی ترک تحصیل است.
او در ادامه با اشاره به جدیدترین آمار از تعداد کودکانی که مدرسه و تحصیل را ترک کردند، گفت: طبق گزارشات وزارت آموزشوپرورش ایران و همچنین دفتر یونیسف در تهران، بیش از یک میلیون کودک در ایران از تحصیل بازماندهاند. براساس آخرین گزارشها استانهای سیستانوبلوچستان، کردستان، هرمزگان، خراسان جنوبی، آذربایجان غربی و خوزستان بیشترین نرخ ترک تحصیل را دارند. طبق برآوردها، سیستانوبلوچستان با بالاترین نرخ ترک تحصیل در میان استانهای کشور مواجه است.
این مددکار اجتماعی در تحلیل خود از آسیبهای اجتماعی که کودکان بازمانده از تحصیل در معرض آن قرار دارند، گفت: کودکان بازمانده از تحصیل در معرض طیف وسیعی از آسیبهای اجتماعی هستند که میتوان به استثمار اقتصادی، بزهکاری و جرائم اجتماعی، ازدواج زودهنگام، افزایش فقر و نابرابری اجتماعی اشاره کرد.
وی با اشاره به آسیب استثمار اقتصادی گفت: این کودکان بهویژه در محیطهای غیررسمی وارد کارهایی میشوند که ممکن است با استثمار نیروی کار همراه باشد. این کارها اغلب در شرایط دشوار و بدون نظارتهای قانونی انجام میشوند. او افزود: از طرفی برخی کودکان بازمانده از تحصیل به دلیل فقدان سرگرمی و نبود مسیر مناسب برای رشد و پیشرفت، به سمت رفتارهای ضداجتماعی و بزهکاری سوق داده میشوند. این امر ممکن است به دزدی، خشونت، اعتیاد و سایر جرائم اجتماعی منتهی شود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد