30 - 04 - 2025
شفافیت در عصر هنر دیجیتال
گروه فرهنگ و هنر- در دنیای امروز که فناوری با سرعتی بیسابقه در حال نفوذ به تمامی ابعاد زندگی بشر است، بخش فرهنگ و هنر نیز از این قاعده مستثنا نیست. ظهور فناوریهای مالی(FinTech) و بلاکچین، بهویژه در حوزههایی مانند مالکیت معنوی، مدیریت حقوق هنرمندان و خرید و فروش آثار هنری، تحولی بنیادین ایجاد کردهاند. این فناوریها نهتنها زمینهساز شفافیت و عدالت اقتصادی در بازارهای هنری شدهاند بلکه نقش مهمی در کاهش تقلب و سوءاستفاده از آثار هنری ایفا میکنند. فناوری مالی یا FinTech ترکیبی از فناوری و خدمات مالی است که در دهه اخیر به شکل گستردهای وارد زندگی روزمره ما شده و صنایع مختلف را متحول کرده است. در حوزه فرهنگ و هنر، این فناوری بستری نوین برای هنرمندان، مجموعهداران، گالریها و حتی مخاطبان عام فراهم کرده است. ابزارهایی مانند کیفپولهای دیجیتال، قراردادهای هوشمند و سرمایهگذاری جمعی (Crowdfunding)به هنرمندان امکان میدهند که بهشکلی مستقل و بدون واسطه، آثار خود را به فروش برسانند، پروژههایشان را تامین مالی کنند و با مخاطبان در ارتباط مستقیم باشند. سرمایهگذاری جمعی برای پروژههای هنری، بهویژه در کشورهای در حال توسعه، نقشی کلیدی در دموکراتیزه کردن تولیدات فرهنگی دارد. هنرمندان میتوانند بهجای اتکا به بودجههای دولتی یا گالریهای خصوصی، با پشتیبانی مردمی پروژههای خود را محقق کنند. از سوی دیگر، استفاده از سیستمهای پرداخت دیجیتال، شفافیت بیشتری را در جریانهای مالی ایجاد کرده و دریافت دقیق حقوق هنرمند را تضمین میکند.
بلاکچین: ستون فقرات اعتماد در اقتصاد هنر
بلاکچین، بهعنوان یک فناوری ثبت اطلاعات غیرمتمرکز، تغییرناپذیر و شفاف، زمینهساز تحولی بزرگ در ساختار بازار هنر و فرهنگ شده است. این فناوری با امکان ثبت دائمی اطلاعات، نقش مهمی در تضمین اصالت آثار و پیگیری دقیق مالکیت آنها ایفا میکند. توکنهای غیرقابل تعویض(NFT)، از مهمترین ابزارهای بلاکچین در حوزه فرهنگ و هنر بهشمار میروند. هر NFT نماینده دیجیتالی یک اثر هنری، موسیقایی یا ادبی است که مشخصات منحصربهفرد آن اثر را در خود دارد. با ثبت این مشخصات در بلاکچین، دیگر امکان جعل یا دستکاری در سوابق مالکیت و اصالت اثر وجود ندارد. بازار هنرهای دیجیتال، بهویژه پس از ورود NFTها، رشد چشمگیری داشته است و هزاران هنرمند در سراسر جهان توانستهاند از طریق این بستر، درآمدهای قابلتوجهی کسب کنند. یکی دیگر از قابلیتهای کلیدی بلاکچین در صنایع خلاق، استفاده از قراردادهای هوشمند است. این قراردادها بهطور خودکار، براساس برنامهریزی از پیش تعیینشده، حقالزحمه هنرمندان یا سهم آنها از فروش آثار را واریز میکنند. برای مثال، اگر اثری در آینده دوباره فروخته شود، قرارداد میتواند بهصورت خودکار درصدی از مبلغ فروش را به هنرمند اصلی اختصاص دهد. این ویژگی موجب شده که هنرمندان کنترل و اطمینان بیشتری نسبت به عواید حاصل از آثارشان داشته باشند.
جعل و تقلب در هنر؛ معضلی جهانی با راهحلی فناورانه
بازار هنر در طول تاریخ با مساله تقلب، جعل و کلاهبرداری مواجه بوده است. آثار جعلی، اطلاعات غلط درباره اصالت و تاریخچه، یا فروش غیرقانونی آثار هنری، همگی معضلاتیاند که اقتصاد هنر را تهدید میکنند. فناوری بلاکچین، با ماهیت شفاف و غیرقابل تغییر خود، پاسخی کارآمد برای مقابله با این معضلات ارائه داده است. در بازار هنرهای تجسمی، یکی از مهمترین کاربردهای بلاکچین، ثبت زنجیرهای از مالکان یک اثر از زمان خلق تا آخرین فروش است. این زنجیره زمانی (Provenance) قابلمشاهده برای همه است و هرگونه تلاش برای جعل یا دستکاری در آن، غیرممکن میشود. همچنین در حوزه هنرهای دیجیتال، از جمله موسیقی و ویدئو، هنرمندان میتوانند آثار خود را در قالب NFT منتشر کرده و بهطور دقیق کنترل کنند که چه کسی به آنها دسترسی دارد. این ویژگی، جلوی بازنشر غیرمجاز یا سرقت آثار را میگیرد و همچنین به مصرفکننده اطمینان میدهد نسخهای که خریداری میکند، نسخه اصلی و قانونی است. از طرفی در زمینه فروش بلیت برای رویدادهای فرهنگی نیز بلاکچین وارد عمل شده است. بلیتهایی که با این فناوری صادر میشوند، غیرقابل تقلب و تکرار هستند و هرگونه انتقال یا فروش مجدد آنها نیز ثبت شده و قابل پیگیری است.
آیندهای شفاف با تکیه بر بلاکچین
در مجموع تحول دیجیتال در دهههای اخیر، بنیان بسیاری از صنایع را دگرگون کرده و حوزه فرهنگ و هنر نیز از این موج فناورانه بینصیب نمانده است. در این میان، فناوریهای مالی(FinTech) بلاکچین، نه صرفا بهعنوان ابزارهایی نوین در خدمت تبادل ارزش بلکه بهعنوان بسترهایی بنیادین برای بازتعریف مفاهیمی چون مالکیت، اصالت، عدالت مالی و شفافیت، نقشآفرینی کردهاند. نتیجه این تغییرات، ایجاد فرصتهایی بیسابقه برای هنرمندان، مخاطبان و فعالان صنعت فرهنگ و هنر است که پیش از این، در چارچوبهای سنتی ممکن نبود. بلاکچین با ارائه زیرساختی تغییرناپذیر، توزیعشده و شفاف، امکان مقابله موثر با معضل دیرپای جعل و تقلب در بازارهای هنری را فراهم کرده است. از طریق ثبت توکنهای غیرقابل تعویض(NFT) و استفاده از قراردادهای هوشمند، هنرمندان میتوانند مالکیت آثار خود را بهصورت دیجیتالی، قانونی و اثباتپذیر به ثبت رسانده و در سراسر جهان بدون واسطه به فروش برسانند. از سویی دیگر، فناوری مالی توانسته است با ایجاد مدلهای نوینی چون تامین مالی جمعی، پرداختهای خرد، کیفپولهای دیجیتال و پلتفرمهای پاداشدهی مستقیم، ارتباط میان هنرمند و مخاطب را بازتعریف کند. اکنون مخاطبان میتوانند بهصورت مستقیم از آثار و پروژههای فرهنگی حمایت مالی کنند، هنرمندان نیز با تحلیل دادههای مالی خود، برنامهریزی دقیقتری برای تولیدات آتی داشته باشند. با این حال، تحقق کامل این ظرفیتها نیازمند عبور از چند مانع کلیدی است. نخست، نبود دانش کافی در میان فعالان فرهنگی نسبتبه فناوریهای جدید، موجب شده است تا بخشی از جامعه هنری با دیده تردید یا عدم تمایل به بهرهبرداری از این ابزارها بنگرند. برای رفع این چالش، آموزش گسترده، سادهسازی مفاهیم پیچیده و ارائه نمونههای موفق داخلی و بینالمللی، ضرورت دارد. دومین مانع، خلأهای قانونی و حقوقی پیرامون مالکیت دیجیتال، داراییهای مبتنیبر بلاکچین و جایگاه قراردادهای هوشمند در نظام حقوقی کشورهاست. بدون تصویب قوانین مشخص و قابلاجرا، حتی بهترین فناوریها نیز نمیتوانند ضامن حقوق طرفین باشند. این مساله بهویژه در زمینه حل اختلافات، احراز مالکیت در محاکم و وضع مالیات بر داراییهای دیجیتال اهمیت ویژهای دارد. مساله دیگر، نگرانیهای زیستمحیطی ناشی از مصرف بالای انرژی در برخی شبکههای بلاکچینی است. این موضوع از منظر پایداری فرهنگی و اخلاق حرفهای در هنر، باید جدی گرفته شود. حرکت بهسوی بلاکچینهای سبزتر و کممصرفتر مانند اثبات سهام (Proof of Stake) و بهرهبرداری از فناوریهای نوین برای بهینهسازی مصرف انرژی، بخشی از راهحلهاست.
در نهایت، میتوان گفت که فناوریهای مالی و بلاکچین، در صورت پیادهسازی اصولی، میتوانند به ابزاری قدرتمند برای حفظ اصالت، تسهیل جریان مالی و افزایش عدالت در اقتصاد فرهنگ و هنر بدل شوند. آیندهای که در آن، هنرمندان بتوانند بدون دغدغه از تقلب یا تضییع حقوق، آثار خود را خلق و عرضه کنند، مخاطبان با اطمینان از اصالت و مسیر مالی شفاف، در تولیدات فرهنگی مشارکت داشته باشند و نهادهای نظارتی با دسترسی به دادههای شفاف، سیاستگذاری موثرتری انجام دهند، آیندهای دور از دسترس نیست بلکه در حال شکلگیری است. برای تحقق این چشمانداز، ضروری است که همکاری میان متخصصان فناوری، هنرمندان، نهادهای فرهنگی، قانونگذاران و نهادهای آموزشی بیش از پیش گسترش یابد. تنها در چنین همکاریای است که فناوری، نه تهدیدی برای هنر بلکه تضمینی برای بقا، اصالت و شکوفایی آن خواهد بود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد