16 - 04 - 2025
ضدراهبرد پوتین به ترامپ و شی
محمدرضا ستاری – دونالد ترامپ، رییسجمهوری ایالات متحده از زمان روی کار آمدنش، سطحی از مذاکرات و تفاهمات را با ولادیمیر پوتین آغاز کرده که پیش از این در روابط میان دو کشور کمسابقه بوده است. از یکسو برخی از تحلیلگران رویکرد ترامپ نسبت به مسکو را در قالب استراتژی معکوس کسینجر توصیف میکنند. به این معنی که کسینجر در دهه 1970 میلادی از کارت چین برای رویارویی با اتحاد جماهیرشوروی بهره برد اما این بار ترامپ قصد دارد از کارت پوتین برای مقابله با چین استفاده کند. رویکردی که در نظر دارد در ازای امتیازاتی به مسکو و وعده احیای روابط میان دو کشور، شکافی میان روسیه و چین ایجاد کرده و در راستای آن، پکن به عنوان دومین قدرت اقتصادی جهان را در تنگنای استراتژیک قرار دهد.
مواضع پوتین در میان آمریکا و چین
در همین رابطه و درخصوص امکانسنجی استراتژی ترامپ برای جدا کردن پوتین از شی، مجله نشنال اینترست بهتازگی در گزارشی آورده است: روسیه دلایل استراتژیک خوبی برای حفظ روابط نزدیک با چین به عنوان همسایه پویای خود در آسیا دارد. در واقع پوتین میخواهد از قدرت اقتصادی چین که کشورش فاقد آن است بهرهبرداری کند؛ به طوری که شاهد هستیم از 15سال پیش تاکنون، چین به شریک اقتصادی مهم روسیه تبدیل شده است. این موضوع از زمان جنگ اوکراین به این سو نیز ماهیتی متفاوتتر پیدا کرده و حالا پکن به مهمترین و در عین حال بزرگترین واردکننده نفت و گاز از روسیه بدل شده است.
علاوه بر این در شرایطی که در دهه 1970 چین و شوروی همزمان با اختلافات مرزی گسترده، از لحاظ ایدئولوژیک نیز با یکدیگر در تضاد بودند اما حالا پوتین از نظر ژئوپلیتیکی هم که شده، آرامش در نوار مرزی 4هزار کیلومتری با چین را به عنوان یک مزیت مهم در نظر دارد. در نتیجه به گفته کارشناسان، کرملین این مزایا را برای رابطه با ایالاتمتحده رها نخواهد کرد زیرا هم از لحاظ تاریخی و هم از جنبه ماهیتی، ریشه اختلافات میان مسکو و واشنگتن فراتر از رویکردهای تاکتیکی روسایجمهوری نظیر ترامپ است.
آیا پوتین وسوسه میشود؟
با این حال، یکسوی دیگر ماجرا نیز وجود دارد. اینکه پوتین وسوسه شود از رویکرد کیسینجر استفاده کرده و از کارت ایالات متحده برای متعادل کردن روابطش با پکن بهرهبرداری کند. در واقع هر چند او همواره تاکید میکند که چین شریک و متحدی نزدیک به روسیه باقی خواهد ماند و شیجینپینگ را به عنوان رهبری برای نظم آینده جهانی توصیف میکند اما قاعدتا میداند که چینیها به راحتی میتوانند از عدم تقارن اقتصادی و سیاسی با روسیه به نفع خود استفاده کنند؛ به عنوان مثال اقتصاد چین امروز 5 تا 9برابر بزرگتر از تولید ناخالص داخلی اتحاد جماهیرشوروی در اوایل دهه 1990 میلادی است. علاوه بر این قدرت فناوری چینیها قابل مقایسه با روسیه امروز نبوده و حتی در زمینه فضایی نیز از روسها پیشی گرفتهاند.
در نتیجه احتمالا سیاست پوتین این است که در کوتاهمدت به گونهای با چینیها مراودات سیاسی و اقتصادی داشته باشد که همه چیز به نفع پکن رقم نخورد. در واقع پوتین این منطق را درک کرده و به همین دلیل است که با چینیها در نهادها و سازمانهایی مانند بریکس و سازمان همکاری شانگهای همکاری نزدیکی دارد. در همین رابطه یکی از منافع چنین همکاریهایی برای پوتین، درگیر کردن چین در شبکهای از روابط است تا جاهطلبیهای پکن به عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان را تا حدودی مهار کند.
روسها به خوبی میدانند که مانند چین قادر به رهبری کشورهای جنوب جهانی نیستند. در نتیجه چه بهتر که اکنون ترامپ یک پوشش استراتژیک قابل اعتماد در قبال قدرت فزاینده چین برای پوتین ایجاد کند. به گفته برخی از کارشناسان آمریکایی، همانطور که کیسینجر از خصومت میان اتحاد جماهیرشوروی و چین برای پیشبرد اهداف استراتژیک ایالات متحده استفاده کرد، پوتین نیز اکنون میتواند همین کار را با ایالات متحده و چین انجام دهد. با این تفاوت که روسیه علاقه چندانی به تشدید تنش میان آمریکا و چین نداشته و میداند که همسو شدن با ایالات متحده علیه چین با منطق استراتژیک سازگار نبوده اما همکاری با پکن علیه واشنگتن به طور قطع استقلال کشورش را به خطر میاندازد. به همین دلیل پوتین در حال ایفای یک دیپلماسی ظریف است که بین این دو منطق استراتژیک نوعی تعادل برقرار کرده و بتواند از هر دوسو امتیازاتی دریافت کند.
خوششانسی پوتین
البته رییسجمهوری روسیه در شرایط کنونی یک خوششانسی جالب توجه نیز دارد؛ اینکه ترامپ مایل است برای رسیدن به اهدافش، روابط با مسکو را عادیسازی کند. این بدان معناست که او باید امتیازات کمتری برای نزدیک شدن به ایالات متحده بدهد.
در این میان البته اینکه چنین نزدیکیای با ایالاتمتحده تا کجا پیش خواهد رفت و آیا برای متعادل کردن مجدد روابط با چین کافی خواهد بود یا خیر، هنوز مشخص نیست اما حمایت مداوم ترامپ از عادیسازی روابط و نشانههایی از عصبی بودن در پکن، نشان میدهد که اگر پوتین راهبرد کیسینجر را به صورت کانالیزه و مناسب انجام دهد، برای رسیدن به خواستههایش در مسیر درستی قرار میگیرد.
به گفته ناظران، این یک بازی پیچیده است؛ بهویژه برای کشوری که ضعیفترین طرف ماجراست اما شاید پوتین بتواند درسهایی که از کیسینجر گرفته را به خوبی اجرا کند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد