22 - 07 - 2024
سیاهچاله مالیاتستانی
نوید خیرخواه- مالیاتستانی در ایران، یکی از چالشهای کنونی زندگی مردم و همچنین کسب درآمد دولت محسوب میشود. دولت سیزدهم با رشدی قابل توجه در درآمدهای مالیاتی، سعی بر تراز کردن نیمه سمت راست ترازنامه خود را داشت اما در کلیت این ماجرا نمیتوان رویه صورت گرفته را یک موفقیت ارزیابی کرد. درآمدهای مالیاتی در دولت سیزدهم حدود ۵۰درصد رشد داشت که این شاید به معنای کاهش میزان وابستگی اقتصاد کشور به نفت و فروش اموال دولتی باشد اما اینکه منابع کسب درآمد مالیاتی چگونه تعریف شدهاند و از کجا تامین شدهاند، مسالهای حائز اهمیت است. مشاهدات میدانی نشان میدهد حتی فرودستترین اقشار جامعه نیز باید نوعی از مالیات را پرداخت کنند.
دولت ایران یکی از متنوعترین سیستمهای مالیاتی جهان را در خود ایجاد کرده است و این موضوع درحالی که میتوانست ابزاری برای کنترل تورم و نقدینگی باشد، به شیوهای عکس باعث رشد قیمتی در عرضه شد و بر تداوم تورم بالای 30درصد موثر بود. دولت چهاردهم به عنوان دولتی که مسوولیتی سخت را در اصلاحات اقتصادی ایران پذیرفته است، باید با بررسی مشکلات نسخه ایرانی مالیات و مالیاتستانی، شیوهای متفاوت در این زمینه را پیش گیرد. پزشکیان در دولت جدید به کمک تیم اقتصادی همراهش باید نسخهای تازه برای مالیاتستانی در ایران بپیچد و اصلاح این سیاهچاله کنونی، نیازمند زمان است. با این حال این موضوع، امری نشدنی نیست.
حفرههای مالیاتی ایران
بررسیها نشان میدهد در سالیان اخیر، تمامی افراد و طبقات درآمدی مردم به واسطه شرایط سخت اقتصادی، تقاضای خود برای کالاها رفاهی همچون لوازم خانگی، دارو، آموزش و تفریحات را کاهش دادهاند. ادامه این روند قطعا باعث بروز خطراتی بزرگ برای جامعه ایران خواهد شد و به واسطه همین افت بزرگ تقاضا، تولید ضربات سنگینی را متحمل خواهد شد. مالیاتی که این روزها از اقشار مختلف مردم دریافت میشود، بیشتر صرف پرداخت حقوق و دستمزد کارمندان دولت میشود و درآمد مالیاتی دولت صرف امور عمرانی و ساخت زیرساختهای مورد نیاز کشور نمیشود. این موضوع نیز باعث شده تا وضعیت مالیاتستانی، نامطلوبتر از حد انتظار باشد. این درحالی است که بخش اعظمی از مالیات دریافتی دولت نیز از حقوق کارمندان بخشخصوصی است. به نوعی دولت از جیب کارمندان بخشخصوصی برداشته و پول دریافت شده را در جیب کارمندان خود میگذارد.
خطای بودجه ریزی از سوی دیگر در ایران به یک درد عمیق و قدیمی تبدیل شده است. اینکه تدوینکنندگان بودجه تصور میکنند تمامی افراد جامعه از بودجه تعیین شده و مالیاتی که باید پرداخت کنند تبعیت میکنند، یکی از اشتباهات محاسباتی دولتها به حساب میآید. واقعیت اما در جایی نشان داده میشود که برخی واحدهای تولیدی حاضر در بخش واقعی اقتصاد کشور، توان بازیابی خود را ندارند و به سمت ورشکستگی پیش میروند؛ موضوعی که حتی با شعار احیای واحدهای تولیدی دولت سیزدهم نیز متناقض است.
در حال حاضر و به واسطه شرایط تورمی و کاهش ارزش پول ملی، نیروی کار تحصیلکرده بعد از سالها تحصیل کمتر از چندصد دلار و شاید حدودا 300دلار حقوق میگیرد و مجبور است بخشی از این حقوق را بهعنوان مالیات به دولت پرداخت کند. چنین شرایطی مشخصا مطلوب این بخش از جامعه نبوده و نیروی کار فعال در بازار کوشش میکنند با وجود موانع بزرگی که در سر راه دارند، حرکت خود به سمت جغرافیایی که شرایط ابتدایی زندگی بهتر را برای آنها فراهم میکند ادامه دهند. حال آنکه به واسطه این شرایط، بخشی دیگر از جامعه نیز تصمیم به قطع فعالیت اقتصادی خود میگیرد و کاهش انگیزه فعالیت در کشور احتمالا بهزودی شرایطی ایجاد خواهد کرد که تولید ناخالص داخلی کاهش یافته و در نتیجه آن درآمد مالیاتی دولت نیز افت پیدا خواهد کرد. حال این دولت چهاردهم است که باید این درد عمیق را علاج کرده و راه و چارهای برای این مشکل طراحی کند.
علی نیکبخت، کارشناس اقتصادی در گفتوگو با «جهانصنعت» درخصوص داستان مالیاتستانی در ایران گفت: بحث مالیات بحثی مهم است. در مکاتب مختلف اقتصادی، ایدئولوژیهای مختلفی درخصوص مالیات دارند. در گذشته مالیات ابزاری برای درآمدزایی دولت و هزینه در برخی موارد بود اما هرچه جلوتر آمدیم در بحثهای مالیاتی و مالیاتستانی، مالیات علاوه بر ابزاری برای درآمدزایی دولت در راستای ارائه خدمات، تبدیل شد به یکی از ابزارهای سیاستگذاری و تنظیمگری دولتها. دولتها تلاش میکنند با ابزار مالیاتی در رفتار اقتصادی مردم و سرمایهگذاران تاثیر بگذارند. برای مثال در سالیان اخیر در بحث کربن صفر، دولتها با مالیاتستانی در زمینه مصرف کربن تلاش میکنند تا مصرف کربن مردم را کنترل کنند. بدین وسیله، هزینه استفاده از خودروها و کالاهایی که تولید شده از سوخت فسیلی هستند یا مصرفکننده این سوخت هستند را افزایش مییابد و مصرف کربن کاهش خواهد یافت.
نیکبخت در ادامه گفت: آیا این مسیر درست است یا نه؟ این مساله به رویکرد فکری دولتها و خط فکری دنبال شده توسط آنها بستگی دارد. بنابراین مالیات دو رویکرد مهم را دنبال میکند؛ اولا ابزاری برای سیاستگذاری دولتهاست و دوما ابزاری برای درآمدزایی دولت محسوب میشود. در رویکردهای مدرنتر مبتنی تئوری مدرن پولی گفته میشود دولت دارای قدرت خلق پول یا به عبارت دیگر دولتی که بدهی آن به عنوان ابزار مبادله پذیرفته شده و مردم از بدهی دولت و بانک مرکزی و در مجموع بدهی حاکمیتی به عنوان پول استفاده میکنند، استفاده از عباراتی همچون اینکه دولت از محل مالیاتها هزینه خود را جبران میکند یا دولت ابزاری مالیاتی برای پوشش هزینه در اختیار دارد، صحیح نیست. بر مبنای این تئوری و به زبان ساده دولتها در ابتدا هزینه میکنند و در ادامه در سمت دیگر ترازنامه خود، یک دارایی همچون اوراق بدهی یا مالیات را اضافه میکنند تا ترازنامه اصطلاحا تراز شود بنابراین در رویکرد مدرن پولی، مالیات ابزار درآمدزایی دولت نیست و تنها ابزاری برای تنظیمگری است.
این کارشناس اقتصادی درخصوص تبعات مالیاتستانی اینچنینی در اقتصاد ایران تصریح کرد: اینکه این مساله چه تاثیری بر مساله مالیات در ایران دارد را باید در کشورهای نزدیک به تئوری مدرن پولی در دوران کرونا جستوجو کرد که از مالیات به عنوان ابزار کنترل تورم استفاده کردند که موضوع بحث این مصاحبه نیست. یکی از سوالات مهمی که در مورد مالیات باید پرسیده شود، درخصوص حد مالیاتستانی دولت است. همچنین اینکه آیا دولت صلاحیت تنظیمگری اقتصاد را دارد یا نه و اگر پاسخ بله است، این حد چه میزان است؟ آیا دولت میتواند تشخیص دهد که مالیات را در چه بخشی و چگونه استفاده کند، حائز اهمیت است. ایدهآل مالیاتی این است که منابع مالیاتی باید کاملا مشخص و ثابت باشند یعنی نباید هر سال دولت و مجلس مالیات جدیدی مطرح کنند و رقم مالیاتها و درصدها به راحتی بالا و پایین شود درست نیست.
نیکبخت در ادامه خاطرنشان کرد: ایران در سالیان اخیر به صورت پیشرفته وارد بحث مالیاتی شده است و هنوز در این زمینه به نسبت دیگر کشورهای جهان تازه کار محسوب میشود. وقتی مالیاتهایی که در دنیا تصویب میشود را بررسی کنیم، شاهد اتفاقات جالبی هستیم. مثلا مالیاتهای مختلف بخش کشاورزی در نیوزیلند یا مالیات بر صنعت دامداری که از سال 2030 در اروپا قرار است اجرا شود. در این مالیاتها میبینیم که اگر به دولت اجازه دهیم هر پایه مالیاتی را به هر بهانهای تصویب کنند، هیچ ابزار کنترل و مدیریتی برای مردم باقی نمیماند و به نوعی قدرت نامحدودی را به نهاد دولت و قانونگذار داده شده است که هر مالیاتی را صلاح میداند تصویب کند.
این کارشناس اقتصادی در ادامه با ذکر نکاتی از حالت ایدهآل مالیاتستانی گفت و تاکید داشت: ایدهآل مالیاتی این است که تصویب مالیات جدید به پروسهای سخت بدل شود و این مسیر پیچیده باشد و به راحتی امکان وضع مالیات وجود نداشته باشد. همچنین باید پروسه تعیین و پرداخت مالیات، بسیار ساده و به دور از پیچیدگیهای مختلف باشد یعنی سادگی این مساله به حدی باشد که برای نمونه پدربزرگها و مادربزرگها بتوانند آن را درک و به راحتی مالیات را محاسبه و پرداخت کنند. در بحثهای اسلامی هم اگر بررسی کنیم، یک کودک 10ساله نیز درک میکند که خمس چیست و اگر بخواهد آن را پرداخت میکند. پدربزرگها و مادربزرگها نیز خمس و زکات را درک کردهاند و بهدور از پیچیدگی به پرداخت آن مشغول میشوند. مالیات نیز باید به همین سادگی قابل محاسبه باشد و شفافیت را داشته باشد. اگر بنگاهداری بخواهد اجاره ملک استیجاری خود را محاسبه کند، در حال حاضر احتمالا بدون مشاور مالیاتی نمیتواند درک کند که چقدر معافیت دارد، چه میزان باید مالیات پرداخت کند و با چه ساز و کارهایی مواجه است.
وی افزود: این یعنی پیچیدگی سیستم مالیاتستانی در کشورها به اوج خود رسیده است. پروسه پرداخت مالیات نباید نیاز به مشاوره داشته باشد و شغلی که این روزها به نام مشاور مالیاتی به شکل امروزی در دنیا شکل گرفته است، اصلا نباید وجود داشته باشد. از طرف دیگر بهتر است در سیستم مالیاتی فرصت آربیتراژی نیز وجود نداشته باشد یعنی مدل مالیاتستانی پلکانی بهنظر مدل مناسبی است ولی در عمل شاهد این هستیم که در دنیا افراد با درآمد بسیار بالا عموما مالیات کمتری پرداخت میکنند! نکته بعدی آن است که هزینههای دولت در بحث مالیاتستانی شفاف باشد. باز هم مثالی از خمس و زکات در حد دانش خودم که احتمال بسیار کم است و بهتر است متخصصان در این زمینه بیشتر بررسی کنند، منابع مشخص است و قابل دستکاری نیست و مصارف نیز به همان منوال مشخص است یعنی میدانیم خمس و زکات در محلهای خاصی صرف میشوند و اگر محل جدیدی بخواهد اضافه شود، احتمالا پروسه فقهی و موانعی دارد و هرکسی نمیتواند موضوعات دلخواه خود را اضافه کند. نیکبخت در ادامه تصریح کرد نکته بعدی اثرگذاری مالیات و ساختاری است که مالیات در اقتصاد دارد و تاثیر آن بر اقتصاد چیست. اگر بحثهای مالیات بر عایدی سرمایه یا مالیات بر خانههای خالی منجر به تغییر و تحولات اقتصادی شود و برای مثال، باعث کاهش سوداگری و سفتهبازی در مسکن شد، آیا تبعات ناشی از این مالیات پذیرفته میشود؟ آیا افرادی که این طرح را دادهاند مسوولیت اشتباه خود را میپذیرند؟ زمان و هزینه مصرف شده در سالیان متوالی که چنین اتفاقی افتاده از چه منابعی جبران میشود؟ کمااینکه نمونههای زیادی از نتایج تصمیمات دولتی در دنیا را میبینیم که سیاستگذاران بدون پذیرش تبعات آن همچنان مشغول به فعالیت سیاسی هستند. نزدیکترین مثال بحرانهای مالی است که عموما به دلیل سیاستهای دولتی رخ داد. بحث مالیاتی مسائل اینچنینی دارد و یک لبه تیغ محسوب میشود. این کارشناس اقتصادی با برشمردن نکاتی و تاکید بر آنها ادامه داد: پیشتر به ایدهآل مالیاتی و لزوم شفافیت، سهول دسترسی و اندازه مشخص مالیات و عدم پیچیدگی ساختاری اشاره شد. سوال دیگری که میتوان به آن پاسخ داد این است که با هزینههای دولت چه باید کرد؟ در اینباره و مالیاتهایی بر عایدی سرمایه و خانههای خالی دیدیم که کارشناسان بر این مسائل ایرادات مهمی را وارد دانستند. مثلا باید تورمی که بر مردم تحمیل میشود را از مالیات بر عایدی سرمایه حذف کنیم و میبینیم همین الان که طرح هنوز در مرحله اجرا هم قرار ندارد، حجمی عظیم از اختلافنظر میان کارشناسان وجود دارد. حال باید بر چه اساسی نظرات و اختلاف نظرات را دنبال کرد. اینها ابهاماتی است که در بحث مالیاتی وجود دارد و اینکه دولت بخواهد هزینههای غیرشفاف و گاها بیدلیل خود را با مالیات جبران کند، اتفاقی صحیح محسوب نمیشود. نیکبخت در نهایت گفت: شاید این بحثها به تازگی در ایران مطرح شده اما همچنان در همین مسائل بعد از دههها در غرب و شرق جهان اختلافنظر وجود دارد. با این حال ایران به عنوان کشوری که به تازگی در حال طراحی و اصلاح ساختار مالیاتی است باید از تجارب دیگر کشورها درس بگیرد و در ابتدای طرح هر نوع مالیات، سوالاتی از دولت پرسیده شود و دولت نیز تلاش کند تا جوابی قانعکننده را به مجلس و مردم بدهد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد