6 - 12 - 2022
سینما در کما
میگویند «سینما خوابیده است»، شما هم به این جمله اعتقاد دارید؟
بله. من معتقد هستم که سینما خوابیده است البته باید این را در نظر داشته باشید که خوابیدن دو تعریف دارد؛ خوابیدن خیلی وقتها معنای آرامش دارد اما این درباره سینمای این روزهای ما صدق نمیکند، سینمای ما به این معنا نخوابیده است و در آرامش نیست بلکه باید بگوییم به کما رفته است. در کمایی که مطمئنا از آن برمی گردد اما اینکه چقدر طول بکشد و چه آدمهایی باید زجر بکشند که این بیمار را در همین حالت زنده نگه دارند تا نفسهایش را بکشد و دوران سختش را سپری کند، مشخص نیست. زمان این کما معلوم نیست اما ما میدانیم که این حالت دایمی نیست و سینما از این کما برمیگردد چون سینما مال این دوره و آن دوره نیست. سینما سابقه صد و خردهای ساله دارد و با سیاستگذاریهای غلط یک عده فقط میتواند در دورهای به کما رود اما این دوره کاملا موقتی است. سینما مطمئنا سالم و پرانرژی برخواهد گشت.
اواخر سال ۱۳۵۶، ما شاهد دوران تقریبا مشابهی در سینمای ایران بودیم و سینما در آستانه ورشکستگی بود شما شباهتی بین آن روزها و این روزهای سینمای ایران میبینید؟
نه، من شباهت چندانی نمیبینم. ببینید من فکر میکنم ما دوران سخت در سینمای ایران داشتهایم ولی این دوره به مراتب سختتر از دوران سخت قبلی است چون در دورههای قبلی که شرایط سختی برای سینما به وجود آمد، آنها با ندانستن کارهایی انجام میدادند که شرایط سینما را سخت میکرد اما این دوستان با دانایی کارهایی میکنند که سینما را دچار بحران کردهاند، این کاملا مشخص است. حکایت کسی است که خودش را به خواب زده است و نمیتوانید بیدارش کنید اما خودشان هم میدانند دورهشان بالاخره تمام میشود و سینما تا چند ماه دیگر سر جای خودش برمیگردد. اهالی سینما دوباره دلگرم خواهند شد، روحیهشان برخواهد گشت و دوباره شبیه همیشه به این سینما عشق خواهند ورزید.
چرا تا چند ماه دیگر قرار است اتفاقی بیفتد؟
خب بعد از انتخابات خواهد بود دیگر… چون میدانید بحث ما با آقای رییسجمهور این است که به کدامین گناه چنین مسوولانی برای فرهنگ این مملکت گذاشتهاید؟ بحث من با آقای وزیر ارشاد هم همین است. من جدیدا نامهای سرگشاده برای آقای وزیر نوشتهام و آن را منتشر خواهم کرد. میخواهم بگویم آقای وزیر! شما میدانید در معاونت سینمایتان چه میگذرد؟ محفلی کوچک، با حداقل آدم با رانتهای آنچنانی تنها چیزی که نگران آن نیستند، سینماست. من خیلی دوست داشتم آقای وزیر که مدام با ادبیات زیرمجموعهاش سخن میگوید، یک بار هم پای صحبتهای اهالی سینما بنشیند. ببیند چگونه اهالی سینما روزگار سپری میکنند؟ وظیفه یک وزیر است که حداکثری عمل کند نه حداقلی. اما با همه اینها باز هم میگویم این دوران میگذرد، من ۳۰ سال است در این سینما کار میکنم و تجربههای مختلفی دارم. خیلی چیزها دیده و روزگار گذراندهایم. تحملمان هم زیاد است چون ریشه داریم. به قول بعضی از بچهها که همیشه میگویند «ما ریگ ته جوبیم» این آب میآید و ما هستیم. منتظریم روزی آب زلال بیاید و مطمئنا میآید و ما دیده میشویم. هرچند در این وضعیت که این آب گلآلود هم هست، باز ما دیده میشویم.
این آب گلآلود دوست ندارد شنهای زیبای ته جوب دیده شوند، ولی به دلخواه آنها نیست. هنرمندان ما دیده میشوند.
چرا ما هیچوقت در سینمای جهان (با وجود تکنولوژیهای جدیدی که برای سینما به عنوان خطر مطرح میشدند) با کم شدن میزان درآمد روبهرو نشدهایم اما در سینمای ایران در آستانه ورشکستگی قرار گرفتهایم؟
به دلیل حضور سانسور.
این تنها عامل است یا مهمترین عامل؟
سانسور مهمترین عامل است چون سانسور خلاقیت و اعتماد به نفس را میگیرد و مردم جذابیتها را در چیزهای دیگری پیدا میکنند. این روزها بهترین فیلمهای روز جهان به راحتی در خانهها قابل دسترس است و مردم هم میبینند. ماهوارهها هم که هستند برای همین مردم دنبال جایگزینها میروند و جواب میگیرند.
پس این روزها، سرمایهگذاری در سینما باید ریسک بزرگی باشد؟
خیلیخیلی خطرناک است. اولا گرانی باعث شده حداقل ۷۰ تا ۸۰ درصد هزینههای تولیدی که ما دو سال پیش انجام دادهایم، افزایش پیدا کند. با این وضعیت اکران و سینما، سرمایهگذاری روی فیلمها، خبط و ریسک بسیار بزرگی است. این روزها باید همین طور منتظر در پیله خودمان بمانیم تا این دوران بگذرد. الان نگاه کن که از عید تا امروز کدام فیلمها فروش خوبی داشتهاند؟ هیچکدام، یعنی به نظرم بخشخصوصی در این وضعیت نباید ریسک سرمایهگذاری را قبول کند.
به هر حال بخش دولتی که دارد با بودجههای میلیاردی و آدمهای خودشان فعالیت میکنند همانها بسازند و اکران کنند. در گیشه هم که موفق نخواهند بود. به همین شکل پیش رویم تا این دوران بگذرد. هرکسی کوچکترین چیزی از اقتصاد بداند و شرایط را ببیند نباید وارد حوزه سرمایهگذاری شود. ما هم فعلا با اینکه فیلمنامههای درخشانی داریم اما پروژهای را شروع نمیکنیم و دست نگه داشتهایم.
الان اصلا پروژهای در مرحله تولید است؟
فقط چند پروژه دولتی در حال ساخت است. تا جایی که من اطلاع دارم بخشخصوصی هیچ کاری در دست اجرا ندارد. در حال حاضر هم هیچ کاری نمیتوانیم بکنیم تا این دوران بگذرد. این در پیله رفتن هم بد نیست. کتاب میخوانیم، فیلم میبینیم، فیلمنامههای خوب مینویسیم و آنها را برای روزگار خوب نگه میداریم چون مطمئنا بعد از این دوران، ما یک دوران رونق سینما خواهیم داشت. وقتی هم از دوران رونق سینما حرف میزنیم، یاد مرحوم سیفالله داد میافتیم که حضور دولت به عنوان ضربهزننده بزرگ، بسیار کمرنگ بود و پروژههای بخشخصوصی حمایت میشدند و نتیجه آن بود که بهترین و ماندگارترین آثار سینمایی ۳۰ سال اخیر در آن دوران ساخته شدند. الان کارگردانهای خوب و مستقل ما فیلمنامههای خیلی خوبی دارند که آنها را نگه داشتهاند تا بعد از این دوران بسازند.
در چند سال اخیر یکی از سیاستهای سینمایی اختصاص بودجههای میلیاردی به فیلمها و پروژههای خاص است که البته براساس آمار فروش رسمی بیشتر آنها چندصد میلیون هم به گیشه نرساندند. تاثیر این روی اقتصاد سینمای ایران چگونه است؟
بودجههای میلیاردی اختصاص میدهند به قول خودشان برای پروژه ملی. بعد از آن طرف میگویند خانوادهها سینما نمیروند. خب شما که فیلمهایتان را اکران کردهاید چرا خانوادهها سینما نمیروند؟ ۷۰ میلیون جمعیت در این کشور زندگی میکنند اما فیلمهای شما را نمیبینند؟ سیب و سلما را با بودجه چه کسی میسازید که بعد از ساخته شدن، فروش نمیرود؟ تمام امکانات را هم که در اختیار دارید. تیزر تلویزیونی دارید که بخشخصوصی ندارد. امکانات تبلیغاتی دارید به ارگانهای مختلف بلیت میدهید و تمام امکاناتی که بخشخصوصی فاقد آنهاست را در دست دارید. خب چرا فیلمهایتان نمیفروشد؟ آقایانی که میگویید مردم سینما نمیروند چون فیلمها خوب نیستند! چرا فیلمهای میلیاردی خودتان را کسی نمیبیند؟ واقعا جواب بدهند.. بله، شما کار را به جایی رساندید که ۹۸ درصد مردم ترجیح میدهند پای ماهواره بنشینند. شما سینما را به اینجا رساندید. آن یک درصد هم از زیر دستتان در میروند و میفروشند که آنها هم فیلمهای بخشخصوصی هستند.
در حال حاضر فیلمهای بخشخصوصی هستند که فروش دارند و مردم استقبال میکنند. وقتی فیلمهایتان را اکران کردهاید و استقبال نکردهاند از خودتان بپرسید چرا؟ چرا مردم فیلمهای شما را اصلا دوست ندارند؟ الان شرایطی برای سینما به وجود آوردهاند که هرکسی، هر جایی کم میآورد، یک لگد به سینما میزند! کسی حق چنین کاری ندارد، کسی حق ندارد به اهالی فرهنگ و هنر این مملکت توهین کند. اینها آدمهای اندیشمندی هستند، سرمایههای این مملکت هستند. دوست دارید شبیه دانشجوهای نخبهمان، یکی یکی بگذارند و بروند؟ خب همین را اعلام کنید، بگویید که سینماگران، ما دوست نداریم شما فیلم بسازید، ما سینمای ملی نمیخواهیم، اشاعه برنامههای ماهوارهای برای ما کافی است. خودمان هم چهار تا فیلم با بودجههای کلان به رفیقهایمان سفارش میدهیم که حالا فروخت، فروخت، نفروخت هم مهم نیست، این را اعلام کنید و ما تکلیف خودمان را بدانیم. بگویند میخواهیم کاری کنیم که شما هم بگذارید و بروید.
اختصاص چنین بودجههایی، چرخه اقتصادی سینما را دچار مشکل میکند؟
ماجرا این است که این پولها، بودجه اهالی سینماست که به یک عده آدم خاص داده میشود. اکثرا هم از رفقایشان هستند. از آن طرف بچههای اصیل سینما در گیرودار مشکلات خودشان باید دست و پا بزنند. شورایعالی تهیهکنندگان پیشنهاد داد که این بودجهها را صرف ساخت سینما کنید. آخر کدام یک از پروژههای فاخر شما در یاد و ذهن آدمها مانده است؟ اصلا خود آنهایی هم که این پروژهها را ساختهاند و برایش بودجه دادهاند، یادشان نیست اما خب اگر این پیشنهاد را قبول میکردند و این کار را انجام میدادند که حساب بانکی یکسری پر نمیشد! همین میشود که وضع حداقلی در این میان خوب و وضعیت اکثریت اهالی سینما روز به روز بدتر میشود و فقیرتر میشوند.
من خیلی از این دورانی که در آن به سر میبریم متاسفم. نه تنها من، که بیشتر اهالی سینما متاسف هستند چون همه چیز ویران شده و هیچ جایگزینی برای آن نیست به فیلمها و فیلمسازان سخت گرفتند، در اکران فیلمها ندانم کاری کردند، گروههایی از دوستان خودشان را سر کار آوردهاند که هیچ کدام این کاره نیستند، عقلای سینما را دعوت نکردند تا حداقل کمک فکری بگیرند و… وقتی تمام اینها را کنار هم میگذاری، میبینی هیچ چیز سر جای خودش نیست و به این نتیجه میرسی که پس برنامه کاملا حساب شدهای برای از بین بردن سینما وجود دارد. وقتی تمام این اتفاقات را وسط میریزی، میبینی همه چیز خیلی روشن است ولی من به عنوان کسی که ۳۰ سال در این سینما هستم به مسوولان فعلی سینمایی میگویم: شما نمیتوانید سینما را از بین ببرید. راه را اشتباه آمدهاید. کسانی هم که به شما برنامه دادهاند، اشتباه میکنند.
در این وضعیتی که توصیف کردید، ماجراهای حوزه هنری و وزارت ارشاد کجا قرار دارد؟
در این ماجرا هر دو طرف مقصر هستند. من اولین بار برنامه هفت را دیدم چون میخواستم ببینم حوزه هنری چه میگوید. بدترین دفاعی بود که یک مسوول میتوانست از خودش بکند؛ بدترین دفاع. در این ماجرا هم باز سینما قربانی است. من فکر میکنم که این یک جنگ زرگری است. ببینید، یک طرف ماجرا، شورای صنفی است که کار بلد نیست، محفلی است که نمیداند باید چه کند و تمام رفتارهایش در جهت ضربه زدن به سینماست، این از شورای صنفی که زیرمجموعه ارشاد است. اینکه آقای سجادپور در مصاحبههایشان میگویند «من نمیدانم» من خیلی راحت به شما میگویم که این شورا، زیرمجموعه ارشاد و آقای سجادپور است و این را همه میدانند. آن طرف هم حوزه هنری قرار دارد که حق چنین برخوردهایی ندارد.
حوزه هنری یکسری سینمای مصادرهای است که مال مردم است و ملک خصوصی کسی نیست. شما وقتی فیلمی شبیه «خوابم میآد» را پخش نمیکنید در حال توهین به ۴۰ نفر از اهالی معتبر سینما هستید که در این پروژه کار کردهاند. گذشته از این اگر شرعیات و اصول برای شما مهم است، چطور به خودتان اجازه میدهید پول مردم را یکسال، یکسال و نیم در حسابهایتان نگه دارید و معلوم نباشد چه کارهایی با آن پول انجام میدهید.
چرا این مساله شما نیست؟ اگر دفاتر به خاطر اینکه یکسوم سینماها در بلوکه شماست، جرات نمیکنند حرفی بزنند من از شما میخواهم تاریخ پرداخت پول مردم را اعلام کنید. خود ما سال گذشته «ورود آقایان ممنوع» را اکران کردیم، کی پول ما را دادید؟ پول ما را با یک سال و نیم تاخیر میدهید. تهیهکننده یک سال قبل سرمایهگذاری کرده، بعد فیلم را اکران میکند، شما یک سال و نیم بعد از اکران پولش را میدهید؟ اگر توانستید به این سوال پاسخ دهید به بقیه مسایل هم میتوانید جواب دهید. آن وقت کل افتخارتان هم این است که دو تا فیلم ساختهاید و آن دو فیلم را هم کسی نیامده ببیند.
خب اگر ادعا دارید ۹۹ درصد مردم با شما هستند و فیلمهای بخشخصوصی را دوست ندارند چرا از این دو فیلم شما حمایت نکردهاند؟ فیلمهایی که با پولهای میلیاردی ساختهاید. این هم ماجرای حوزه هنری است. این دعوا هم به نظر من دعوایی است یکی از این طرف سخنرانی میکند و سینما را میکوبد، دیگری از آن طرف مصاحبه میکند و حساب سینما را میرسد. من هم میگویم خب بکنند. این اوضاع دوامی ندارد. اما پیشنهادم این است که همه طرفین قضیه بیایند و صادقانه اعلام کنند ما سینما نمیخواهیم. نه خودشان را آنقدر اذیت میکنند، نه دیگران را. اتفاق نمیافتد. بالاخره بعد از این دوران، بچههای سینماگر باز دور همدیگر جمع میشوند و بعد از تجربههای این دوران، کارهایشان را میکنند.
اما تعطیلی سینما آزادی به سینما ضربه بزرگی میزند، اینطور نیست؟
بله، البته. سینما آزادی تعطیل شود صدمه بزرگی به سینما میخورد. سینمایی ته فلان روستا هم اگر تعطیل شود به هر حال یک مرکز فرهنگی تعطیل شده است. چه برسد به سینما آزادی با آن مدیریت درخشان. اما فقط این نیست. من میگویم در این وضعیت، یکسوم سینماها را اصلا تعطیل کنند. بالاخره یک روز دوباره باز میشود. خیلیها، خیلی از بخشهای فرهنگی را تعطیل کردهاند اما به همان شکل نمانده است و سینما دوباره رونق گرفته.
اما باز هم در این شرایط اتفاقهای خوبی برای سینمای ایران میافتد و فیلمهایی که حمایت نمیشوند در جشنوارههای معتبر جایزه میبرند. این اتفاق عجیبی است؟
نه چون ما همیشه اگر کوچکترین راه گریزی پیدا کردهایم، کار خودمان را انجام دادهایم اما من سال گذشته در دو جای مختلف گفتم که سال آینده سال بسیار وحشتناکی برای سینما خواهد بود. برآیند فیلمهای ساخته شده، حضور وحشتناک ارشاد از بین بردن صنوف، نبودن عقلای سینمایی و… مشخص بود که این دوران را خواهیم داشت. بچههای سینما این هوشمندی را دارند که با پیدا کردن کوچکترین روزنی کار خود را انجام دهند.
اما برای سرمایهگذاری نمیتوانیم این حرف را بزنیم. فیلمهایی که موفق شدهاند… مثلا آقای مصفا در «پله آخر» فیلم مستقل و کم هزینهای ساختند که موفق شد. یا «خوابم میآد» سال گذشته، همین موقع شروع فیلمبرداریاش بود که آن روزها هنوز نیمچه رونقی بود و فیلمهایی شبیه فیلم آقای فرهادی، ورود آقایان ممنوع و… فروختند، اما امسال دیگر آن روزنه وجود ندارد. برای همین باید امسال ببینیم صنعت سینما که در آستانه ورشکستگی است چه فیلمی تولید خواهد کرد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد