9 - 01 - 2023
سرمایههایمان را به کجا میبریم
محمدحسین مهرزاد- گفتن از اینکه تحریمها میتواند فرصت باشد و باید از حالت تهدید خارج شود آنقدر کلیشهای شده که دیگر کسی حوصله خواندنش را ندارد.
در تاثیرگذاری تحریمها شک است اما هیچکس نمیتواند کتمان کند که اگر در واردات برخی ماشینآلات ناتوان نشده باشیم لااقل توانمان قدری محدود
شده است.
برای خرید بسیاری از قطعاتی که تکنولوژی تولید آنها در اختیار کشورهای تحریمکننده است باید دست به دامان واسطهها شویم و قیمتهای بیشتری را بپردازیم. این در حالی است که خرید قطعه نو نیز تقریبا دور از دسترس شده است که این موضوع را البته صنایعی نظیر نساجی و ماشینسازی به خوبی درک کردهاند.
یک راه این است که بگوییم تحریمها بیفایده است و خودمان هر آنچه لازم داریم، میسازیم که درخصوص برخی حوزههای صنعتی این کار مشکلات فراوانی درپی دارد و هزینههای هنگفتی باید صورت پذیرد تا کشورمان سازنده آن قطعه خاص یا آن ماشین صنعتی شود.
اما چاره چیست؟ وقتی به صنعتی نیاز مبرم داریم که رشد و رونقش اقتصادمان را سروسامان میدهد باید هزینهاش را هم بپردازیم تا دستمان دراز و جیبمان خالی نباشد. اما درخصوص برخی صنایع دیگر موضوع متفاوت است؛ صنایعی هستند که تجربه نشان داده ما در آنها تخصص و توان فنی و مالی کافی نداریم اما با تکیه کردن بر تحریمها پافشاری میکنیم که باید خودکفا شویم، یکی از این صنایع کشتیسازی است. وقتی مدت زمان سفارش تا تحویل یک کشتی در ایران به ۱۶ سال میرسد باید به این نکته واقف شویم که ما حداقل امروزه کشتیساز نیستیم و لزومی هم ندارد که باشیم. مگر تمام کشورهایی که در دریا تردد دارند خود کشتیسازند؟ کمتر از ۱۵ درصد این کشورها نیاز خود را تامین میکنند و حتی دست به صادرات هم میزنند. فاصله کشتیسازی ما با کشوری مثل کرهجنوبی فاصلهای است به ازای ۱۴ سالونیم. هیوندای کره برنامه ۱۸ ماهه میدهد و ما ۱۶ ساله!
در این میان سفارشدهنده کشتی هم متضرر میشود و نمیداند باید چه کند از یکسو اگر لب به گله بگشاید باید منتظر جوابهایی نظیر «تحریم هستیم» باشد و از سوی دیگر سکوتش هم باعث میشود روزبهروز ضرر و زیان بیشتری متحمل شود.از سوی دیگر ماجرا وزارت صنایع است که همچنان معتقد است ما میتوانیم. نه خیر در برخی حوزهها ما مشکل داریم. قبول این گزاره نه تنها قبول شکست نیست بلکه با جلوگیری از ضرر در هر مقطع زمانی سود نصیبمان میشود که میتواند بدل به یک موفقیت نیز بشود. ما باید شهامت داشته باشیم و قبول کنیم دست کم در شرایط فعلی کشتیساز قابلی نیستیم حتی اگر اقیانوسپیما به آب انداخته باشیم. اگر کارگر ساخت یکی از این اقیانوسپیماها ابتدا و انتهای ساخت آن یک عکس سه در چهار از خود گرفته باشد گذر سالها را به خوبی میتوان از چین و چروکهای چهرهاش فهمید. در حالی که آن سوی همین قاره خودمان و در مشرق زمین، ساخت کشتی نه مویی سپید میکند و نه خطی به چهرهای مینشاند.حال اگر این همه هزینهای که در این سالها- مادی باشد یا معنوی فرقی در اصل ماجرا ندارد- برای کشتیساز شدنمان کردهایم در مرغداری مصروف میداشتیم امروز در آستانه ماه رمضان کاسه چه کنم به دست نمیگرفتیم و مرغ یخ زده سر سفره مردم نمیگذاشتیم به همین راحتی هم از شر واردات راحت میشدیم و هم در یک صنعت حرف ویژهای برای گفتن میداشتیم. اینجاست که مدیران استراتژیست نقش خود را مییابند؛ نقشی که تعیین میکند در شرایط فعلی صلاح ملک و ملت بر خودکفایی در همه حوزهها نیست. خودکفایی با لذات امری نیک و پسندیده است اما در حوزههایی که حداقلهایی از آن را داشته باشیم.نمونه دیگر هواپیماساز شدنمان است. بعد از کشوقوسهای فراوان و آمد و شدهای بسیار اوکراینیها موفق شدیم نمونهای از آنتونف را بومی کنیم و نامش را ایران ۱۴۰ بگذاریم تا ایرانش نشان ما باشد و ۱۴۰ اش یادمان بیندازد که هنوز اوکراینی است.هواپیمایی که آمار سقوطش چشمگیرتر از نشست و برخاستهای سالم است با کدام توجیه باز هم بر ساختش اصرار میورزیم؟ناوگان هوایی ما فرسوده است و در دنیا هم به این راحتی کسی هواپیما به ما نمیفروشد. این گزاره را کودکان هم میدانند اما آیا باید هزینههای کشور را صرف ساختن هواپیمای ملخی نظیر ایران ۱۴۰ کنیم؟حتی پا را از این هم فراتر گذاشته و از برنامههای بلندمدتمان برای ساخت هواپیماهای پهنپیکر میگوییم. همین هزینه و انرژی را اگر صرف مقولات دیگر کنیم نتیجهای بس نیکوتر در انتظارمان است. کافی است کمی شهامت داشته باشیم و بعضی اوقات بگوییم، حالا نمیتوانیم البته این ناقض این نیست که ما باید بتوانیم به خصوص در این دوره رقابتهای صنعتی در جهان؛ اما توانستن هم راه دارد، اولویتهایی دارد. همین.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد