20 - 03 - 2020
سلامی دوباره خواهم داد
مجید عابدینیراد- غروب که رضا پیش از رفتن به مسافرخانهشان آمد تا به من سری بزند چهرهای خیلی گشاده داشت. در ورودی آپارتمان هنوز نرسیده گفت: باز امروز توی کافه شعر روزنامه یه شعر زیبا اومده که چندین بار صبح تا حالا با دخترم خوندیمش. خیلی خوشگل و پرمعناست ولی راستش عابد از نظاره نبود! آخه مهمون روزشون فروغ فرخزاد بود. یه عکس منظره خیلی زیبا گذاشته بودن از رها نامی که خیلی بُعد هنری زیبایی داشت!
بساط عیش همیشگی را از چای گرفته تا شیرینی هویجی و آبمیوه روی میز چیدم و گفتم: آره میفهمم که تو تازه فکر تحلیلگری توی وجودت افتاده! هر چی اطلاعات از همه لحاظ توی شناخت شیوه شعرگویی یه شاعر بیشتر در دسترست باشه بهتر میتونی به سوالات بیجوابت نزدیک بشی! خوشبختانه من در راه پاکسازی آثار حافظ و نظامی با بیشتر از ۳۰ هزار شعر درگیر هستم!
رضا چایش را شیرین کرد و گفت: الان عابد تازه بهتر متوجه میشم که چه جوری تو با همین روش رسیدن به ناشناختهها از روی دادههای موجود که از نظامی یاد گرفتی مثلا حدس بزنی که توی نشست هلسینکی بین پوتین و ترامپ چه مسائلی میتونه عنوان شده باشه یا روی خیلی از مسائل گرهدار دیگه! روی همین مبنا چند روز پیش هم که رییس سازمان سیا رفته بود پیش اردوغان من هم سعی کردم بفهمم چه حرفهایی میتونستن به هم زده باشند! چون آخرش اردغان در مورد قتل خاشقجی توی سخنرانیش هیچ افشاگری ناجوری اونطور که قولش رو داده بود نکرد!؟ نکنه بخوان یه جوری قضیه رو ماستمالی کنند تا همه اسناد مربوط به این قتل رو از میون بردارند تا منافعشون با عربستان بهتر حفظ بشه! یا آمرین اصلی رو از مهلکه بخوان نجات بدن!؟
کمی شیرینی در دهنم گذاشتم و گفتم: رضا ببین خارج از این تحلیلهای خیلی خاص که پشت پرده سیاستمدارها چه نقشهها و داد و ستدهایی انجام میگیره و بده بستونهایی که دور و بر کسب منافع بیشتر با هم دارن و ساخت و پاختهاشون، قبول نداری که تو تا مهارتت رو در خود حیطه زبان و به خصوص شعر که ماهیتش به حرفهای در پرده ربط داره بالا نبری، هیچوقت تحلیلگر و گزارشگر خوبی نمیتونی از آب دربیای؟
رضا بدون اینکه چیزی بخورد گفت: آره، الان هم دیگه هیچ تعجبی نمیکنم، اینطوری که تو بهم گفتی، که پایهگذار علم تحلیلگری نظامی باشه. حالا یه بار باید برام خوب توضیح بدی که این دستاوردهای بینظیر چطور راه به آمریکا و اروپا برده؟ به هر حال برای فرهنگ ایران وجود چنین فیلسوف و زبانشناس بزرگی که راه روانکاوی امروز رو هم باز کرده و شناخت بهترش خیلی حائز اهمیته.
بعد دوباره قبل از اینکه من چیزی بگویم چرخشی به خودش داد و اضافه کرد: حالا عابد این رو هم میخواستم بگم که اون داستان حلقهسازی با کلام که بارها ازش گفتیم میتونه با پیوند موضوعی و مفهومی هم درست بشه!
گفتم: بحث اتصال و دُور موضوعی که پیش میاد، من رو یاد کار ابداعی نظامی میندازه که او هم در همه شعرهاش آخرین بیت هر قسمت از حرفش رو به بیت آغازین بخش بعدی حرف از راه موضوعی وصل میکنه! این سامان که همه جا توی حرفش میآد خیلی به شناسایی شعرهای الحاقی به دفاترش کمک میرسونه! میدونی برای توی هم کردن حلقهها به صورت زنجیر اینکار رو میکنه!
رضا گفت: ببین من که میدونی اونقدر اطلاعاتی روی شعر و شعرای بزرگ ندارم ولی این داستان حلقه کلامی ساختن توسط برخی از شعرا که صحبتش رو کردیم امروز دیدم ای دل غافل توی شعر فروغ هم همین دُور درست کردن با گفته رو داریم. آخه شعرش با «به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد» شروع میشه و آخرش اگه درست به خاطرم باشه میآره:…. میآیم، میآیم، میآیم، و آستانه پر از عشق میشود، و من در آستانه به آنها که دوست دارند و دختری که هنوز آنجا، در آستانه پر عشق ایستاده، سلامی دوباره خواهم داد!». تازه یه بار هم درست وسط شعرش باز همین تکرار رو میآره! انگاری که گفتهها دو تا حلقه زنجیری به هم پیوسته باشن!
در حالی که رضا داشت بلند میشد برود گفتم: دفعه دیگه بیشتر در این باره حرف میزنیم، فعلا خداحافظ رفیق!
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد