31 - 05 - 2020
سیل فقر در واگن ویژه بانوان
شیدا ملکی- هوای دمکرده ایستگاه مترو میرزای شیرازی نفس را در سینه حبس میکند و در گرمای ظهر تابستان نمیتوان به سادگی روی پلهبرقیهای ایستگاه ایستاد و با خیال راحت در انتظار رسیدن به مقصد بود. اینجا میشود برای چند دقیقه دشواری گرما و خفگی را حس کرد آن هم در روزهایی که گرما طاقت مردم این سرزمین را در شهرهای جنوبی طاق کرده است.
مرد دستفروش شاید به زحمت سی سال داشته باشد و کیسه بزرگ وسایلی که میفروشد را با خود از این سو به آن سوی ایستگاه میکشاند و نفسنفس میزند. زن دستفروش مثل چند ماه قبل لوازم آرایش میفروشد و قیمتهایش اما با توجه به تورم هیچ افزایشی نداشته است. زن جوانی که چندی پیش با فروختن گل سر پول جهیزیهاش را جمع میکرد حالا برای ترغیب مردم به خرید محصولاتش درباره گران شدن اجارهخانهاش میگوید و گل سر میفروشد.
مردم در مترو همان پوشش دو یا سه ماه قبل را بر تن دارند اما چشمهایشان خیس و سرخ است. سرخی حاصل از گرما و فقر این بار انگار نه تنها جان به لب دستفروشها رسانده که مسافران را هم کلافه کرده است. پسر بچه به زن جوان التماس میکند که از او آدامس یا دستمال کاغذی بخرد زن اما در حالی که کیف پولش را باز میکند و به پسر بچه نشان میدهد میگوید: عزیزم باور کن منم پول ندارم وگرنه ازت خرید میکردم.
حرف زن جوان درد دل مسافرهای دیگر هم بود انگار. زنی با موهایی تقریبا سفید که روسری صورتی سادهای هم بر سر داشت آهی از ته دل کشید و گفت: «خوبه دیگه همه یک دست شدیم دیگه نه کسی فقیره نه کسی دارا. . . یه موقعی بود که میشد به هم کمک کنیم الان دیگه خودمون هم نداریم که بخوایم چیزی بخوریم چه برسه به اینکه به یک بنده خدا هم کمک کنیم.»
زن دیگری در حالی که گوشی موبایلش را چک میکرد سرش را بلند کرد و گفت: «دارم برای دخترم جهیزیه میخرم اما هنوز به نصف وسایل نرسیدم که صاحب مغازه میگه خانم برامون نمیصرفه جنس بخریم بیاریم. نمیتونیم وسایلی که سفارش دادی بیاریم. حالا من موندم و این وضعیت روزهای پر خرج زندگیم. خودم، دخترم و پسرم کار میکنیم و هنوز از پس خرج زندگی برنیومدیم. دیگه شرمندهام جلو بچهها...»
حرفهای زن نیمهتمام مانده بود که بغضش ترکید و اشک روی گونههایش جاری شد. انگار اشک همه مادران این سرزمین روی صورتش جاری شد. شکسته شدن غرور یک زن همیشه دردناک است. آن هم زنی که تلاش میکند زندگیاش را به عشق فرزندانش آرام و پر از امنیت حفظ کند. واگن ویژه بانوان را انگار سیل غم با خود برد.
sheidamaleki.journalist@gmail.com
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد