18 - 03 - 2025
ضربات نهایی 1403 بر پیکره بورس!
نوید خیرخواه- روز گذشته، بازار سرمایه در شرایطی آغاز شد که نشانههای رکود و افت حجم معاملات به وضوح در آن نمایان بود. خلوتی و بیرمقی فضای معاملات، نشان از پایان سال و ورود بازار به فاز وقتاضافه داشت که معمولا در چنین مواقعی، معاملهگران تمایلی به انجام حرکتهای پرریسک ندارند و عمدتا ترجیح میدهند با رصد اخبار و شرایط، به تحلیل وضعیت برای سال آینده بپردازند. در ساعات ابتدایی بازار، نشانههایی از بهبود نسبی در برخی سهمها به چشم میخورد اما این روند، نه با حجم بالای معاملات همراه شد و نه انگیزهای برای ورود پول جدید به بازار ایجاد کرد. در غیاب خودروییها و پایان فشار فروش ناشی از تسویه اعتبارها، بازار به نظر میرسید که در وضعیت متعادلی قرار گرفته است اما این تعادل شکننده خیلی زود جای خود را به تردید و فشار فروش در نمادهای مختلف داد. هرچند عرضههای سنگین مانند روزهای گذشته به چشم نمیخورد اما نبود تقاضای قوی و کمبود جریان پولی باعث شد تا بسیاری از سهمها در روندی آرام اما فرسایشی قرار بگیرند. در روزهای پایانی سال، آنچه بیش از همه اهمیت پیدا کرده است، تاثیر متغیرهای کلان اقتصادی و سیاسی بر روند آینده بازار است. معاملهگران، به خصوص در شرایطی که عوامل بنیادی بسیاری از سهمها نشاندهنده ارزندگی آنهاست، در انتظار یک سیگنال مثبت از سوی سیاستگذاران هستند. به نظر میرسد که در صورت ایجاد یک آرامش سیاسی پایدار و رفع برخی ابهامات، میتوان انتظار داشت که بازار بهتدریج از فاز رکود خارج شود و مسیر صعودی خود را آغاز کند اما در شرایط فعلی، بازار هنوز خود را با تغییرات سریع اقتصادی و سیاسی وفق نداده و فضای کلی حاکم بر آن، همچنان در وضعیت نظارهگر و تردیدآمیز باقی مانده است.
دلار و سیاست؛ 2 عامل کلیدی در مسیر بازار
در کنار انتظارات برای تحولات مثبت، دو عامل کلیدی در روزهای اخیر به عنوان موثرترین فاکتورها در بازار شناخته میشوند؛ اول؛ موضوعات سیاسی که بعد از جنگ یمن و سفر ناگهانی عراقچی به عمان شدت بیشتری پیدا کرده است و دوم؛ روند تغییرات نرخ ارز که با نوسانات غیرمنتظره، بار دیگر توجه فعالان بازار را به خود جلب کرده است. رشد ناگهانی نرخ دلار، بهخصوص در شرایطی که بازار نسبت به آینده مذاکرات و تحولات بینالمللی نگران است، نشاندهنده افزایش سطح ریسکهای کلان در اقتصاد کشور است.
افزایش نرخ ارز و پیامدهای آن برای بازار
رشد نرخ ارز از جنبههای مختلفی میتواند بر بازار اثرگذار باشد. از یک سو، افزایش نرخ ارز در شرایطی که فشارهای تورمی در کشور همچنان ادامه دارد، میتواند محرکی برای رشد شرکتهای صادراتمحور باشد اما از سوی دیگر، این رشد ناگهانی باعث ایجاد نگرانیهایی درباره تاثیرات سیاسی آن نیز شده است. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که نوسانات اخیر دلار، نه صرفا به دلیل افزایش تقاضای مسافرتهای نوروزی، بلکه نشانهای از برخی تغییرات در سیاستگذاریهای کلان اقتصادی و رویکردهای حاکمیتی نسبت به آینده تعاملات بینالمللی است.
ابهام در مسیر آینده بازار
در شرایط فعلی، بازار همچنان در انتظار یک نشانه روشن از آینده سیاستهای اقتصادی و بینالمللی است. به نظر میرسد تا زمانی که چشمانداز این مسائل شفافتر نشود، بازار همچنان با تردید و احتیاط به حرکت خود ادامه خواهد داد و معاملهگران ترجیح میدهند با کمترین میزان ریسک، در انتظار تثبیت شرایط باقی بمانند. در این میان، گزارشهای عملکرد شرکتها و وضعیت بازارهای جهانی نیز میتواند نقش مهمی در تعیین جهت حرکت بازار در روزهای پایانی سال و همچنین آغاز سال جدید داشته باشد.
رخدادهای سیاسی در اوج تنش، بازار در انتظار سرنوشت
تحولات سیاسی روزهای اخیر همچنان در بالاترین سطح بحران قرار دارد و هر لحظه میتواند با یک تغییر جهت غیرمنتظره، مسیر بازار را دستخوش دگرگونی کند. تجربه سال گذشته نشان داده که در همین روزهای پایانی اسفند و حتی در ایام تعطیلات نوروز، بازار توانسته بازدهیهای مثبتی را به ثبت برساند اما ناگهان در سیزدهم فروردینماه، وقوع یک اتفاق تلخ مسیر آن را تغییر داد و به نقطه آغاز یک زنجیره از رویدادهای غیرمنتظره و پرتنش در کشور تبدیل شد. این خاطره تلخ باعث شده که بخش زیادی از سرمایهگذاران نسبت به آینده بازار در روزهای آتی دچار تردید شوند و ترجیح دهند تا حد امکان در حاشیه بمانند اما از سوی دیگر، افت قیمتی شدید و کاهش نسبتهای ارزندگی بسیاری از سهمها به سطحی غیرمنطقی، باعث شده که این ترس در مقابل جذابیت قیمتی برخی از نمادها تاحدی کمرنگ شود.
واکنش بازار به بحران یمن؛ تحمل بالای ضربات سیاسی
بازار طی ماههای گذشته به قدری تحت فشار اخبار و اتفاقات منفی بوده که واکنش آن به رخدادهای سیاسی، متفاوت از گذشته شده است. نمونه بارز این مساله، واکنش خنثی بازار به بمباران یمن بود. این موضوع نشان میدهد که بازار تا حد زیادی نسبت به تحولات سیاسی مقاوم شده و دیگر هر خبری نمیتواند اثر چشمگیری بر روند معاملات داشته باشد. این وضعیت در کنار ارزشگذاریهای فعلی سهام و اصلاح قابل توجه بسیاری از گروهها، باعث شده که احتمال برگشت بازار در صورت بروز یک سیگنال مثبت، افزایش یابد اما این تنها یک بخش از ماجراست زیرا برای یک روند پایدار و رشد قویتر، نیاز به ورود نقدینگی جدید و افزایش قدرت خریداران نیز وجود دارد که فعلا نشانهای از آن دیده نمیشود.
چرخش نقدینگی؛ غیبت پولهای تازه در بازار سرمایه
یکی از نکات کلیدی در تحلیل وضعیت کنونی بازار، این است که جریان ورود نقدینگی به بازار همچنان ضعیف است. آنچه در بازار مشاهده میشود، عمدتا گردش پولهای داخلی و موجود بین گروهها و نمادهای مختلف است، نه ورود پول جدید از بیرون بازار. این نکته به این معناست که تغییر روند و بهبود شرایط بازار، تنها از مسیر همین نقدینگی موجود باید اتفاق بیفتد و این مساله کار را دشوار میکند، چرا که این میزان نقدینگی، ظرفیت ایجاد روندهای قوی و ماندگار را ندارد، مگر در یک سناریوی خاص.
رقابت بازارهای موازی؛ چرا پول به سمت سهام نمیآید؟
در شرایطی که بازار سهام به دنبال جذب نقدینگی جدید است، بازارهای موازی از جمله صندوقهای طلا و ابزارهای درآمد ثابت، در حال جذب سرمایهگذاران و ارائه بازدهیهای جذاب هستند. نرخ سود سپردههای بانکی و صندوقهای درآمد ثابت در محدوده ۳۵درصد قرار دارد و صندوقهای طلا نیز هر روز سقفهای جدیدی را تجربه میکنند. چنین شرایطی باعث شده که جریان پول تمایلی به ورود به بازار سهام را نداشته باشد چرا که در بازارهای جایگزین، بدون تحمل ریسکهای سنگین، بازدهیهای معقول و منطقی در دسترس سرمایهگذاران قرار دارد.
چشمانداز نقدینگی در بازار؛ آیا شرایط تغییر خواهد کرد؟
تا زمانی که بازارهای موازی در اوج بازدهی قرار دارند و سرمایهگذاران همچنان نسبت به آینده بازار سهام تردید دارند، نباید انتظار داشت که موجی از ورود پول جدید به بورس شکل بگیرد اما در صورت تغییر شرایط، بهویژه در صورتی که نشانههایی از افت بازدهی بازارهای جایگزین ظاهر شود، میتوان انتظار داشت که نقدینگی بهتدریج به سمت بازار سرمایه حرکت کند. این مساله میتواند در صورت اصلاح بازار طلا یا کاهش نرخ سود سپردههای بانکی رخ دهد. در غیر این صورت، بازار همچنان به روند فرسایشی و نوسانی خود ادامه خواهد داد و فعالان آن چشمانتظار یک سیگنال قطعی برای تعیین مسیر خواهند ماند.
نوسانهای پیدرپی بازار؛ آیا امیدی به تغییر مسیر وجود دارد؟
بازار سهام همچنان درگیر یک چرخه تکراری از نوسانهای کوتاهمدت است که در آن پس از یکی، دو روز مثبت، ناگهان دچار افت میشود. این الگوی رفتاری نشان از نبود نیروی کافی برای ایجاد یک روند صعودی پایدار دارد و به روشنی بیانگر این واقعیت است که جریان پول موجود در بازار توان ایجاد طول موجهای بزرگ و حرکت همزمان همه نمادها را ندارد. در چنین شرایطی، سهامداران مدام با این پرسش مواجهند که آیا حضور در بازار سرمایه با ریسکهای کنونی، ارزش دارد و پاداشی متناسب با این ریسکها در انتظار آنهاست یا خیر؟
ارزیابی نسبت ریسک به بازدهی؛ مقایسه با بازارهای رقیب
در هر بازار مالی، سرمایهگذاران به دنبال تطبیق میزان ریسک و بازده مورد انتظار خود هستند. این موضوع در شرایط فعلی بازار سهام، اهمیت بیشتری پیدا میکند چرا که در بازارهای رقیب مانند سکه، ارز و صندوقهای طلا، بازدهیها بدون ریسکهای شدید در حال تحقق است. این مقایسه باعث میشود که بسیاری از سرمایهگذاران در انتخاب محل سرمایهگذاری خود مردد شوند. از سوی دیگر، آنچه حضور در بازار سهام را منطقی جلوه میدهد، پتانسیل رشد آن در صورت برقراری شرایط مناسب است اما این شرایط شامل چه مواردی است؟
3 عامل کلیدی برای توجیه ماندن در بازار سهام
برای اینکه سرمایهگذاران بازار سهام را به عنوان یک گزینه جذاب در نظر بگیرند، باید حداقل سه عامل محقق شود. در غیر این صورت، ترجیح آنها همچنان ماندن در سایر بازارها و داراییهای امنتر خواهد بود.
اولین عامل؛ ثبات و آرامش سیاسی
بازارهای مالی بهشدت تحتتاثیر وضعیت سیاسی هستند و کوچکترین تغییر در فضای سیاسی میتواند باعث ورود یا خروج سرمایه از آنها شود. بازار سهام نیز از این قاعده مستثنا نیست و هرگونه افزایش تنشهای سیاسی میتواند به ضرر آن تمام شود. تجربه سالهای اخیر نشان داده که با افزایش نااطمینانیهای سیاسی، سرمایهها به سمت داراییهایی مانند طلا و ارز حرکت کردهاند. در حالی که اگر شرایط سیاسی به سمت آرامش و ثبات حرکت کند، بازار سرمایه میتواند به عنوان یکی از گزینههای جذاب برای سرمایهگذاری مطرح شود.
بازارهای رقیب؛ چالشی برای جذب نقدینگی
در حال حاضر، وضعیت بسیاری از بازارهای موازی نیز چندان مطلوب نیست. بازارهای مسکن و خودرو با رکود مواجه شدهاند و حتی فعالان این بازارها نیز نگران کاهش ارزش داراییهای خود در مقایسه با رشد نرخ ارز و سایر بازارهای موازی هستند. با این حال، همچنان بازارهای ارز و طلا در موقعیتی قرار دارند که سرمایهگذاران به آنها به عنوان پناهگاه امن نگاه میکنند. در چنین شرایطی، چنانچه سیاستهای اقتصادی به سمت افزایش جذابیت بازار سهام و کاهش ریسکهای سیستماتیک آن حرکت کند، میتوان انتظار داشت که جریان پول بهتدریج از بازارهای موازی به سمت بورس حرکت کند.
دومین عامل؛ ایجاد انگیزه برای ورود نقدینگی جدید
یکی از مشکلات اصلی بازار سرمایه در ماههای اخیر، نبود ورود پول جدید و خروج تدریجی نقدینگی از آن بوده است. تا زمانی که صندوقهای طلا، اوراق با درآمد ثابت و بازارهای کمریسک دیگر، بازدهیهای جذابی ارائه میدهند، سرمایهگذاران تمایل چندانی به ورود به بورس نخواهند داشت. از این رو، لازم است که سیاستگذاران و نهادهای مالی اقداماتی در جهت افزایش انگیزه ورود نقدینگی به بازار انجام دهند. این اقدامات میتواند شامل کاهش نرخ بهره، ارائه مشوقهای مالیاتی برای سرمایهگذاری در بورس و افزایش شفافیت در عملکرد شرکتها باشد.
سومین عامل؛ بازدهی متناسب با ریسک بازار
حتی اگر آرامش سیاسی برقرار و ورود نقدینگی به بازار تقویت شود، بازهم سرمایهگذاران به یک عامل مهم دیگر توجه خواهند داشت: میزان بازدهی مورد انتظار در مقایسه با ریسکهای موجود. در صورتی که نرخ رشد بازار سرمایه از رشد تورم و سایر بازارهای مالی عقب بماند، سرمایهگذاران انگیزهای برای ماندن در این بازار نخواهند داشت. بنابراین، لازم است سیاستهای اقتصادی به نحوی تنظیم شود که بازدهی بورس با ریسکهای آن همخوانی داشته باشد و امکان کسب سود منطقی برای سرمایهگذاران فراهم شود.
چشمانداز بازار؛ تصمیمگیری در یک فضای پیچیده
در مجموع، بازار سرمایه در وضعیت حساسی قرار دارد که در آن، عوامل متعددی بر تصمیمگیری سرمایهگذاران تاثیر میگذارند. از یک سو، افت شدید قیمتها و ارزندگی بسیاری از سهام، باعث ایجاد فرصتهای جذاب سرمایهگذاری شده است اما از سوی دیگر، ریسکهای سیاسی، نرخ بهره بالا و وضعیت بازارهای موازی، موانعی جدی برای ورود سرمایههای جدید به بورس محسوب میشوند. در چنین فضایی، سرمایهگذاران باید با دقت بیشتری شرایط بازار را بررسی کنند و تصمیمات خود را براساس میزان تحمل ریسک و افق سرمایهگذاری خود اتخاذ کنند.
نقش ثبات سیاسی در بهبود بازار سرمایه
یکی از مهمترین عواملی که میتواند مسیر بازار را تعیین کند، سطح ثبات سیاسی و دوری از بحرانهای غیرمنتظره است. با وجود آنکه در ماههای گذشته شاهد تحولات گوناگونی بودهایم اما مشخص شده که بازار سرمایه در برابر بسیاری از این نوسانات، واکنش شدیدی نشان نمیدهد و صرفا در صورت وقوع بحرانهای عمیق و غیرعادی، روند کلی آن دچار اختلال میشود. در واقع، تجربه نشان داده که اظهارنظرهای رسانهای، برخی تحولات منطقهای و حتی تنشهای مقطعی تاثیر کوتاهمدتی بر بازار دارند اما آنچه میتواند روند کلی بازار را تغییر دهد، بحرانهایی از جنس تحریمهای جدید یا سیاستهای اقتصادی اشتباه است. در چنین شرایطی، بازار سرمایه نمیتواند به درستی مسیر رشد را در پیش بگیرد و سرمایهگذاران نیز انگیزهای برای ماندن نخواهند داشت اما در نقطه مقابل، اگر سیاستهای اقتصادی در یک فضای کمتنشتر اجرا شوند، میتوان انتظار داشت که ظرفیتهای بازار برای رشد بیشتر آشکار شود.
بهبود سیاستهای ارزی و تاثیر آن بر بازار سرمایه
در روزهای اخیر، یکی از موضوعاتی که باعث امیدواری در میان فعالان بازار شده، تغییرات تدریجی در سیاستهای ارزی بوده است. اگرچه این تغییرات هنوز به طور کامل تثبیت نشدهاند اما به نظر میرسد که تعدیل نرخ دلار توافقی و نزدیک شدن آن به نرخ آزاد، سیگنالی مثبت برای بازار محسوب میشود. این سیاست میتواند از چند جنبه برای بازار سرمایه مفید باشد. اول اینکه باعث افزایش شفافیت و کاهش شکافهای قیمتی در بازار ارز میشود که در نهایت به بهبود فضای کسبوکار و افزایش اطمینان سرمایهگذاران منجر خواهد شد. دوم اینکه این روند میتواند وضعیت شرکتهای صادراتمحور را بهبود بخشد و از فشارهایی که تاکنون بر این بخش از بازار وارد شده بود، بکاهد.
بازار در آستانه تحولات جدید
سال ۱۴۰۳ یکی از پرحادثهترین و پرتلاطمترین سالهای تاریخ اقتصاد و سیاست ایران بود. از رویدادهای داخلی گرفته تا تحولات بینالمللی، همهچیز دست به دست هم داد تا بازار سرمایه بیش از همیشه تحتتاثیر تصمیمات و سیاستهای کلان قرار گیرد. حال که به روزهای پایانی این سال نزدیک شدهایم، مروری بر مهمترین اتفاقات و مسیر پرپیچوخمی که بازار طی کرده است، میتواند چشمانداز بهتری از آینده ارائه دهد.
آغاز تغییرات از یک روز فراموش نشدنی
۱۳ فروردین را میتوان نقطه آغاز بسیاری از تحولات سال دانست. حمله اسرائیل به کنسولگری ایران و شهادت مستشاران ایرانی، سرآغاز موجی از تنشهای منطقهای شد که پیامدهای آن تا ماهها بر فضای اقتصادی کشور و بازار سرمایه سایه افکند. در ادامه، پاسخ ایران تحتعنوان عملیات «وعده صادق۱» معادلات را پیچیدهتر کرد. در حالی که این تنشها به اوج خود رسیده بود، بازار سرمایه که همواره نسبت به تحولات سیاسی واکنش نشان میدهد، روندی فرسایشی را آغاز کرد. در این میان، ریسکهای داخلی نظیر سیاستهای اقتصادی دولت و افزایش فشارها بر صنایع نیز مزید بر علت شد و منفیهای بازار را تشدید کرد.
سقوطی که همهچیز را تغییر داد
روزهای قبل از سقوط هلیکوپتر رییسجمهور، بازار سرمایه درگیر یک رکود شدید بود و از گوشه و کنار شنیده میشد که قرار است برای جلوگیری از افزایش فشار فروش، جلساتی اضطراری در سطوح بالای مدیریتی برگزار شود. حتی گفته میشد احتمال دارد بازار برای چند روز تعطیل شود تا از شدت منفیهای بازار کاسته شود اما ناگهان حادثهای رخ داد که همهچیز را تحتتاثیر قرار داد. سقوط هلیکوپتر رییسجمهور، کشور را در سکوت و انتظار فرو برد و مسیر اقتصاد و سیاست را در جهتی متفاوت قرار داد. این اتفاق ناگهانی که در تاریخ معاصر کشور بیسابقه بود، منجر به آغاز روند جدیدی در فضای سیاسی شد و بازار سرمایه نیز که بهشدت درگیر این تحولات بود، برای مدتی در شوک فرو رفت.
انتخابات و امیدهای بورسیها
با برگزاری انتخابات و آغاز رقابتهای انتخاباتی، بسیاری از فعالان اقتصادی و سرمایهگذاران بازار چشمانتظار تغییرات بودند. مناظرهها و گمانهزنیها درباره تیم اقتصادی دولت آینده باعث شد که بازار برای مدتی در انتظار بماند. با انتخاب مسعود پزشکیان، امید به اصلاح برخی سیاستهای اقتصادی در میان فعالان بازار افزایش یافت اما همانطور که تجربه نشان داده، هیجانات بازار سرمایه بیش از حد به این تغییرات گره خورد و آنچه در نهایت رخ داد، با انتظارات خوشبینانه اولیه تفاوتهای زیادی داشت.
ترور و ضربهای که بازار را لرزاند
۱۰مرداد یکی از تلخترین روزهای بازار در سال ۱۴۰۳ بود. ترور اسماعیل هنیه در تهران، ناگهان بازار را در وضعیت بحرانی فرو برد و یکی از شدیدترین ریزشهای سال را رقم زد. این اتفاق باعث شد که نگاه سرمایهگذاران نسبت به ثبات سیاسی و امنیتی کشور دچار تردید شود و در نتیجه، جریان خروج پول از بازار شدت بیشتری بگیرد. با این حال، پس از روی کار آمدن دولت جدید، بازار برای مدتی به مسیر تعادل بازگشت و حتی نشانههایی از بهبود دیده شد.
ریسکها و فرصتها
با پایان سال ۱۴۰۳، بازار سرمایه در آستانه ورود به دورهای جدید قرار دارد. سال ۱۴۰۴ قطعا یکی از حساسترین و پرچالشترین سالها برای اقتصاد و سیاست کشور خواهد بود. 6ماه نخست این سال، از هماکنون به عنوان دورهای پرتلاطم و خاص پیشبینی میشود. اگرچه بسیاری از تحلیلگران معتقدند که بازار سرمایه در محدوده ارزندگی قرار دارد اما تحقق رشد پایدار و بازگشت اعتماد سرمایهگذاران تنها در صورت تحقق چند عامل کلیدی امکانپذیر خواهد بود.
نخستین و مهمترین عامل، کاهش تنشهای سیاسی و ایجاد بستر آرامش در فضای داخلی و بینالمللی است. دومین عامل، اتخاذ سیاستهای اقتصادی منسجم و کارآمد در حوزههای ارزی و پولی است که بتواند از خروج سرمایه از بازار جلوگیری کند و سومین عامل، بازگشت جریان نقدینگی به بازار سرمایه از طریق بهبود سیاستهای حمایتی و افزایش شفافیت در گزارشهای مالی شرکتهاست.
در نهایت، سال ۱۴۰۳ با تمام سختیها و فرازونشیبهای خود در حال اتمام است اما چشمانداز سال ۱۴۰۴ همچنان درهالهای از ابهام قرار دارد. فعالان اقتصادی و سرمایهگذاران باید با درک شرایط موجود و بررسی دقیق ریسکها و فرصتها، تصمیمات خود را برای آینده اتخاذ کنند چرا که مسیر پیش رو همچنان پر از چالش و آزمونهای جدید خواهد بود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد