1 - 05 - 2017
شیفته سینمای کیارستمی هستم
جشنواره جهانی فجر فرصتی است برای معرفی سینمای ایران. در چند سال گذشته که بخش بینالملل جشنواره از بخش داخلی جدا شده است، فرصتی پیش آمده تا با برنامهریزی بهتر و دعوت از مهمانان شایستهتر این جشنواره بهتر مورد استفاده قرار گیرد.
جشنواره امسال علاوه بر برنامههایی که سالیان گذشته اجرا میشد، بخش دیگری هم داشت؛ تجلیل از عباس کیارستمی، کارگردان فقید سینمای ایران. کیارستمی که سینمای ایران سال گذشته او را از دست داد سهم مهمی در معرفی سینمای ایران در جهان داشت. از جمله مهمانان این دوره جشنواره جهانی فیلم فجر، گادفری چشایر است؛ منتقد سرشناس آمریکایی که بارها و بارها در مورد آثار سینمای ایران نقد نوشته و طرفدار پروپا قرص فیلمهای کیارستمی است.
وی در گفتوگویی که با سایت ایسنا انجام داده از علاقهاش به سینمای ایران گفته و تمایز کیارستمی با دیگر کارگردانان ایرانی.
بهعنوان یک آمریکایی چگونه به ایران و جشنواره جهانی فجر آمدید؟
جشنواره چند ماه پیش از من دعوت کرد. فکر میکنم احمد کیارستمی من را به آقای سیفالله صمدیان پیشنهاد دادند تا از من دعوت کنند. البته از این موضوع بسیار خوشحالم چراکه ۱۵ سال بود به ایران نیامده بودم، بنابراین از آمدن به اینجا و جشنواره و بهویژه حضور در برنامه بزرگداشت عباس کیارستمی بسیار هیجانزدهام.
با توجه به شرایط سیاسی اخیر در آمریکا و حضور رییسجمهور جدید مشکلی برای حضور در ایران نداشتید؟
همیشه گرفتن ویزا بسیار سخت است و من تا دو هفته پیش نمیدانستم که میتوانم به ایران بیایم یا نه. تلاش خیلی زیادی برای گرفتن ویزا کردم و برای رزرو کردن و گرفتن بلیت هواپیما دشواریهای زیادی داشتم اما با این وجود بالاخره موفق شدم و امسال تنها فردی هستم که توانسته از آمریکا به جشنواره بیاید. یک نفر دیگر نیز قرار بود از آمریکا برای شرکت در برنامه بزرگداشت کیارستمی به ایران بیاید اما نتوانست ویزا دریافت کند.
البته هر دفعه که برای آمدن به ایران اقدام میکنم این مشکلات وجود دارد و وقتی میخواستم به ایران سفر کنم به شوخی به دوستانم گفتم باز هم این فرآیند دیوانهوار شروع شد که تا دقیقه ۹۰ و لحظات آخر مشخص نیست آیا به سفر میروید یا خیر. مطمئنم که رییسجمهور جدید (دونالد ترامپ) موجب شده این بار، کار برای ما سختتر شود.
ممکن است در بازگشت به آمریکا با مشکلاتی روبهرو شوید؟
این امکان وجود دارد. پیش از این درباره این موضوع نگرانی نداشتم چون رییسجمهور ما «ترامپ» نبود و اما الان کمی نگران هستم. با این وجود با توجه به این که شهروند آمریکا هستم مشکلی نخواهم داشت و ممکن است اذیت کنند و از من سوالاتی بپرسند که البته نمیتواند برای من مشکلی بهوجود آورد. امیدوارم بازهم به ایران بازگردم و مدت زمان طولانیتری بمانم چون از بودن در اینجا لذت میبرم.
چگونه با سینمای ایران آشنا و به آن علاقهمند شدید؟
در سال ۱۹۹۲ شروع به نوشتن برای مجله «فیلم کامنت» کردم. در ابتدا برای آنها درباره سینمای چین مینوشتم و به آن علاقهمند شدم و به چین نیز سفر کردم اما زمانی که اولین دوره جشنواره «فیلمهای پس از انقلاب ایران» در مرکز لینکن شهر نیویورک برگزار شد، آنها از من خواستند به آنجا بروم و فیلمها را ببینم و اگر میخواهم دربارهشان مطلبی بنویسم. در ابتدا هیچ ایدهای از سینمای ایران نداشتم اما از آنچه دیدم بسیار شگفتزده شدم و یک مقاله بسیار طولانی درباره آن نوشتم و از آن پس میخواستم تمام فیلمهای ایرانی را ببینم و شروع به نوشتن درباره سینمای ایران کردم. از هر فرصتی برای این کار مانند جشنواره کن و دیگر جشنوارهها که میتوانستم فیلمهای ایرانی را در آنجا ببینم استفاده میکردم. در نهایت ایرانیها از آنچه مینوشتم خوششان آمد و من را به جشنواره فیلم فجر دعوت کردند و در سال ۱۹۹۷ برای اولین بار به ایران آمدم.
برای اولین بار کدام فیلم ایرانی برای شما الهامبخش بود؟
پاسخ به این پرسش آسان است: این فیلم «کلوزآپ» بود که واقعا و واقعا مرا حیرتزده کرد. زمانی که برای اولین بار به جشنواره فجر آمدم فیلمهای فوقالعاده بسیار زیادی دیدم از امیر نادری، بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی و خیلی دیگر از فیلمسازانی که پیش از آن هیچ چیزی از آنها نشنیده بودم؛ فیلمسازانی که فوقالعاده بودند. اما سه فیلم از عباس کیارستمی «خانه دوست کجاست»، «زندگی و دیگر هیچ» و «کلوزآپ» بود و این «کلوزآپ» بود که مرا شگفتزده کرد و هیچوقت چیزی شبیه آن ندیده بودم و اولین بار مقالهای درباره آن نوشتم.
اولین بار در سال ۱۹۹۴ کیارستمی را در نیویورک ملاقات کردم و اولین مقاله طولانی را درباره او در مجله «فیلم کامنت» نوشتم. وقتی برای نخستینبار او را دیدم رابطه بسیار خوبی با من داشت، بسیار دلسوز و مهربان بود. زمانی هم که در سال ۱۹۹۷ به ایران آمدم شناخت بیشتری از یکدیگر پیدا کردیم و وقتی او با فیلم «طعم گیلاس» در کن جایزه نخل طلا را برد من نیز با او بودم. او چنان فردی گرم، اصیل و بسیار باهوش و حساس نسبت به سایر افراد بود که همیشه از بودن در کنار او احساس خوبی داشتم. آخرین باری که او را دیدم سه سال پیش در نیویورک بود و با جمعی که همه از نیویورکیها بودند مشغول صرف ناهار دور یک میز بزرگ بودیم که مرا صدا کرد و گفت: گادفری، تو را عضوی از خانوادهام میدانم. هرگز این جمله را فراموش نمیکنم چون خیلی برایم خاص و ویژه بود.
شما از طریق فیلمهای کیارستمی با سینمای ایران آشنا شدید؟
دیدن تمام فیلمهای ایران در آن جشنواره (اولین دوره جشنواره «فیلمهای پس از انقلاب ایران» در نیویورک) مرا شیفته سینمای ایران کرد و شروع به یاد گرفتن و مطالعه درباره آن کردم. تنها نمیخواستم متخصص سینمای کیارستمی شوم، گرچه آثار او به عقیده من قدرتمندترین کارها بود. زمانی که در دهه ۹۰ میلادی به ایران آمدم، به وضوح متوجه شدم که نوعی سوءظن و رنجش در میان برخیها وجود داشت که چرا من مشغول پرداختن به کیارستمی هستم در حالی که ما فیلمسازان دیگری چون بیضایی و مهرجویی و… داریم. اینها همه کارگردانان بسیار بزرگی هستند و نمیخواهم بگویم کیارستمی از آنها بهتر بود. جشنواههایی چون کن میخواهند یک کارگردان مولف کشف کنند چون در واقع این افراد را به مردم عرضه میکنند و کیارستمی کسی بود که آنها دیدند و بسیار تحت تاثیر قرار گرفتند و به همین دلیل او در غرب بسیار زیر ذرهبین بود و به شهرت رسید. نظر برخی ایرانیها را درک میکنم که میگویند ما فیلمساز دیگری به بزرگی کیارستمی داریم اما در عین حال آثار او برایم بسیار خاص است و وی در ادامه فعالیت هنریاش نیز همچنان به ساخت فیلمهای فوقالعاده ادامه داد و هرگز خود را تکرار نکرد.
سینمای ایران میتواند ادامهدهنده راه کیارستمی باشد؟
فکر نمیکنم کسی بتواند دقیقا شبیه او باشد اما در عین حال آقای فرهادی ظهور کرده که به موفقیتهای بزرگتری در مقایسه با کیارستمی در عرصه جهانی دست یافته است و فیلمهای او فروش بسیار بیشتری از فیلمهای کیارستمی داشتهاند.
گرچه جنس سینمای آنها کاملا متفاوت است اما واقعا از این موضوع خوشحال هستم چون داشتن چنین فردی که به چنین سطحی از موفقیتها دست مییابد به سینمای ایران کمک میکند. مثل یک سیب و یک پرتقال، نمیتوان کیارستمی و فرهادی را مقایسه کرد چون هنرمندان متفاوتی هستند اما فکر میکنم آقای فرهادی فیلمساز بسیار مستعدی است که دارای برند خود در سینماست و کیارستمی در مجموع بهخاطر کارهایی که در همه زمینهها انجام داده است بهعنوان یک هنرمند بزرگ ظهور کرد و معتقدم در قرنهای آینده نیز مردم همچنان شیفته آثار او شوند.
حالا که صحبت از آقای فرهادی به میان آمد، نظر شما درباره اعتقاد برخی از منتقدان که میگویند اسکار دوم آقای فرهادی سیاسی بود، چیست؟
من هم این را شنیدم اما نمیتوان به صورت قطعی در این مورد صحبت کرد. فکر میکنم کمی مسایل سیاسی دخیل بود اما حتی اگر این مسایل پیش نمیآمد، در رقابت محض باز هم فیلم «فروشنده» میتوانست برنده شود چراکه بسیاری از مردم واقعا فیلم را دوست داشتند و آن را اثری تاثیرگذار و گیرا میدانستند.
نکتهای که درباره آقای فرهادی برایم بسیار جالب است این است که او یک فیلم باعنوان «گذشته» در خارج از ایران ساخت و هماکنون نیز مشغول ساخت دومین فیلم خود در خارج است. «گذشته» نزد منتقدان و مخاطبان خیلی موفق نبود و در کن نیز فکر میکنم بسیاری فیلم را دوست نداشتند. البته من فیلم را دوست داشتم اما معتقدم به خوبی فیلمهای ایرانی او نبود. در اینجا این سوال مطرح میشود که آیا فرهادی میتواند در خارج از ایران فیلم بسازد و موفق باشد یا باید به ایران بازگردد تا بتواند به قدرت هنری خود ادامه دهد
میدانیم که شما مشغول نگارش کتابی درباره سینمای ایران بودید. این کتاب در چه مرحلهای است؟
خوشحالم که این سوال را پرسیدید. نگارش این کتاب را مدتها پیش آغاز کردم. در مقطعی خاص آن را کنار گذاشتم چون بسیار پرمشغله بودم و نمیتوانستم به آن بپردازم. برای مدتی فکر کردم دیگر نمیتوانم آن را تکمیل کنم بنابراین آن را رها کردم. اما زمانی که سال گذشته عباس کیارستمی درگذشت، فکر کردم که باید این کتاب را تمام کنم. هماکنون مشغول کار روی این کتاب هستم و نگارش آن پاییز به پایان میرسد و سال آینده نیز منتشر خواهد شد. چیزهایی میخواهم در این کتاب استفاده کنم که هنوز آماده نیست مانند همین سفرم به ایران و همچنین بخشهای جدیدی درباره کیارستمی. احتمالا نیمی از کتاب درباره کیارستمی و نیمی دیگر آن نیز مربوط به سایر سینمای ایران است. این کتاب ماحصل تجربه من از سینمای ایران طی این سالهاست که شامل سفرهایم به ایران و مقالاتی است که در طول مدت اقامتم در ایران نوشتم، مروری بر تاریخ سینمای ایران از ابتدا تا امروز و بخش بزرگی ویژه سینمای کیارستمی نیز در کتاب خواهد آمد. همچنین بخشی نیز شامل مقالههایی است که درباره جنبههای گوناگون سینمای ایران و شخصیتها نوشتم به عنوان مثال مصاحبهای با ابراهیم گلستان در انگلستان انجام دادهام و با وی درباره فروغ فرخزاد و خلق فیلم «خانه سیاه است» صحبت کردم و همچنین مصاحبهای با بهرام بیضایی و از این دست مقالات که فکر میکنم برای خوانندگان جذاب باشد. بخشی نیز به دیگر کارگردانان ایرانی اختصاص یافته و در کل کتاب حجیمی خواهد شد که شامل بخشهای متنوعی است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد