10 - 09 - 2024
شاغلان فقیر
مرکز پژوهشهای مجلس: خط فقر خانوار۳ نفره در تهران، ۲۰میلیون تومان!
مهدیه بهارمست- هیولای فقر روزبهروز فربهتر میشود. در سالهای اخیر بسیاری از کسانی که از طبقه متوسط بودند به زیر خط فقر سقوط کردند و آنها که زیر خط فقر بودند بیش از پیش به حاشیه رانده شدند. براساس آخرین محاسبات انجامشده، عدد برآوردی خط فقر یک خانوار سه نفره در شهر تهران در سال ۱۴۰۳ حدود ۲۰میلیون تومان است یعنی در حال حاضر ۲۶میلیون نفر از ایرانیان زیرخط فقر به سر میبرند. این در حالی است که برخی کارشناسان بر این عقیدهاند شاغلان و بازنشستگان نیمی از جمعیت زیر خط فقر را در کشور تشکیل میدهند زیرا حقوق و مستمری بازنشستگان بسیار پایین است. از طرفی بازار کار به کسانی که مهارتی ندارند یا آموزش ندیدهاند، فرصت کمتری میدهد یا برای آنها شغلی نیست یا اگر باشد، درآمد آنها حداقلی است. از سوی دیگر، فقر امکان آموزش و مهارت دیدن را هم از بسیاری از افراد میگیرد. برخی از تحصیل در مدارس جا میمانند و برخی از دانشگاه و دستیابی به موارد دیگر. چرخهای که البته منجر به آسیب دیدن بیشتر گروههای کمدرآمد در جامعه میشود. با وقوع این تحولات، سیاستگذاران با تخصیص بودجههای چشمگیر سعی در کاهش نرخ فقر داشتهاند. با این حال تلاشهای مذکور در این زمینه موفق نبوده است. چند روز پیش احمد میدری، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی درباره برنامه دولت چهاردهم برای از بین بردن فقر مطلق گفت:«یکی از احکام برنامه و شعاری که در دولت آقای روحانی و شهید رییسی هم مطرح بود، بحث رفع فقر مطلق است. به لحاظ شاخصها حدود ۳۰درصد از جمعیت کشور زیر خط فقر هستند و از بین بردن فقر مطلق یک آرمان و هدف است که باید به سمت آن حرکت کرد.» وی یادآور شد:« تا اواسط دهه ۸۰ حدود ۱۲ تا ۱۵درصد فقر مطلق داشتیم که بعد از موج اول تحریمها تا میانه دهه ۹۰ به حدود ۲۰درصد رسید اما با شروع موج دوم تحریمها و تورم شدید، از سال ۱۳۹۷ با شیب تندتری افزایش پیدا کرده و به ۳۰درصد در سال ۱۳۹۸ رسید. براساس دادههای مرکز آمار ایران و گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، از سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۱ نرخ فقر نسبتا ثابت و حدود ۳۰درصد یا ۲۵میلیون و ۴۰۰هزار نفر بوده است.» بنابراین تا زمانی که رشد اقتصادی مستمر نداشته باشیم، نمیتوان انتظار داشت که تغییرات اساسی در این زمینه به وجود بیاید در چنین شرایطی باید همه انرژیها معطوف به این باشد که کسبوکارها از رونق برخوردار شده و رشد اقتصادی باکیفیتی محقق شود. در حالحاضر به دلیل افزایش قیمت اقلام اساسی مانند نان که 40 تا 66درصد رشد داشته است، بسیاری از ایرانیان کالری موردنیاز خود، یعنی 2100 کالری در روز را دریافت نمیکنند. در یک دهه اخیر تورمهای بالا موجب شده قدرت اقتصادی ایرانیان کاهش یابد و این مساله روی سبد مصرفی آنان تاثیر زیادی گذاشته است. با اینحال میتوان گفت واکنش دهکهای مختلف درآمدی نسبت به تورم مواد خوراکی متفاوت بوده است. براساس گزارشها بیشترین واکنش به افزایش قیمت خوراکیها و آشامیدنیها متعلق به دهکهای میانی درآمدی است. دهکهای بالای درآمدی عمدتا دارای کالای بادوام و داراییهای مالی هستند. به همین دلیل این افراد توان بیشتری برای پوشش ریسک ناشی از تورم را دارند. این در حالی است که دهکهای پایین درآمدی به دلیل کمکشش بودن کالاهای خوراکی برای این گروه و همچنین بیشتر بودن یارانه نقدی میزان اندکی از مصرف خود را نسبت به سال ۱۴۰۰کاهش دادهاند اما دهک میانی درآمدی از هر دو مولفه محروم بوده است. این به معنای آن است که عموما این افراد دارای کالاهای بادوام و دارایی مالی نیستند و یارانه نقدی هم سهم قابلتوجهی از سبد هزینههای آنان را پوشش نمیدهد، به همین دلیل واکنش شدیدتری نسبت به سایر دهکها در مقابل افزایش تورم خوراکیها و آشامیدنیها نشان میدهند. به دلیل فشار تورمی خانوار از مصرف بخشی از خوراکیها و آشامیدنیها صرفنظر میکند تا توان تامین سایر نیازهای اساسی خود را به دست آورد. این مساله بهخصوص در مورد تامین مسکن بسیار محتمل است. به ازای ۲۷میلیون خانواری که در کشور وجود دارد بیش از ۳۰میلیون واحد مسکونی داریم اما با این وجود حدود ۷میلیون نفر از جمعیت کشور مستاجر و ۵میلیون نفر هم فاقد مسکن هستند که این توزیع جمعیتی به دلیل توزیع غلط مسکن است که باعث شده به جای آنکه مسکن یک کالای مصرفی شود تبدیل به یک کالای سرمایهای شود. بنابر آمارها سهم مسکن از کل هزینه خانوار مستاجر در سالهای ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۰ در سطح ۳۴درصد بوده که در سال ۱۴۰۱ به ۳۶درصد افزایش داشته است، همچنین به گفته برخی کارشناسان بیش از ۱۱میلیون مردم یا بد مسکن یا مسکن ندارند.
کنترل فقر از دست رفته
امیرمحمود حریرچی، جامعهشناس با اشار به قرار گرفتن 26میلیون ایرانی به زیر خط فقر و پیامدهای آن به «جهانصنعت» گفت: متاسفانه این روزها طبقه متوسط به سوی پایین سقوط کرده است و دیگری طبقهای به نام متوسط نداریم. تنها دو طبقه باقیمانده است؛ طبقه بالا و طبقه پایین. برخلاف تصورات تعداد طبقه پایین به شدت در حال افزایش است و این سیر صعودی همچنان ادامه دارد و توقفی نمیکند. استانهایی مانند سیستانوبلوچستان، چهارمحالوبختیاری، خراسان شمالی، آذربایجان غربی و هرمزگان بهشدت با فقر درگیرند.
وی افزود: فقر تصادفی رخ نداده که طی چندسال بتوان آن را کنترل کرد. گفته شده است که از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۲، حدود ۱۰میلیون به آمار فقرا اضافه شده که آمار مهیبی است. نتیجه مطالعات دوستان این بود که فقیر شدن همگانی میشود چون علاوه بر نداشتن رشد اقتصادی، نرخ تورم بالایی هم داریم و این بیماریهای مزمن اقتصادی باعث میشود فقر همگانی شود. از طرف دیگر دهکهای سه تا پنج هم به میزان قابلتوجهی نمیتوانند مسکن تهیه کنند یعنی پنج، شش دهک در ایران از بازار مسکن اخراج شدهاند.
این جامعهشناس با بیان اینکه میلیونها ایرانی به سوی حاشیه کلانشهرها روانه شدند، بیان کرد: طی سه سال گذشته به قدری اجارهبهای مسکن افزایش پیدا کرده که بسیاری از افراد مجبور شدهاند برای ادامه زندگی و کار در شهرهای بزرگ به حاشیه شهر نقل مکان کنند. این در حالی است که افزایش حاشیهنشینی ارتباط مستقیمی با افزایش بزههای اجتماعی دارد و به این ترتیب امنیت شهرها به خطر میافتد. در واقع اکثر افرادی که به حاشیه شهرها پناه میبرند کسانی هستند که از حداقلهای لازم برای زندگی محروماند. این افراد به دلیل همین محرومیت فرصت تشکیل گروهها و باندها را پیدا کرده و بهنوعی میخواهند سهم خود را از زندگی با زور از دیگران بگیرند.
حریرچی با اشاره به اشکال مختلف نابرابری بهخصوص در استانهای مرزی و محروم گفت: در حال حاضر فقر فرهنگی، اجتماعی و آموزشی در مناطق محروم نابرابریهای وحشتناک و اساسی ایجاد شده است. جامعه ما بهطور مزمن درگیر فقر و نابرابری است اما این موضوعات یک تنش بزرگ در جامعه شکل داده، خیلی مواقع نارضایتی در جامعه ایران شکل سیاسی رادیکال پیدا میکند، خیلیها در طول تاریخ بر امواج نارضایتی مردم سوار شدند و حوادث تاریخی شکل گرفت. علت آن این است که سیستم با جامعه همزمان نیست، نمیتواند جامعه را خوب بفهمد و فرصت زیستن برای جامعه فراهم کند، اگر ما توسعه یافته نمیشویم یکی از دلایل آن شکاف دولت و ملت است که دولت نمیتواند جوابگوی انتظارات اجتماعی باشد و جامعه هم نمیتواند انتظارات خود را به شکل سازمان یافته و خلاق ارائه دهد ضمن اینکه همچنان از میل به موفقیت دستبردار نیست. در حالی که این نارضایتی باید بهطور خلاق و سازنده بروز پیدا کند یعنی افزایش مشارکت اجتماعی از طریق سازمانهای مردم نهاد و نهادهای مدنی که با آن سرمایه فوقالعادهای ایجاد میشود اما چون این نارضایتی نمیتواند سازمان اجتماعی سازنده بگیرد تبدیل به امواجی میشود که هرکسی بهخصوص گروههای تندرو میآیند بر آن سوار میشوند، خیلی از افرادی که در انتخابات اخیر انتخاب شدند کسانی هستند که بر امواج نارضایتیها سوار شدند، در شرایطیکه بقیه گروهها نتوانستند بخش از این نارضایتیها را در جهت برنامههای سازنده و خلاق هماهنگ کنند.
وی افزود: وقتی پلیس برای اولینبار از افزایش ۱۰۰درصدی سرقتاولیها خبر داد، نگرانیهای نیز درخصوص آن شکل گرفت اما مساله اصلا از سوی مسوولان جدی گرفته نشد. سالهاست کارشناسان در مورد جرمزا بودن حاشیه شهرها بحثهای مفصلی کرده و به دولتها هشدار دادهاند اما در نهایت نهتنها هیچ تلاشی برای کاهش این اتفاق رخ نداده که حتی با کم شدن نظارت بر این مناطق زمینه برای حضور بیشتر افراد بزهکار در آن نیز فراهم شده است. دولت باید سیاست رفاهی و اجتماعی در نظر داشته باشد تا از افزایش جمعیت فقرا و بزهکاری جلوگیری کند. با این حال زنگ هشدار گسترش فقر در ایران سالهاست که به صدا در آمده و موضوع یک شبه نیست اما نگرانیها از آینده چنین وضعیت اقتصادی است که نهتنها جرم و جنایات را در کشور افزایش میدهد بلکه در آینده با قشر عظیمی از فقرای ناراضی که از قضا شاغل هم هستند اما حقوقشان کفاف یک زندگی معمولی را نمیدهد، درگیر میشویم. امیدوارم دولت پزشکیان در این راستا اقدام راسخی انجام دهد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد