30 - 11 - 2022
سرآلکس؛ از افسانه تا اسطوره
سرآلکس فرگوسن، مرد سرسخت اسکاتلندی پس از ۲۶ سال حضور در نیمکت منچستریونایتد و بالا بردن ۳۶ جام قهرمانی در انگلیس، اروپا و جهان، سرانجام در ۷۱ سالگی با فوتبال خداحافظی کرد.
در ۱۹۸۶ هنگامی که به عنوان یک مربی ناشناس از آبردین به منچستر آمد با توجه به پیشینه مربیگری نزد شیاطین سرخ، کمتر کسی باور میکرد که آلکس فرگوسن نام و نشان خود را بهگونهای در منچستریونایتد حک کند که تاریخساز شود.
با نتیجه ضعیف نخستین سال مربیگریاش در یونایتد چیزی نمانده بود که پرونده حضورش در این باشگاه بسته شود اما حمایت چند بازیکن مطرح و شرطوشروط هیاتمدیره باعث شد تا سرنوشت گمنام اسکاتلندی با سرنوشت منچستریونایتد به هم گره بخورد.
آلکس فرگوسن هنگامی به یونایتد آمد که باشگاه روی شاخ چندستاره میچرخید اما مرد گاه یکدنده اسکاتلندی کاری کرد که «سوپراستار»هایی چون رویکین، بکهام و ون نیستلروی یارای پا روی خط گذاشتن نداشتند.
در خاطرات ستاره ولزی یونایتد، رایان گیگز بخش اندکی از رمز و راز موفقیت سرآلکس جلوه مییابد؛ گیگز به عنوان پسربچهای که هنوز دست چپ و راستش را نمیشناخت توسط چشمهای تیزبین فرگوسن کشف میشود. مرد ولزی که تازه به جمع شیاطین سرخ پیوسته بود- سالهای آغازین دهه ۹۰ میلادی- یک شب همراه با بکهام و یکی دو ستاره دیگر یونایتد، پس از پایان یک بازی برای وقتگذرانی به یکی از کافههای منچستر میروند. هنوز دقایقی از حضورشان نگذشته بود که یکباره سروکله مرد اسکاتلندی پیدا میشود و با خشم دست گیگز را میگیرد و از کافه به خانه نزد پدر و مادرش میبرد.
مرد ولزی در ادامه مینویسد: سرآلکس با ناراحتی به خانواده گیکز گفت که این پسر به درد ما نمیخورد، همان بهتر که شبها برود عیاشی… دنباله ماجرا را همه دوستداران فوتبال میدانند؛ گیگز زیردست سرآلکس به یکی از ماندگارترین بازیکنان تاریخ فوتبال انگلیس و اروپا بدل شد.
سرآلکس فرگوسن در منچستریونایتد یک مربی نبود، او مرد همهکاره اولدترافورد بود. مرد اسکاتلندی اگر توانست ۲۶ سال با موفقیت در یونایتد دوام بیاورد، بیش از هر عاملی به قدرت تصمیمگیریاش، به شخصیت پیروزمندانهاش و به اصول و عقایدی که یک سرسوزن از آن پایین نمیآمد، مدیون است.
وی اگرچه با آمدنش، نام خود و منچستریونایتد را در زمره ماندگارهای جهان بلندآوازه کرد اما با رفتنش، پر کردن جای خالی او برای هر مربی که بیاید آنچنان بار سنگینی است که از پس آن بر آمدن دل شیر و قدرت افسانهای میطلبد.
بدون تردید تکرار موفقیت سرآلکس دیگر شدنی نخواهد بود اما اینکه پس از او بر سر یونایتد چه میآید، آن هم قابل پیشبینی نخواهد بود.منچستریونایتد با ستارههای بزرگی چون جورج بست و برادران چارلتون، روی کین، بکهام و بسیاری دیگر هرگز بدون سرآلکس صاحب این همه موفقیت نمیشد.
هنگامی که یکی از چارلتونها نام «تئاتر رویاها» را بر ورزشگاه اولدترافورد نهاد، نمیدانست که روزی با رفتن آلکس فرگوسن این ورزشگاه بخشی از روح خود را کم خواهد داشت.
فراموش نمیکنم تا آخرین روزی که روی نیمکت یونایتد مینشست، مانند کودکی که برای نخستینبار به ورزشگاه و تماشای فوتبال آمده، با هر حرکت بازیکنانش و با هر فرصت گلی که به دست میآمد و با هر توپی که از خط دروازه حریف میگذشت، با شادمانی به هوا برمیخاست. فرگوسن؛ سرآلکس را میگویم، مرد سرسخت اسکاتلندی با گذر از افسانه به اسطوره رسید.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد