18 - 06 - 2024
صلح بیپشتوانه!
محمدرضا ستاری – در حالی که جنگ اوکراین تبدیل به یک نبرد فرسایشی شده، هفته جاری 80 کشور در سوئیس گرد هم آمدند تا در مورد صلح و پایان جنگ در اوکراین به گفت و گو و مذاکره بپردازند. با این حال مساله مهم این است که روسیه به عنوان یک طرف جنگ در این نشست غایب بوده و به گفته کارشناسان، نشست صلح اوکراین را تبدیل به کنفرانسی نمایشی کرده است.
در همین رابطه طبق گزارشی که یورونیوز منتشر کرده، 80 کشور مختلف روز یکشنبه در اجلاس سوئيس خواستار آن شدند که تمامیت ارضی اوکراین مبنای هر توافق صلحی برای پایان دادن به جنگ این کشور با روسیه باشد. این بیانیه مشترک، پایاندهنده یک کنفرانس دو روزه در تفرجگاه بورگنستوک در سوئیس بود. اجلاسی که روسیه به آن دعوت نشده و چین هم در اعتراض به همین مساله از حضور در آن انصراف داده بود.
در شرایطی که حدود ۱۰۰ هیات عمدتا غربی و همچنین برخی کشورهای در حال توسعه در این کنفرانس حضور داشتند، با این حال برخی از کشورهای در حال توسعه با دقت متن بیانیه پایانی را بررسی کردند و برخی از آنها حاضر نشدند سند نهایی را امضا کنند.
از جمله شرکتکنندگان، هند، عربستان سعودی و امارات متحده عربی، کشورهایی بودند که سند نهایی را امضا نکردند، سندی که روی مسائل ایمنی هستهای، امنیت غذایی و تبادل زندانیان تمرکز داشت.
در سند نهایی آمده است که منشور سازمان ملل متحد و احترام به تمامیت ارضی و حاکمیت اوکراین میتواند به عنوان مبنایی برای دستیابی به صلحی جامع، عادلانه و پایدار در این کشور عمل کند. تحلیلگران میگویند که این کنفرانس دو روزه به احتمال زیاد تاثیر ملموسی در پایان دادن به جنگ نخواهد داشت زیرا روسیه که جنگ را رهبری و ادامه میدهد به آن دعوت نشده بود. ضمن اینکه متحد کلیدی آن، چین نیز در این اجلاس غایب بود و برزیل دیگر متحد روسیه در این کنفرانس به دنبال مسیرهای جایگزین برای دستیابی به صلح بود.
عمق استراتژیک جنگ
در چنین شرایطی و در حالی که پایان دادن به جنگ اوکراین اکنون بیش از هر زمان دیگری پیچیده شده است، روسیه با تغییر تاکتیک جنگی و نیز پیشروی به سمت خارکیف، نه تنها اوکراین بلکه متحدان غربی این کشور را نیز تحت فشار قرار داده است. در واقع در طول ماههای گذشته شاهد بودیم که روسها با روی آوردن به استراتژی قدیمی حملات توپخانهای، نه تنها مراکز حیاتی اوکراین را هدف قرار میدهند، بلکه از منظر لجستیکی و جنگ روانی نیز به طرف مقابل فشارهای مضاعفی وارد میکنند. به عنوان مثال حملات پردامنه و سنگین توپخانهای نه تنها با ایجاد خسارت از منظر روانی برای اوکراینیها چالشبرانگیز است، بلکه درخصوص دفاع هوایی و مقابله با این حملات نیز طرف مقابل جنگ و نیز کشورهای اروپایی قابلیت مانور کمتری خواهند داشت. بنابراین به نظر میرسد هرچند که غربیها همچنان به دنبال ارائه کمکهای مالی و تسلیحاتی به اوکراین هستند و به خوبی میدانند که با متوقف شدن یا کاسته شدن از کمکهایشان، اوکراینیها توان ایستادگی در برابر ماشین جنگی روسیه را ندارد اما از سوی دیگر به واسطه چالشهایی که غرب به خصوص اروپاییها در درون خود دارند، نهتنها اختلافات بر سر ارائه کمکها تشدید شده، بلکه سوال مهم و اساسی این است که صرف هزینههای هنگفت برای کمک به اوکراین تا چه زمانی باید ادامه داشته باشد.
علاوه بر این فارغ از اروپا، نقش آمریکاییها در جنگ اوکراین نیز بسیار حائز اهمیت است. در این راستا برخی از کارشناسان معتقدند که هر چقدر جنگ اوکراین برای کشورهای اروپایی از منظر اقتصادی، امنیتی و ژئوپلیتیکی فاجعه بار بوده اما برای ایالات متحده به واسطه تضعیف اروپا و روسیه به صورت همزمان سودبخش بوده است. این در حالی که یک موضوع دیگر نیز درخصوص تداوم نقش آمریکا در مقابله با روسیه برجسته میشود اینکه مشخص نیست در آبانماه امسال چه کسی انتخابات را میبرد؟ یعنی اگر ترامپ بار دیگر به کاخ سفید بازگردد، همزمان با کاهش همگرایی میان اروپا و آمریکا احتمال دارد که وی رویه بایدن برای ارائه کمکهای مالی و تسلیحاتی حیاتی به اوکراین را ادامه ندهد.
پیروزی در جنگ یا پیروزی در صلح؟
در همین رابطه اخیرا مجله نشنال اینترست در تحلیلی درخصوص جنگ اوکراین آورده است که هرچند که جهان غرب در حمایت از اوکراین متحد است و میداند که برنده نهایی این جنگ نباید ولادیمیر پوتین باشد اما نباید از یاد برد که هرچه پیروزی در جنگ مهم است، پیروزی در صلح نیز به همان اندازه حیاتی است.
از یکسو اگر چه اوکراین پیروز در جنگ متحدی قابل توجه برای غرب خواهد شد اما موضوع بازسازی این کشور جنگزده و احیای اقتصادی آن، آیندهای تاریک پیش روی این کشور قرار داده است.در چنین شرایطی گروه بانک جهانی، کمیسیون اروپا و سازمان ملل گزارش جدیدی منتشر کردهاند که هزینه بازسازی کشور ویران شده را 486میلیارد دلار تخمین میزند در حالی که یک سال پیش 411میلیارد دلار بود بنابراین به نظر میرسد که کارشناسان آمریکایی برای عبور از چنین چالشی، نسخهای مانند طرح مارشال (طرح آمریکا برای بازسازی اروپا پس از پایان جنگ جهانی دوم) را به دولت این کشور پیشنهاد دادهاند. نسخهای که میتواند بخش خصوصی و سرمایهگذاری خطرپذیر امروز و همچنین دولتهایی را که مایل به کمک هستند را درگیر کنند. طرح اولیه مارشال که بیش از 150میلیارد دلار از دلارهای امروزی را برای بازسازی اروپای جنگزده توزیع کرد، فراتر از انتظارات اولیه موفقیتآمیز بود. ستون فقرات طرح اولیه مارشال، اداره همکاری اقتصادی (ECA) بود که کنگره آمریکا برای توزیع کمکهای این طرح ایجاد کرد بنابرابن کارشناسان آمریکایی معتقدند 76 سال بعد، کنگره باید به دنبال ایجاد یک ECA معادل برای اوکراین باشد با این تفاوت که به جای وام مستقیم به دولت اوکراین، کمکها را به مردم این کشور برای بازسازی مشاغل و محل زندگی خود اختصاص دهد.البته طرح چنین موضوعی به خصوص از سوی آمریکا نشان میدهد که اکنون نهتنها یکی از دغدغههای مهم غرب تابآوری اوکراین در برابر روسیه است، بلکه آینده این کشور در فردای پس از جنگ نیز از جمله چالشهای اساسی برای آنها خواهد بود زیرا اوکراین جنگزده که از لحاظ اقتصادی نیز فروپاشی کرده به طور قطع نیاز به صرف هزینههای بیشتری از جنگ خواهد داشت و اگر غربیها چنین موضوعی را در دستور کار قرار ندهند، نهتنها دورنمای ژئوپلیتیکی شرق اروپا در هالهای از ابهام قرار میگیرد، بلکه از منظر هنجاری نیز در نظام بینالمللی خسارتهای فراوانی را متحمل خواهند شد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد