5 - 02 - 2017
صفر=۲×۲
هنگامی که بخواهیم با استدلال اثباتی حرفمان را به کرسی بنشناسیم به سراغ یکی از معادلههای شناختهشده علم ریاضی یعنی «۴=۲×۲» میرویم در واقع هنگامی که فکر میکنیم چیزی مثل روز روشن است بلافاصله این معادله به ذهنمان خطور میکند اما همین معادله اثباتی هم برپایه «استثنا بر اصل» میتواند درست از کار درنیاید یعنی مواردی پیش میآید که «دو دوتا» نمیتواند یا نباید «چهار» باشد.
یکی از این موارد شناختهشده در کشور ما مقوله بسیار مهم قابل احترام، باارزش و اثرگذار در تمام سطوح جامعه یعنی مدیریت است.
تجربه نشان میدهد مدیریت که برای خودش علم به حساب میآید و فردی که قرار است آن را از حرف به عمل درآورد باید به شرایط و عوامل لازم و کافی مجهز باشد، باید دانش و آگاهی و بهره روزآمد داشته باشد یا از تجربه، هوش و دانایی کافی برخوردار باشد. او باید روانشناس و مردمشناس باشد. او باید منافع جمع را به سود شخصی خود ترجیح دهد. در یک کلام مدیر باید از غربال شایستهسالاری گذر کند و باید تا زمانی که پشت میز مدیریت نشسته، همواره چنین صفاتی را با مصلحتاندیشی، باندبازی، سودجویی و عوامفریبی عوض نکند.
این نوشته به بهانه ماجراهای فوتبالی کشورمان به ویژه آنچه بر سر استقلال و تراکتور، این روزها آمده و متاسفانه بقیه تیمها در خطر چنین رویدادهایی قرار دارند قلمی میشود. اگر نگاهی گذرا به بخش آمار و ارقام فیفا بیندازیم بدون تردید در فهرست شکایتها و بدهکاریها، ایران شاگرد اول میشود چراکه به ندرت پیش آمده یکی از خارجیهای فوتبال ما از بازیکن گرفته تا مربی و بدنساز و… با خوبی و خوشی با خاطره خوب، با برگه تسویهحساب کامل و قابل قبول خاک ایران را ترک کرده باشد.
استخدام خارجیها در فوتبال ایران غیر از موارد اندکی در چند دهه گذشته به دلیل رعایت اصل مهم اقتصاد یعنی سرمایه افزوده نبوده است بلکه نوعی تجارت ناپاک و زیانبار همراه با آبروریزی و شکایت و محرومیت و پرداخت اصل و فرع با کلی خسارت و صدالبته از جیب مردم به حساب آمده است.نگاه کنید در دو مورد اخیر دستاندرکاران فوتبال ما از فدراسیون و لیگ و کمیته انضباطی و مدیر باشگاهها و… به گونهای عمل کردهاند که گویی یک فرد یا سازمانی در قبال طرف قراردادهایش، هیچگونه تعهدی ندارد و نباید درست و به موقع حساب و کتابش را تسویه کند!
بازیگر و مربی خارجی که با پولهای کلان که تماما از جیب مردم باید پرداخت شود وارد فوتبال میشوند، دست آخر به صف طلبکاران بینالمللی ایران میپیوندند در حالی که براساس قرارداد، طرف ایرانی موظف است حق و حقوق او را بپردازد.
دردآور این است که در خیلی از موارد، مشکلات جامعه ما به بحث اقتصاد و در نهایت پول برمیگردد در واقع در شرایطی که اکثریت جامعه برای سرهم کردن حداقل زندگانی به آب و آتش میزنند و حتی کسانی هستند که غذایشان را در ظرف آشغال جستوجو میکنند.
آن وقت باید پول مردم به خاطر عدم مدیریت، ناتوانی و از همه بالاتر نگاه شخصی به امور ملی آن هم با خفت و خواری و بهره بالا به بازیکنان و مربیان بیشتر اوقات بسیار کممایه خارجی پرداخت شود و تازه کلی هم بدنامی و بیآبرویی به بار آورد.
آخر چطور میشود مدیری بگوید پول فلان بازیکن یا مربی خارجی را نمیدهم هر غلطی که میخواهد بکند!
درست میگوید چراکه دست آخر این پول ملت است که بر باد میرود و آخر اینکه چرا باید ما از یک سوراخ آنقدر گزیده شویم که به چاه ویل تبدیل شود، آخر مدیریت، کار هر کسی نیست و با شعار و گردنکلفتی و عوامفریبی هم جور درنمیآید.
massoudmehr@yahoo.fr
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد