7 - 01 - 2025
سرمایهگذاری و رشد شهری
دکتر بهرام وهابی
یکی از حلقههای مفقوده یا لااقل ضعیف اقتصادی هر شهر، سرمایهگذاری در شهرها و بهدنبال آن، تجربه سطوح پایین رشد اقتصادی در شهر است. این موضوع دارای فرآیند منظم و در عین حال پیچیدهای است که مستلزم تدقیق و تشریح بیشتری میباشد. این امر براساس شکل یک دارای مراحل و الزاماتی به شرح زیر است:
1- وجود صنایع با رشد پویا و ابداعگر: فرانسوا پرو، اندیشمند اقتصاد منطقهای میگوید که رشد اقتصادی در مسیر خود بهسمت مناطق و صنایع جذاب متمایل میشود. تعبیر این موضوع آن است که اگر رشد اقتصادی کشور در برنامه پنجساله هفتم معادل 8درصد (موضوع جدول 1 ذیل ماده 2 از فصل 1 قانون) در نظر گرفته شده است، قرار نیست که این رشد در سراسر استانها یا شهرهای کشور یکسان باشد و همچنین قرار هم نیست که این رشد در تمامی بخشهای اقتصادی یکسان باشد. بهعنوان مثال، برای رسیدن به رشد اقتصادی 8درصدی، شاخصهای زیر برای بخشهای مختلف اقتصادی در نظر گرفته شده است (همان جدول):
الف- رشد صادرات نفتی ۱۲درصد
ب- رشد صادرات غیرنفتی ۲۳درصد
پ- رشد بخش نفت ۹درصد
ت- رشد بخش آب، برق و گاز ۸درصد
ث- رشد بخش حملونقل و انبارداری ۱۰درصد
ج- رشد بخش معدن ۱۳درصد
چ- رشد بخش صنعت 5/8درصد
ح- رشد بخش ساختمان ۹درصد
خ- رشد بخش کشاورزی 5/5درصد
د- رشد بخش ارتباطات ۱۱درصد
ذ – رشد بخش سایر خدمات 5/6 درصد
همانطور که ملاحظه میشود، توزیع هر شاخص در سطح بخشها (و مناطق) متناسب با جاذب بودن (بهمعنای جذب ظرفیتها برای تحقق رشد) آنها متفاوت خواهد بود.
2- اثرگذاری از طریق روابط پیشین و پسین: هر منطقه (استان یا شهر) دارای روابط پیشین و پسین تولیدی و خدماتی است که مجموع این روابط بهصورت LINKAGES تعریف میشوند. متناسب با نقش و جایگاه هر منطقه/ شهر در نظام روابط پیشین و پسین، قطبیشدن توسعه اتفاق خواهد افتاد.
3- تغییر در قیمتهای نسبی و انتظارات سرمایهگذاران: این مرحله آغاز علامتدهی مناطق و بخشها برای جذب سرمایه است. سرمایهگذاران همواره بهدنبال کشف علائم مناسب بودن سرمایهگذاری هستند. انتظارات سرمایهگذاران در سطح بینالمللی نیز علاوهبر این بند، به موضوع ریسک کشوری نیز مربوط میشود که خود مقوله جداگانهای بوده و نوشتاری دیگر را نیازمند است.
4- تغییر ساختارهای تولید و دانش فنی: با تغییر در قیمتهای نسبی و تغییر در انتظارات سرمایهگذاران از هر بخش یا منطقه، ساختار تولید و بهویژه ساختار دانش فنی نیز تغییرات متناسب را خواهد داشت. در این زمینه باید توجه داشت که امروزه بخش کوچکی از سرمایهگذاران، «وابسته» به بخش یا منطقه خاصی هستند. بهعنوان مثال، ممکن است سرمایهگذاران بومی هر استان علاقه بیشتری به سرمایهگذاری در استان خود داشته باشند یا فرد سرمایهگذار حسب علائق یا تجربیات خود، علاقهمند به سرمایهگذاری در بخش خاصی باشد (مانند کشاورزان یا صاحبان صنایع خاص) ولی عموما، این قیمتهای نسبی است که مسیر سرمایهگذاری و در نتیجه، ساختار تولید را تغییر میدهد.
5- صرفههای تجمع یا ابداعات: این دو مقوله دارای کارکرد ویژه و نسبتا متفاوت هستند. هر کجا که تجمع (AGGLOMERATION) خصوصا بهصورت تجمع فعالیت (در کنار تجمع جمعیت که پایه خدمات محور را تشکیل میدهد) صورت گیرد، این امر منجر به ایجاد قطبهای رشد (با آثار تراوش) و مراکز رشد (با آثار انتشار) میشود که هرکدام به نوبه خود بر مسیر رشد بخشی، منطقهای و در نهایت ملی، اثر میگذارند. ابداعات نیز با ایجاد امواج ابداعاتی (INNOVATIVE WAVES) که در نوشتاری دیگر به آن خواهیم پرداخت، میتوانند بر توسعه زنجیروار اثرگذار باشند. به عنوان مثال، ورود فناوری جدید معمولا از سطوح بالاتر تولیدی یا سطوح بالاتر مراکز شهری بهسمت سایر سطوح منتقل میشود که شدت و گستره این امواج، تعیینکننده و تفسیرکننده بخشی از رشد اقتصادی خواهد بود.
6- فرصتهای سرمایهگذاری و تولید: این مرحله، آخرین گام در فرآیند ششگانه سرمایهگذاری در شهرهاست و درواقع جایی است که عوامل پنجگانه فوق، مسیر رشد هر شهر (یا هر بخش) را تعیین میکنند. تا زمانی که مجموع عوامل پنجگانه فوق به مرحله ششم نرسیده و موجب ایجاد فرصتهای سرمایهگذاری و تولید نشوند، موضوع رشد اقتصادی شهرها عقیم مانده و ابتر خواهد بود.
وضعیت شهرهای کشور نشان میدهد که برنامهریزی اندکی در زمینه موارد ششگانه فوق صورت گرفته و باید تجدیدنظر خاصی بر پایه اصول برنامهریزی منطقهای یا آمایش سرزمین براساس این اصول صورت گیرد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد